چرا اعتراضات روزهای اخیر را نباید جدی گرفت؟
اعتراضات و اغتشاشات روزهای اخیر بر اثر حادثه تلخی به وجود آمد و حوادث بسیار تلختری را رقم زد. پرسشی که به آن میپردازیم این است که آیا این اعتراضات تهدید جدی امنیتی برای کشور است؟ به ۶ علت پاسخ منفی است که در ادامه آن ها را شرح میدهیم.

اعتراضات و اغتشاشات روزهای اخیر بر اثر حادثه تلخی به وجود آمد و حوادث بسیار تلختری را رقم زد. پرسشی که به آن میپردازیم این است که آیا این اعتراضات تهدید جدی امنیتی برای کشور است؟ به ۶ علت پاسخ منفی است:
1- کمیت معترضان و تجمعات: بالاترین تخمینها از تعداد معترضان کفخیابان در کل روزها به یک درصد جمعیت کشور هم نمیرسد. نکته دیگر، پراکندگی شدید تجمعات است که سبب شده میانگین افراد حاضر در یک تجمع، دو رقمی یا نهایتا سهرقمی باشد و نیز رکورد جمعیت در یک تجمع به زحمت به چند هزار نفر برسد. این اعداد را با تجمعات سال ۸۸ و راهپیمایی میلیونی معترضان در خرداد آن سال مقایسه کنید. سهم چشمگیر بدنه گروهکی نسبت به بدنه مردمی یکی دیگر از نقاط ضعف این اعتراضات و تفاوتهای آن با اسلافش در سالهای قبل است.
2- جنس بدنه اجتماعی: تحلیل بدنه اجتماعی پیشران و حامی اعتراضات بر اساس متغیرهایی نظیر طبقه اقتصادی، خاستگاه فرهنگی، توزیع جغرافیایی و غیره نشان میدهد که با بدنه قدرتمندی که لایه پیشرانش حاضر به هزینهدادن و حضور طولانیمدت و جانبرکف در کفخیابان باشد و لایه حامیاش نیز حاضر به تحمل اختلال طولانیمدت در شرایط عادی زندگیاش باشد، مواجه نیستیم.
زمینه اصلی اعتراضات در لایه مردمی و غیر سازمانیافته و گروهگی آن، بیشتر فرهنگی (و آنهم از نوع مسائل غیرفراگیر) است که بر خلاف زمینههای اقتصادی و سیاسی، قدرت انسجامبخشی اجتماعی کمتری دارد و لذا از این جهت هم این جریان نسبت به اسلافش در سالها و دهههای پیش، به مراتب ضعیفتر است.
3- الگوی گسترش اعتراضات: اعتراضات وقتی تهدید جدی تلقی میشود که بتواند به صورت ویروسی بین افراد جامعه فراگیر شود و گروههای اجتماعی مختلف و مناطق جغرافیایی مختلف را درگیر کند و در طول زمان نیز به شکل گلولهبرفی چاقتر شود. اعتراضات فعلی به علت زمینه فرهنگی (آنهم از نوع مسائل غیرفراگیر) فاقد چنین توانی است و بیشتر از سنخ آتشهای کوچک پراکنده است. تمرکز بر کشتهگیری و کشتهسازی با هدف تغییر زمینه فرهنگی به زمینههای سیاسی است تا بتواند واجد توان گسترش ویروسی شود که البته تاکنون موفق نبوده است.
4- سهم خیابان و مجازستان: در اعتراضات اخیر، برخلاف اسلافش، خیابان به مراتب کمفروغتر از مجازستان و رسانههاست. حمایت گسترده و منسجم سلبریتیهای هنری، علمی و سیاسی داخلی و جهانی، هرچند تنور مجازستان را به شدت گرم نگه داشته ولی آبی از آن برای خیابان گرم نشده است. برخلاف نظریات رسانه متقدم که رسانهها را فعالمایشاء میپنداشتند، نظریه برجستهسازی یا تنظیم اولویت (agenda-setting) بیان میکند که تغییر اولویت مردم توسط فضای رسانهای نمیتواند به مدت طولانی ادامه داشته باشد. اعتراضاتی که به علت مولفههایی همچون زمینه و خاستگاه وقوع، ذاتا ظرفیت فراگیر شدن ندارد، همچون اسب مردهای است که با هِیکردن رسانهای هم حرکت نخواهد کرد.
