پایگاه خبری تحلیلی جهت پرس

جستجو
این کادر جستجو را ببندید.
منتشر شده در 14 اسفند 1399

به گزارش جهت ، احمد کارآمد طی یادداشتی به تببین این موضوع پرداخته است که چرا در ماجرای «ساسی» مقصر اصلی جهرمی، فیروزآبادی و دیگر مسئولان فضای مجازی‌ کشور هستند، نه نهادهای فرهنگی. وی البته بر این امر تاکید دارد که نهادهای فرهنگی ما عملکرد قابل دفاعی نداشته و ندارند.

در این یادداشت آمده است:

حتما این سفسطه جدید را شنیده‌اید که: «جواب کار فرهنگی را باید با کار فرهنگی داد!»

در حالیکه جمله فوق از دستگاه عملیات روانی دولت به گوش مردم می‎رسد که عقلا و اندیشمندان گواهی می‌دهند: «کار فرهنگی تنها “بخشی” از فعالیت لازم برای مقابله با تهاجم فرهنگی است.»

 

چگونه برخورد کنیم؟

اصولاً ضمن برخورد با آسیب‌های فرهنگی نیازمند به دو روش فعالیت هستیم اصطلاحاً از آنها تحت عنوان سلبی و ایجابی یاد می‌شود.

در موضوع ساسی و مسائل مشابه، جنبه ایجابی مقابله با تهدید، به عهده نهادهای فرهنگی کشور است. این بخش از مقابله شامل «ارتقاء سطح فرهنگی جامعه»، «ذائقه‌سازی مثبت»، «آموزش و فرهنگ سازی» و موارد دیگری از این دست می‌شود.

از سوی دیگر حقیقتا باید اعتراف کرد ما در فضای مجازی ایران از لیبرال‌های آمریکایی عملکرد لیبرال‌تری داشته‌ایم. به طوری که به دلیل عملکرد فاجعه‌بار امثال آذری جهرمی در حال حاضر دست کشور در مقابله با معضلات فضای مجازی کاملا بسته شده است.

نمره  قبولی به نهادهای فرهنگی تعلق نمی‌گیرد

در بعد ایجابی متاسفانه در۴۳سال گذشته نهادهای فرهنگی(از حوزه علمیه تا صداوسیما،سازمان تبلیغات و وزارت ارشاد)به طور شایسته به وظیفه خود در سطح آرمان‌های انقلاب عمل نکرده‌اند تا جاییکه رهبری مجبور به فرمان آتش به اختیار به نیروهای مردمی برای نقش آفرینی در جبهه فرهنگی شدند.

بعد سلبی کار اما آنجاست که باید جلوی تروج منکر و مسائل مبتذل فرهنگی گرفته شود و این دو بعد سلبی و ایجابی مکمل یکدیگر هستند. به بیان دیگر، دو بعد سلبی و ایجابی در راستای مقابله با تهدید فرهنگی باید متوازن به پیش برود. همچنین ضعف یا قوت عملکرد در یک حوزه نباید منجر به ترک فعل مسئولین حوزه دیگر شود

از چرایی تا چگونگی برخورد متوازن

به مثال پیش رو دقت کنید:

اگر در مبارزه با اعتیاد بخش فرهنگی عملکرد مناسبی نداشت، آیا پلیس حق دارد به این بهانه از شدت اقدامات سلبی خود بکاهد؟

اگر در بخش فرهنگی همه کارهای بایسته صورت گیرند، باز هم عده‌ای به دلایلی به سراغ مواد خواهند رفت، بنابراین فعالیت فرهنگی جامعه را بی‌نیاز از اقدامات سلبی نمی کند. حال بیاید به موضوع «ساسی» برگردیم.

فرض کنید تمام دستگاه‌های فرهنگی با بالاترین سطح ممکن اقدامات لازم برای ارتقا فرهنگی جامعه را انجام داده بودند. آیا این موضوع می‌توانست جلوی وایرال شدن فیلم ساسی را بگیرد؟ اصلا در کدام کشور دنیا در مقابله با چنین مواردی، فقط با ابزار فرهنگی برخورد شده است؟

در این میان خوب است، منتقدین دستگاه‌های فرهنگی حداقل می‌گفتند دقیقا یک دستگاه فرهنگی برای مقابله با محتوای ترویج دهنده پورن با جذابیت‌های جنسی فراوان دقیقا باید چه کند؟ البته باز متذکر می‌شوم به هیچ وجه مدافع عملکرد دستگاه‌های فرهنگی نیستم.

