پایگاه خبری تحلیلی جهت پرس

جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

جهت پرس از روز چهارم نمایشگاه کتاب روایت می کند

کتاب هایی که مسیر زندگی من را ساختند عروس‌شان "طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن " است. کتابی که هربار ورق میزنم و می‌خوانم یک چیز جدید یاد میگیرم و به هرکس که می‌پرسد چه کتابی بخوانم؟ می‌گویم اگر طرح کلی را نخواندی یعنی هیچی نخواندی...

منتشر شده در 24 اردیبهشت 1402
در سرویس

عطیه نجارچی– چهارمین روز نمایشگاه و دومین روز بازدید من از آنجاست. همه‌چیز ظاهرا خوب است و هیچ مشکلی وجود ندارد اما دیروز از چند جا گفتند شنیدیم نمایشگاه بگیر و ببند و فضایش گشت ارشادی‌ست؟ اشتباه شنیدند! من که کارم بخاطر روایتگری گشتن بین غرفه‌ها و پیدا کردن سوژه‌های جنجالی‌ست خشونتی ندیدم. البته گویا حسابی برای وضعیت عفاف و حجاب نمایشگاه برنامه‌ریزی کرده اند اما نه به شیوه های ماضی.
در بدو ورود نمایشگاه غرفه “ریحانه” زدند کارش این است که خانم‌های بدحجاب را به آنجا هدایت و به شیوه‌های نرم اعمال قانون می کنند. از خشونت و بگیر و ببند و برخوردهای سخت هم خبری نیست، بهشان تربت امام حسین(ع)، روسری و هدایای دیگر می دهند. هیچ بحثی هم در نمی گیرد. اگر عصبانی می شوند سر ریزش در توییتر و اینستاگرام است فقط آنجا شلوغش میکنند و خط نشان میکشند و تهدید به تحریم نمایشگاه می کنند و فردا دوباره اکیپی می آیند اینجا. داخل شبستان هم چند تا غرفه شیشه‌ای دیدم بالایش نوشته بودند “غرفه دانایی”. در نامگذاری غرفه بدسلیقگی به خرج دادند؛ اگر بی‌حجاب بودم و به آنجا دعوت میشدم نمی‌رفتم. اینطور به ذهن متبادر می‌شود که همه باحجاب‌ها دانا اند و فقط تو بدی! البته چون من باحجاب بودم این فکر به ذهنم متبادر نشد و با یک ژست دانای‌کل وارد غرفه شدم و از خانمی که پشت میز داشت با چند خانم دیگر بحث میکرد با خنده پرسیدم: “برای ما هم خدماتی دارید؟” خندید. خانم دیگری که از همکارانش بود جلوتر آمد و در گوشم گفت بله برای شما یک کیس خیلی خوب برای ازدواج سراغ دارم! پوکر شدم. بدون اینکه اعتنایی کنم نشستم رو به روی خانمی که داشت بحث می کرد. این روزها هر که بخواهد از حجاب دفاع کند باید پاسخ این سوال که “این‌همه دزدی می شود چرا صدایی از شما در نمی آید” را هم بدانند. خدا لعنت کند باعث و بانیش را؛ یکی دیگر دست در سفره مردم می کند جوابش را ما محجبه‌ها باید بدهیم. بیچاره آن خانم هم با اینکه بعدا فهمیدم خانم نعیمه اسلاملو نویسنده بیش از ۲۰ جلد کتاب در حوزه زنان و خانواده هستند باز هم در مقابل سوالات بیشمار و بعضاً بنی‌اسرائیلی برخی‌ها کم آورده. به بحث ورود کردم. قیافه خودم را مظلوم نشان دادم انگار که رهگذری عادی یا بازدیدکننده ام. با چند تا استدلال زیستی به کمکش آمدم؛ با لحن معترضانه از دختری که سوالات بی ربط می پرسید پرسیدم:”چرا هرکس دغدغش حجاب است باید بتواند به همه سوالات شما پاسخ بدهد؟ چرا تا از حجاب میگوییم سریع سوالات اقتصادی میپرسید خوب من الان دغدغه‌ام این است، اعتقاد دارم بی حجابی قوام خانواده را شل میکند؛ همان اندازه که اقتصاد برای تو مهم است، خانواده و استحکامش هم برای من اهمیت دارد”
