به گزارش جهت، هرچند در یک جامعه نقد هر تصمیم مهم و سرنوشتساز ضروری و لازم است اما عمده مخالفتها با توافقنامه 25 ساله ایران-چین حاکی تضادهای یک جریان است. طبق یک قاعده عقلانی که بارها هم توسط رهبر معظم انقلاب تکرار شده، عامل موفقیت و پیشرفت کشور در داخل کشور است و اگر از درون قوی نباشیم نمیتوانیم در ارتباط با جهان نیز تعامل برد-برد داشته باشیم، به زبان سادهتر اگر زیرساختهای داخلی فراهم نباشد، چه برجام (با تمام نواقصش) باشد چه توافقنامه 25 ساله ایران و چین گرهگشایی از وضعیت اقتصاد و پیشرفت کشور نمیشود.
اما تضاد جریان اپوزیسیون از همین نقطه شروع میشود، کسانی که تا دیروز قوی شدن از درون را به معنای حصار کشیدن تفسیر میکردند و خواهان سرمایهگذاری خارجی در قالب برجام و مذاکره با غرب بودند، امروز در رفتاری متناقض و 180 درجهای نگران تبعات سرمایهگذاری چین در ایران شدهاند و چین هراسی میکنند!
مخالفت عوام شاید بتوان درک کرد اما خواص؟!
بزرگترین شریک و رقیب تجاری امریکا، چین است؛ اما شبکههای ماهوارهای تحت حمایت آمریکا مردم ایران را از چین میترسانند. میتوان مسیح علینژاد یا شبکه ایران اینترنشنال سعودی و حتی بیبیسی اروپایی را درک کرد که چرا چین هراسی میکنند، بههرحال چین بزرگترین و مهمترین رقیب تجاری غرب است.
حتی مردم عوام ایران را هم میتوان درک کرد که چرا مخالف چین باشند. مردم از وضعیت اقتصادی بهشدت ناراضی هستند و اگر حکومت بگوید ماست سفید است برخی میگویند ماست سیاه است.
اما نخبگان جامعه را بههیچوجه نمیتوان درک کرد، نمودار بالا که از اکونومیست است نشان میدهد بزرگترین همپیمانان غربی امریکا منجمله آلمان، انگلیس، استرالیا، ژاپن، فرانسه و حتی کل جهان (world) در طی سالهای اخیر از حجم همکاریهای تجاری خود با امریکا کاسته و به حجم همکاریهای تجاری خود با چین افزودهاند اما همزمان پیادهنظام فریبکار آنها به مردم ایران میگوید چین «اخ» است و قابلاعتماد نیست. اساساً در تجارت بینالملل چیزی به نام اعتماد وجود ندارد وهنوز جای زخم فرار رنو و پژو، توتال، ایرباس، زیمنس خوب نشده است.
ممکن است چین هم مشابه همین شرکتهای فرانسوی باشد اما در شرایطی که همه دنیا با سرعت به سمت افزایش همکاریهای تجاری با چین پیش میرود این تبلیغات کاملاً برنامهریزیشده برای مخالفت با چین بههیچوجه هدف سیاسی ندارد و مستقیماً سفره مردم ایران را هدف گرفته است.