کاری که همه دنیا می‌کنند، کاری که ما کردیم

موضوع مقابله با انتشار محتوای مستهجن در همه جهان با همه نوع فرهنگ و دین، موضوعی پذیرفته شده است چنانکه همه می‌دانیم در بسیاری از کشورها دسترسی و انتشار انواع خاصی از محتوا (بسته به فرهنگ هر جامعه) ممنوع و اقدامی مجرمانه محسوب می‌شود. حقیقتا باید اعتراف کرد ما در فضای مجازی ایران از لیبرال‌های آمریکایی عملکرد لیبرال‌تری داشته‌ایم؛ به طوری که به دلیل عملکرد فاجعه‌بار امثال آذری جهرمی در حال حاضر دست کشور در مقابله با معضلات فضای مجازی کاملا بسته شده است.

آمریکا که روزگاری مهد و امروز قلب اینترنت جهان است(مدیریت فضای سایبر را از سال ۱۹۹۶ شروع)در همین انتخابات اخیر ریاست جمهوری کلیه شبکه‌های اجتماعی را مجبور کرد که انواع محتوایی که مردم را به رای ندادن در انتخابات تشویق می کند را به کلی حذف و اکانت‌های منتشر کننده را مسدود کنند

با همین مثال بالا وضعیت حکمرانی و اعمال حاکمیت سایبری در ایران را مقایسه کنید با آمریکا تا تصدیق کنید که حقیقتا فضای سایبر کشور توسط دشمن اشغال شده و فقط با بزک شوآف گونه دست اندکاران دولتی است که برخی هنوز متوجه وضع اسفناک فضای مجازی ایران و ظلمی که بر مردم می‌رود نیستند.

حال سوال این است که باید چه می‌کردیم که نکردیم؟

پاسخ سئوال فوق این است که:

اول) تقویت شبکه ملی اطلاعات و مذاکره با پلتفرم‌های داخلی:

اگر مسئولین به جای دل بستن به خارجی‌ها و وابسته کردن کشور به آنها، همه توان خود را صرف شبکه ملی اطلاعات (نه به صورت نمایشی) و حمایت از پلتفرم‌های داخلی می‌کردند،

امروز به راحتی می‌توانستیم همچون کشورهایی مانند ترکیه در مواجهه ومذاکره با پلتفرم‌های مطرح جهان آنان را مجبور به پذیرش شرایط «حداقلی» ایران کنیم.

جالب است بدانید با وجود همه بی‌کفایتی‌ها در وزارت ارتباطات، باز هم شرکت‌های بزرگی مثل یوتیوب وتوییتر اعلام کرده‌اند حاضرند شرایط ایران را بپذیرند.

کلان‌داده‌های مردم ایران آن‌قدر مهم است که اگر اینستاگرام یا گوگل‌پلی و امثالهم مطمئن باشند آن را به طورکلی از دست می‌دهند، به‌ناچار شرایط ایران را قبول می‌کنند. این موضوع پیشتر در بسیاری از کشورهای حتی بی‌اهمیت نیز تجربه شده است.

دوم) متاسفانه سیاست اشتباه و عملیات‌روانی دولت برای بی‌اعتماد کردن مردم به پلتفرم داخلی برای پیشبرد اهداف سیاسی، باعث استقبال و وابستگی شدید مردم به پلتفرم‌های خارجی شده تا حدی که خارجی‌ها می‌توانند به راحتی کشور را با مخاطرات امنیتی و اقتصادی بسیار بزرگ مواجه کنند.

در این زمینه می‌توان نقش آفرینی تلگرام در اغتشاشات ۹۶ و همچنین دستکاری در بازار بورس و ارز و طلا و همچنین نقش آفرینی تلگرام، #اینستاگرام و واتس اپ در آبان ۹۸ اشاره نمود که خسارت‌های جبران‌ناپذیری به کشور و مردم وارد آوردند

برای تبیین بیشتر وضعیت غم انگیز و اسفبار فضای مجازی کشور فقط کافیست فرض کنید فردا اینستاگرام به هر دلیلی تصمیم بگیرد به کاربران ایرانی خدمات ندهد. به راستی چه مسئولی جوابگوی خسارت جبران‌ناپذیر اقتصادی این اتفاق به مردم و کشور خواهد بود؟

نگویید که امکان ندارد اینستاگرام چنین تصمیمی بگیرد! چرا که در گذشته نه چندان دور و حتی همین الان برخی امکانات گوگل برای ایرانی‌ها ممنوع است. در حال حاضر همچنین توییتر برای کاربران با آی‌پی ایران از گوگل‌پلی قابل دانلود نیست.

سوم) در پایان متذکر می‌شوم، گرچه ماشین عملیات‌روانی دولت سعی دارد هرگونه نقدی به عملکردش را با برچسب‌زنی (منتقدین حامی فیلترینگ‌اند و وضعیت موجود حاصل فیلترینگ) به انحراف بکشاند اما ان‌شاء‌الله در دولت جوان انقلابی رسوایی بزرگی در انتظار مسئولین امروز دولت روحانی خواهد بود.

اشتراک گذاری :
jhtp.ir/120880

اخبار پیشنهادی

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اخبار ویژه

تبلیغات

اخبار جدید

شبکه های اجتماعی