طبق گزارش اتحادیه ضد افترا، در سال 2021، افراطگران داخلی آمریکا در 19 حادثه جداگانه، حداقل 29 نفر را با انگیزه نارضایتی هایی مانند هویت ملی و نظریه « جایگزینی بزرگ » در ایالات متحده به قتل رساندهاند. همه این قتل ها به جز سه مورد توسط افراط گرایان جناح راست انجام شده.
این ممکن است در مقایسه با جمعیت بیش از 300 میلیونی ایالات متحده، عدد نسبتا کمی به نظر برسد. اما هنگامی که با یک معیار آکادمیک برای جنگ داخلی مقایسه می شود، مشخص خواهد شد که این موج افراط گرایی در آینده منافع عمومی و امنیتی آمریکا را در جوامع کوچک و بزرگ تهدید خواهد کرد.
نقشه تعاملی UCDP ( مهمترین سازمان ارائهدهنده اطلاعات در مورد خشونت سازمانیافته ) آمریکای شمالی به وضوح رویدادهایی مانند حملات 11 سپتامبر و خشونتهای غیرقانونی کارتل را نشان میدهد.
اما آنچه در UCDP گنجانده نشده، قتل عام در سوپرمارکت بوفالو در سال 2022 است. جایی که “پیتون گندرون” به طور خاص یک جامعه آفریقایی-آمریکایی را با تفنگ هدف قرار داد و ده نفر را کشت و سه نفر را زخمی کرد.
همچنین سال 2019 در شهر ال پاسو تگزاس، “پاتریک وود” با انگیزه “تهاجم اسپانیاییها به تگزاس” بیست و سه نفر را در بدترین حمله به جامعه اسپانیایی تبار در تاریخ ایالات متحده به قتل رساند.
تمامی این قتلها معیارهای آکادمیک به عنوان مرگ در جنگ داخلی به حساب نمیآیند. اما آنچه که به نظر میرسد خشونت هایی که امروزه در آمریکا توسط افراد مسلح تنها و گروه های راست افراطی انجام میشود بخشی از یک جنبش بزرگ تروریسم داخلی است.
تحلیلگران، این جنگ داخلی را از دریچه اقدام نظامی متعارف، با دو ارتش که در یک مزرعه پر از چمن تبادل آتش می کنند، نمی بینند. آنان این اقدامات را از تعریف سازمان سیا، شورش آشکار می بینند.
اقداماتی همچون تیراندازی های دسته جمعی با انگیزه مسائل سیاسی در مورد نژاد، تمایلات جنسی، و مهاجرت و یا ربودن شخصیت های سیاسی و ضرب و شتم سیاه پوستان و… الگویی از شورش را مشخص میکند و نشان می دهد که جنگ داخلی دوم آمریکا از قبل آغاز شده است.