پایگاه خبری تحلیلی جهت پرس

جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

موضع‌گیری محمدرضا پهلوی در قبال رژیم صهیونیستی پیچیده بود.

منتشر شده در 30 فروردین 1402
در سرویس

روابط ایران و رژیم صهیونیستی از ابتدای تأسیس این رژیم تاکنون با فراز و نشیب‌های بسیاری همراه بوده است. در دوران حکومت پهلوی اگرچه با وجود مخالفت‌های گروه‌ها و اقشار مختلف جامعه، روابط به صورت پنهانی وجود داشت، اما قرار نبود که این روابط آشکار شود چراکه آنان به خوبی از این حساسیت‌ها با خبر بودند.

محکومیت تاسیس دولت یهود توسط دولت احمد قوام

در ۱۴ می ۱۹۴۸ میلادی استقلال رژیم صهیونیستی اعلام شد؛ بعد از آن کشور‌های عربی به سرزمین‌های اشغال شده حمله کردند، اما شکست خوردند، این شکست و جنایات رژیم صهیونیستی در حق مردم فلسطین خشم و انزجار ملت‌های مسلمان منطقه را برانگیخت. در ایران کابینه احمد قوام بر سر کار بود و با صدور بیانیه‌ای تاسیس دولت یهود را محکوم و آمادگی خود را برای همکاری جهت آزادی فلسطین با سایر دولت‌های اسلامی اعلام می‌کند.

البته موضع‌گیری علما و حتی جمعی از اعضای مستقل درون حاکمیت را نمی‌توان در این تصمیم دولت بی‌تاثیر دانست. برای نمونه ۱۳ روز پس از این اتفاق، آیت‌الله فلسفی به دستور آیت‌الله کاشانی در مسجد شاه (مسجد امام خمینی (ره) فعلی) به منبر رفت و درحضور تعداد زیادی از مردم که در داخل و خارج مسجد اجتماع کرده بودند سخنرانی کرد و از مردم خواست که علیه تشکیل دولت صهیونیستی تظاهرات کنند و برای کمک به مردم فلسطین مساعدت و اعانه جمع‌آوری نمایند. [۱]دولت ساعد مراغه‌ای و به رسمیت شناختن اسرائیل

محمدرضا پهلوی در اواخر دهه ۲۰ شمسی سفری به امریکا داشت که در این سفر متوجه یک مساله شد و آن لابی قدرتمند یهود در آن کشور بود؛ لذا بعد از این مساله و چند اتفاق دیگر همچون به رسمیت شناختن اسرائیل توسط ترکیه به عنوان اولین کشور اسلامی در ۲۸ مارس ۱۳۴۹، دولت محمد ساعد مراغه‌ای در هنگام فترت مجلس در اسفندماه ۱۳۲۸، اسرائیل را به صورت «دو فاکتو» به رسمیت می‌شناسد. [۲]آیا محمدرضا پهلوی مخالف اسرائیل بود؟

محمدرضا پهلوی در سال ۱۳۲۸ برای نخستین بار به آمریکا سفر کرد. در این عکس او در کنار هری ترومن، رئیس‌جمهوری آمریکا در اتاق بیضی معروف کاخ سفید دیده می‌شود

ویلیام شوکراس در کتاب «آخرین سفر شاه» این موضوع را «با پرداخت رشوه قابل توجه» به ساعد مراغه‌ای می‌داند و می‌نویسد: «شخص، نخست‌وزیر۴۰۰ هزار دلار مطالبه کرد تا هیئت وزیران و شاه را متقاعد کند که شناسایی دو فاکتوی اسراییل خدمت به منافع ایران است.» [۳]این اقدام دولت ایران باعث موضع‌گیری علما، برخی از نمایندگان مجلس شورای ملی و سنا و کشور‌های عربی شد تا آنجایی که شرایط به وجود آمده باعث شد تا به روی کار آمدن دولت دکتر محمد مصدق، در تیرماه ۱۳۳۰، شناسایی دو فاکتو اسرائیل پس گرفته و کنسولگری ایران در آنجا منحل شود.

