پایگاه خبری تحلیلی جهت پرس

جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

دختر شهید رضایی‌نژاد:

آرمیتا رضایی‌نژاد گفت: دلم می‌خواست فکر کنم بابا جایی در این دنیا هر چقدر هم دور، دارد نفس می کشد، میخورد، می خوابد و ممکن است زنگ بزند و بار دیگر «میشا» صدایم کند.

منتشر شده در 30 تیر 1401
در سرویس

«شهره پیرانی» همسر «شهید داریوش رضایی‌نژاد» در آستانه یازدهمین سالگرد شهادت همسرش به نقل از آرمیتا یادداشتی در صفحه شخصی‌اش منتشر کرد: 

روز طبق معمول تلفن مادرم زنگ زد. شاید پنج شش ماه بیشتر از شهادت بابا نگذشته بود. مادرم برداشت. پرسید: شما؟

مرد پشت تلفن خودش را معرفی کرد و کارش را گفت. با بابا کار داشت.و مادرم آن روز جمله تلخی را به زبان آورد: ببخشید آقا٫ همسرم در قید حیات نیستن!

غمی که با شنیدن این جمله من پنج ساله را فرا گرفت توصیف نشدنی ست.با خودم میگفتم ای کاش جای آن مرد بودم و نمی‌دانستم که دیگر نیست.

مثل خیلی های دیگر دلم را خوش میکردم که هنوز جایی در این دنیا٫ هر چقدر هم دور٫ دارد نفس می کشد٫ میخورد٫ می خوابد٫ ممکن است زنگ بزند و بار دیگر «میشا» صدایم کند.

بعضی وقت ها رفتنش را انکار میکنم.می نشینم به انتظار صدای کلید که توی در بچرخد و من بپرم و بغلش کنم.

با خودم فکر میکنم شاید…
شاید همه این ها یک رویای طولانی باشد.

اشتراک گذاری :
jhtp.ir/43563

اخبار پیشنهادی

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اخبار ویژه

تبلیغات

اخبار جدید

شبکه های اجتماعی