5- هدف اعتراضات: اعتراضات اخیر برخلاف اسلافش، فاقد خواستهی مشخص و مورد اِجماعی بین بدنه اجتماعی، حامیان و رهبرانش است. حذف گشت ارشاد، آزادی قانونی حجاب، بازنگری گسترده در سیاستهای فرهنگی، بازنگری اساسی در نظام حکمرانی و تغییر رژیم سیاسی سطوح مختلفی از اهداف (از کم به زیاد) است که هیچیک مورد اجماع معترضان و رهبرانشان نیست. نکته جالب اینجاست که علیرغم طیفی بودن اهداف، انگیزه افراد لزوما به صورت طیفی نیست؛ مثلا برای جریانی که تغییر رژیم سیاسی را هدف گرفته، حذف گشت ارشاد شاید هیچ مطلوبیتی نداشته باشد. و نیز برای برخی از معترضان که خواستار آزادیهای فرهنگی هستند، شاید تغییر رژیم سیاسی یک خط قرمز باشد و لذا حاضر نیستند به بهای آن به خواستهشان برسند.
پراکندگی و عدم انسجام مفهومی بین شعارها و نمادهای اعتراضات اخیر، نشانه و اماره واضحی بر فقدان هدف مشخص برای آن است؛ امری که سبب میشود انسجام درونی این جریان، ضعیف و شکننده باشد.
6- ساختار و الگوی رهبری: اعتراضات اخیر بر خلاف مواردی همچون فتنه ۸۸، فاقد رهبری متمرکز است. ساختار رهبری اعتراضات اخیر، شبکهای و پراکنده است. تعداد زیادی چهره هنری، سیاسی و غیره که عمدتا با یک سازماندهی امنیتی یا از طریق مهندسی اجتماعی (Social Engineering) و یا بعضا به شکل ارگانیک به اعتراضات پیوستهاند، هرکدام هدایتگر یا انگیزهبخش به بخشی از بدنه هستند و سهمی از رهبری را انجام میدهند.
تمرکززدایی (Decentralization) و شبکهای شدن ساختار رهبری به موفقیت اعتراضات کمک میکند یا آن را تضعیف میکند؟
احتمالا فهم فنی-مهندسی میگوید که تمرکززدایی و تعدد گرههای محوری شبکه به پایداری بیشتر آن منتهی میشود ولی فهم فرهنگی-اجتماعی به نکته دیگری توجه میدهد؛ جنبههای عاطفی-احساسی پیشران مهمی در اعتراضات اجتماعی هستند و لذا از بین سه نوعِناب (ideal type) اقتدار شامل اقتدار سنتی، عقلانی و کاریزماتیک، جنبه کاریزماتیک که در سبک رهبری کاریزماتیک تبلور مییابد، نقش مهمی در پیروزی چنین اعتراضاتی دارد. برآیند خردهکاریزمای هزار خردهرهبر به مراتب کمتر از یک رهبر واحد است و بنابراین در حرکتهای اجتماعی، شبکهای شدن رهبری به معنای تضعیف شدید آن است؛ بماند که بسیاری از این خردهرهبرها به علت سبک زندگی مبتذل خود، فاقد توان الهامبخشی و وجههی کاریزماتیک هستند.
“علیرضاقربانی”
نظرات
لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
از ارسال نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بیاحترامی به اشخاص، قومیتها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزههای دین مبین اسلام باشد خودداری کنید.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نماييد.
نظرات پس از تایید مدیر بخش مربوطه منتشر میشود.