مناسبات غیرعلنی رژیم پهلوی با اسرائیل

با همه اینها، اما در ادامه و با قدرت‌گیری محمدرضا پهلوی بعد از دهه ۳۰ شمسی و کودتای ۲۸ مرداد ۳۲، وضعیت متفاوت شد؛ اینکه عده‌ای و حتی خود شاه موافق رابطه با رژیم صهیونیستی بودند، اما در ظاهر نمی‌توانستند به صورت علنی آن را نمایان کنند. در این دوره علی‌رغم بسیاری از باید و نباید‌ها مناسبات با اسرائیل وجود داشت تا آنجایی که ارتشبد حسن طوفانیان که ریاست اداره کل صنایع نظامی را بر عهده داشت در خاطرات خود می‌گوید که «من مناسبات با اسرائیل را اداره می‌کردم» [۴]اگرچه «رسماً که آن‌ها سفارت در ایران نداشتند. سفیر داشتند.» [۵]بنابراین مناسبات با اسرائیل وجود داشت، طوفانیان می‌گوید او و ساواک در آنجا نماینده داشتند و «وابسته نظامی آن‌ها در ایران حضور داشت. من از آن‌ها وسائل دفاعی می‌خریدم … من دستور می‌دادم که نفت به آن‌ها بدهند نفت به آن‌ها می‌دادند و پولش را می‌دادند و پولش را هم به آن‌ها می‌دادم.» [۶]حادثه‌ای که دوگانگی‌های شاه را نمایان‌تر کرد

آتش‌سوزی در مسجدالاقصی در مهرماه ۱۳۴۸ که زمینه‌ساز شکل‌گیری سازمان کنفرانس اسلامی بود، یکی از نقاط عطف مهم در تقابل کشور‌های اسلامی با رژیم صهیونیستی بود؛ رخدادی که با توجه به فضای داخل کشور محمدرضا پهلوی را به واکنشی نسبتا شدید و البته فرصت‌طلبی واداشت.

سازمان یک ماه پس از این حادثه، طی اجلاسی با شرکت سران کشور‌های اسلامی در رباط پایتخت مراکش اعلام موجودیت کرد؛ سازمانی که در تاسیس، هدایت و سازماندهی کنفرانس‌های آن چهره‌هایی مانند شاه ایران و ملک فیصل عربستان، نقش اصلی و شاخص را داشتند.

محمدرضا پهلوی البته در اجلاس رباط و در سخنان خود کلمه‌ای از آتش‌سوزی در مسجدالاقصی به میان نیاورد و تنها دولت‌های اسلامی را به تفاهم و همدلی با یکدیگر دعوت کرد. [۷]آگاهی محمدرضا پهلوی از حساسیت‌ها به رژیم صهیونیست

اگرچه مناسبات در زمینه‌های مختلف با اسرائیل وجود داشت، اما محمدرضا پهلوی علناً نمی‌توانست آن را بیان کند. او از مناسباتی که در حوزه‌های مختلف به خصوص اقتصادی و فروش نفت با اسرائیل وجود داشت با خبر بود، اما نمی‌توانست به صورت علنی موضع‌گیری داشته باشد و یا با یک گفته مهر تاییدی بر آن بزند چراکه علما و مردم مسلمان نسبت به این موضوع حساسیت داشتند و کشور‌های عربی نیز نسبت به این مساله حساس بودند.

محمدرضا پهلوی از مناسباتی که در حوزه‌های مختلف به خصوص اقتصادی و فروش نفت با اسرائیل وجود داشت با خبر بود، اما نمی‌توانست به صورت علنی موضع‌گیری داشته باشد

این حساسیت‌ها را می‌توان از مصاحبه سال ۱۳۳۹، محمدرضا پهلوی دریافت؛ هنگامی که او در کنفرانسی خبری با روزنامه‌نگاران سرشناس کشور با این سوال که آیا ایران، اسرائیل را به رسمیت شناخته است یا نه؟ توسط عبدالرحمان فرامرزی مدیر وقت روزنامه کیهان روبرو شد و او هم در پاسخ گفت: «شناسایی اسرائیل از طرف ایران سابقاً به طور دوفاکتو صورت گرفته بود و امر تازه‌ای نیست. منتهی روی جریانات روز و شاید هم از لحاظ صرفه‌جویی، چند سال پیش نماینده ما از اسرائیل احضار شده بود و هنوز هم وی به آنجا برنگشته است.»

