به گزارش جهت، صابر گل عنبری؛تحلیلگر مسائل بین الملل؛ در یادداشتی نوشت:
چند روز پیش در یادداشتی به جهش اقتصادی بنگلادش و حرکت این کشور فقیر در جنوب آسیا بر ریل فقرزدایی و تبدیل شدن به یک الگوی موفق اشاره شد. دیروز نیکولاس کریستوف در گزارشی در روزنامه نیویورک تایمز به طرح اقتصادی 1.9 تریلیون دلاری دولت بایدن پرداخته و با استشهاد به تجربه بنگلادش، حرکت این طرح را در مسیر درست دانسته است. کریستوف این تجربه را برای آمریکا الهام بخش دانسته است.
این نویسنده آمریکایی مهمترین بخش طرح بایدن را کاهش میانگین فقر در میان کودکان آمریکا دانسته است که به گفته وی در صورت اجرا این میانگین به نصف میرسد. البته فرانکلین روزولت نیز طرحی مشابه را برای سالمندان به اجرا گذاشت.
اما بنگلادش در زمینه فقرزدایی چه سیاستی را در پیش گرفت که این گونه از آن به عنوان یک الگوی الهامبخش یاد میشود؟ داکا در چارچوب یک طرح جامع، فقرزدایی را از میان دو قشر آسیبپذیر جامعه شروع کرد. یکی کودکان و دیگری زنان. برای هر دو قشر نیز برنامههای خاصی را به اجرا گذاشت. نخست گسترش آموزش همگانی و دیگری توانمندسازی زنان و کودکان خانوادههای فقیر از طریق آموزشهای کاربردی برای ورود آنها به بازار کار. در کنار آن نیز برنامههای حمایتی خاصی را برای کمک به فقرا به اجرا گذاشت.
واقعیت این است که فقرزدایی در جوامع صرفا از طریق ارائه بستههای مالی حمایتی امکانپذیر نیست و اساسا این شیوه را نمیتوان رویکردی فقرزدایانه توصیف کرد؛ بلکه مسکنی است برای تمشیت زندگی بخور و نمیر فقرا که آن هم پاسخگوی حداقل نیازهای این قشر نیست. اما فقرزدایی واقعی زمانی اتفاق میافتد که در چارچوب یک برنامه مدون و جامع باشد که به قشرهای فقیر جامعه هم ماهی برای گذران موت زندگی داده شود هم فن ماهیگیری برای تداوم زندگی آبرومندانه و مستقل بدون وابستگی به کمک مالی آموزش داده شود.
در نتیجه برنامههای موفق بنگلادش برای فقرزدایی، امروزه زنان و دختران بنگالی ستون توسعه اقتصادی این کشور محسوب میشوند و به تبع آن به بزرگترین صادر کننده پوشاک در جهان پس از چین تبدیل شده است. در واقع رمز موفقیت بنگلادش سرمایهگذاری بر روی اقشار آسیب پذیر و ضعیف جامعه است و همین باعث شد که اقتصاد آن از پایه رشد کند.
البته در این مهم، نهادهای مدنی غیر دولتی نیز نقش بسزایی داشتهاند. محمد یونس اقتصاددان و بازرگان بنگلادشی است که شهرتی جهانی دارد و جزو معدود شخصیتهای مسلمانی است که در سال 2006 برنده جایزه صلح نوبل شد. یونس به “بانکدار فقرا” معروف است که از طریق نهادهای مالی همچون بانک “گرامین” نقش مهمی در فقرزدایی، نه تنها در بنگلادش بلکه در کشورهای دیگری هم داشته است.
پروفسور محمد یونس از چهار دهه پیش از طریق اعطای وام بدون بهره و ضامن به فقرای بنگلادش، همچنین آموزش آنها در امر سرمایهگذاری و معرفی طرحهای اقتصادی کوچک و زود بازده در زمینههای مختلف صنعتی، کشاورزی، بازرگانی و غیره با بهرهگیری از تکنولوژیهای روز توانسته است الگوی یک مسلمان متمول اما دغدغهمند و صاحب ایده و دلسوز را به نمایش بگذارد.
محمد یونس میلیونها فقیر بنگلادشی را از مصرف کنندگانی تهیدست به تولیدکنندگان و صادرکنندگانی موفق تبدیل کرده است. تجربه موفق این کارآفرین نمونه بنگلادشی به چین، هند، اندونزی، مالزی، آمریکا و برخی کشورهای اروپایی منتقل شده است و “گرامین بانک” شعبههای متعددی در کشورهای فقیر در آفریقا و آمریکا جنوبی و همچنین در چند ایالت آمریکا تحت عنوان “گرامین آمریکا” دارد.