در پاسخ ماند. بلند شدم بروم چند سوژه دیگر پیدا کنم، دم در غرفه شیشه‌ای ایستادم تا از خانم اسلامی عکس بگیرم. همکارش با تندی گفت عکاسی از این غرفه ممنوع است گفتم چرا؟ دوباره تاکید کرد ممنوع است. می‌خواستم بگویم من خودم از بچه‌های بالا هستم اما یادم افتاد محل استقرار ما پایین است، گفتم من خودم از بچه های پایین هستم اگر شک داری بیا برویم ببین. گفت “نمی آیم شماره ات را بده” شماره را دادم. گفت چون اینجا حاشیه‌ساز شده نمی خواهیم پیش از این میهمانان مان برای ورود به اینجا معذب باشند. راست میگفت؛ تا bbc و manoto هم خبرشان رفته. همین سر و صدا ها ممکن است دختران بی‌حجابی که به دنبال پاسخ سوالات‌شان به آنجا می روند را به صرافت بیندازد. در هر حال عکس را گرفتم؛ ما این عکسها را دوست داریم و برایش تیتر حاشیه ساز نمیزنیم.
آمدم بیرون قصد کردم چندتا انتشارات دیگر را سربزنم و ببینم کتاب جدید چی دارند. باید از غرفه های مخصوص اطلاع‌رسانی نمایشگاه آدرس انتشاراتی را بگیرم. متصدیان این غرفه‌ها همه خانم هستند! این هم به نظرم اشکال دارد. مگر ما به اینکه زن نباید ویترین پیام باشد معتقد نبودیم؟ اینکه به صورت یکدست همه متصدیان غرفه های اطلاع‌رسانی خانم هستند چه معنی میدهد؟ شاید هم معتقدند خانم‌ها در این زمینه استعداد بیشتر و توانمندی خارق العاده دارند! پس چرا در سازمانها و ادارات همه‌ی متصدیان روابط‌عمومی و اطلاع‌رسانی را خانم نمی گذارند؟ خب این تناقض است. البته من هر دو را قبول ندارم؛ همین که متصدی همه غرفه‌های اطلاع‌رسانی نمایشگاه خانم هستند و هم اینکه از خانم ها در ادارات و سازمان ها استفاده تبلیغاتی شود.
بگذریم؛ رفتم از یکی‌شان پرسیدم انتشارات صدرا کجاست؟ نگاهی کرد و گفت: “فکر کنم هر روز نمایشگاهی نه؟” گفتم نه امروز روز دوم است، بازدیدکننده هم نیستم، روایت‌گر ام! چه خوب یادش مانده بودم! آفرین به این حافظه.
دنبال انتشارات صدرا میگشتم سر راهم دوباره سری زدم به غرفه نشر صهبا. صهبای عزیز! چرا عزیز بودنش هم به خاطر کتابهای به‌درد بخوراش است. کتاب هایی که مسیر زندگی من را ساختند عروس‌شان هم “طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن ” است. کتابی که هربار ورق میزنم و می‌خوانم یک چیز جدید یاد میگیرم و به هرکس که می‌پرسد چه کتابی بخوانم؟ می‌گویم اگر طرح کلی را نخواندی یعنی هیچی نخواندی. یا اگر همه کتاب‌های دنیا را بخوانی اما طرح کلی را نخوانی احتمال لغزش‌ بر اثر دانایی خواهی داشت.
لغزش بر اثر دانایی یعنی بدون اینکه مبانی فکری مستحکمی داشته باشی از هر چیزی حداکثر اطلاعات را بگیری و خمیر فکری ات همانجوری شود؛حالا لغزش آنجا رخ می دهد که اطلاعات غلط و ناصواب بگیرید. خلاصه که از غرفه و غرفه‌دار و کتاب و نویسنده‌اش با هم عکس گرفتم و خدا میداند چقدر این عکس را دوست دارم…

اشتراک گذاری :
jhtp.ir/7148

اخبار پیشنهادی

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اخبار ویژه

تبلیغات

اخبار جدید

شبکه های اجتماعی