پاسخ محمدرضا پهلوی به خوبی نشان می‌دهد که او به حساسیت افکار عمومی کشور واقف است و نمی‌خواهد به صورت واضح سخنان خود را بیان کند، اما به صورت تلویحی هم عنوان می‌کند که شناسایی اسرائیل امر تازه‌ای نیست. همین صحبت‌ها باعث می‌شود که برخلاف آنچه شاه ایران می‌خواست مطبوعات بر آن دامن بزنند و نیویورک تایمز این خبر را با تیتری تحت عنوان «رسمیت شناخته‌شدن اسرائیل توسط ایران»، منتشر کند. این اتفاق باعث می‌شود که کشور‌های عربی به خصوص مصر حساسیت نشان دهند و روابط خود با ایران را قطع کند.

کنفرانس خبری سال ۱۳۳۹

البته این آن چیزی نبود که محمدرضا پهلوی از آن احساس خوشحالی کند چراکه نمی‌خواست در مصاحبه‌های خود نشان دهد که از روابط با اسرائیل با خبر است. در حالی که ایران بزرگترین فروشنده نفت به رژیم صهیونیستی بود، اما شاه در مصاحبه‌ها صدور نفت به آن کشور را منکر می‌شد و در برابر پاسخ به سوال چگونگی رسیدن نفت به آنجا اظهار بی‌اطلاعی می‌کرد. [۸]محمدرضا پهلوی معتقد بود که روابط اشکار دیپلماتیک به نفع هر دو طرف نیست و باید مصلحت ایران را در نظر گرفت؛ لذا بهترین راه برای محافظت از روابط پنهانی، سپردن امور به ساواک بود. [۹]محمدرضا پهلوی در سال ۱۹۶۷ که اسرائیل در پی جنگ شش روزه سرزمین‌های فلسطینی باضافه بخش‌هایی از خاک مصر و سوریه را اشغال کرد، به شدت با این حرکت مخالفت کرد و اعلام کرد که «عصر تصرف اراضی دیگران از طریق نیروی اسلحه پایان یافته». حتی مقامات ایران هم در گفتگو‌های علنی و رسانه‌ای و هم در دیدار‌های خصوصی با دیپلمات‌های اسرائیلی با اشغال سرزمین‌های فلسطینی مخالفت خود را نشان می‌دادند.

نه تنها محمدرضا پهلوی بر این حساسیت‌ها آگاهی داشت بلکه وزارت خارجه ایران نیز چنین حساسیت‌هایی را درک می‌کرد. احمد میرفندرسکی آخرین وزیر امور خارجه ایران پیش از انقلاب که مدتی نیز معاون بود در توصیف این محافظه‌کاری در خاطراتش می‌نویسد: «آقایی بود به اسم دوریل (Doriell) که رییس آژانس یهود بود. زمانی که من معاون بودم، به وزارت خارجه می‌آمد. مرحوم عباس آرام [وزیر خارجه وقت]از آمد و رفت این آقا به وزارت خارجه خوشش نمی‌آمد، فکر می‌کرد ممکن است نمایندگان کشور‌های عربی در راهرو‌های وزارت امور خارجه با این شخص برخورد کنند و او را بشناسند و حرف و نقل پیدا شود. به همین دلیل ما قرار گذاشتم که آقای دوریل هر وقت کاری داشت، بعد از ساعت اداری بیاید. معمولا ساعت پنج و شش می‌آمد … روزی دورویل گفت: می‌خواهم بفهمم که شما بالاخره چه وقت می‌خواهید یک رابطه متعارفی با ما برقرار کنید… من خندیدم و گفتم آقای دوریل به نظر من بهترین نوع روابط بین ایران و اسرائیل، همین روابطی است که الان داریم. گفت چه‌طور؟ گفتم روابط نامشروع که لذت‌بخش‌ترین روابط است. خندید و گفت بالاخره هرکسی آرزو می‌کند که این روابط روزی صورت رسمیت پیدا کند. گفتم آرزو هم چیز خوبی است و همیشه می‌توان با آن زندگی کرد.»

اشتراک گذاری :
jhtp.ir/9321

اخبار پیشنهادی

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اخبار ویژه

تبلیغات

اخبار جدید

شبکه های اجتماعی