پایگاه خبری تحلیلی جهت پرس

جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

در استقبال از دومین سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی(1)

شهید سلیمانی، در ارتباط با حل مسائل اقتصادی کشور به ویژه تجارت با کشورهای منطقه و استفاده از ظرفیت آنها، تمام توشه و توان خود را به کار گرفت، حتی اگر این جد و جهد به نام دیگران تمام می‌شد.

منتشر شده در 1 دی 1400
در سرویس

، مراسم دومین سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی، فرمانده نیروهای قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از ۱۰ دی تا ۱۷ دی در سراسر کشور برگزار می‌شود، در سلسله یادداشت‌هایی از چهره‌های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی به استقبال این رویداد مهم خواهیم رفت.

محمد رستم پور کارشناس سیاسی در این زمینه نوشت: در اهمیت فکر، ایده و فعالیت حاج قاسم برای محور مقاومت، تنها همین حرف رهبر فرزانه حزب‌الله، سید حسن نصرالله مبنی بر تقسیم تاریخ منطقه به دوران پیش از حاج قاسم و دوران پس از او کافی است.

اگر بخواهیم شخصیت و میدان نفوذ سردار سلیمانی را در یک نمای کلی بررسی کنیم، باید تصریح کنیم سردار شهید در سه عرصه نظامی، سیاسی و رسانه‌ای، علمدار کنشگر و مبتکر جمهوری اسلامی بوده است.

میدان نظامی
در میدان نظامی، باید از فرماندهی نیروی قدس که در ازاله غده چرکین داعش، نقش اساسی داشته و رقیب سرسخت تکفیر در منطقه پرآشوب غرب آسیا و فراتر از آن داشته، سخن بگوییم.

مکس بلومنتال، روزنامه‌نگار و وبلاگ‌نویس آمریکایی، دلیل ترور سلیمانی از سوی ارتش آمریکا و با دستور شخص ترامپ را همین عامل می‌داند: کوشش تمام‌عیار ژنرال برای حذف داعش و نیروهای تکفیریِ زاده دستگاه حاکمه آمریکا که به دنبال استیلا بر خاورمیانه بوده است.

در کمتر از سه هفته‌ای که از شهادت سردار گذشت، رسانه‌های جمهوری‌خواهان در تلاش بوده‌اند اولاً سردار را هم‌ردیف عناصر بدنامی که اتفاقاً در رشد و بسط تعصب و تکفیر نقش داشته‌اند، جا بزنند و ثانیاً فقدان او را جبران‌ناپذیر ترسیم کنند. اما واقعیت این است که به رغم درخشندگی سردار در میدان پرآشوب منطقه، نیروی قدس و محور مقاومت در نبود او راه را گم نخواهد کرد. چرا که اولاً شبکه روابط و ساختار منحصربه‌فردی که سردار ساخته، به رغم اتکای فراوان بر استعداد و هنر ویژه او، قائم به شخص نبوده و می‌تواند تحرک و اقدام ایران در میدان مقاومت را جهش چشمگیری دهد. دنیل بایمن، استاد دانشگاه جرج تاون و کارشناس ارشد بروکینگز، در مقاله‌ای در مجله فارن‌افرز، به صورت تلویحی، جانشینی سردار اسماعیل قاآنی در فرماندهی نیروی مقاومت در خاورمیانه را به جانشینی سید حسن نصرالله پس از شهادت سید عباس موسوی تشبیه می‌کند.

شخصیت فراجناحی در میدان سیاست
وجه دوم شخصیت سردار که در داخل ایران کمتر از آن سخن گفته شده، اما به شدت تحت رصد و بررسی تحلیلگران خارجی بوده، کنش سیاسی او بوده است. قاسم سلیمانی، به هیچ جناح و حزبی در ایران تعلق نداشت و این عدم تعلق به معنی بی‌اعتنایی به رخدادهای سیاسی و تحولات داخلی ایران و بی‌اعتنایی و کناره‌گیری از سیاست نبود. او شخصیتی فراجناحی داشت و همچنان که در صف نبرد با تکفیری‌ها، هم‌دوش بسیجی‌ها و پاسدارانی که دل خوشی از دولت دوازدهم و سیاست‌های منطقه‌ای دولت و به ویژه برجام که دست ایران را زیر ساتور آمریکا برد و به تعبیر رهبر معظم انقلاب، خسارت محض را به کشور تحمیل کرد؛ با محمدجواد ظریف، رفافت و ارتباطی نزدیک داشت.

در ارتباط با حل مسائل اقتصادی کشور به ویژه تجارت با کشورهای منطقه و استفاده از ظرفیت آنها، تمام توشه و توان خود را به کار گرفت، حتی اگر این جد و جهد به نام دیگران تمام می‌شد. در غیاب او، گروه‌های مختلف سیاسی، یک نیروی واسط برای گفتگو و تعامل را از دست دادند، اما نمی‌توان گفت او نیروی آخر در این زمینه و عرصه بود. تجربه حاج قاسم در مقابله با تهدیدات خشن و سخت خارجی، به او چنین آموخته بود که زد و خوردهای سیاسی و اختلافات جناحی، ذات دنیای سیاست است و اگر رفت و برگشت‌ها تا زمانی که خط قرمزهای نظام را جابجا نکند، چندان خطری ندارد.

وجه نمادین در میدان رسانه
وجه سوم شخصیت سردار که فراق او را سنگین و چه بسا تحمل‌ناپذیر می‌کند، وجه نمادین و سمبلیک او بود. ترور او، عزت و غرور میلیون‌ها ایرانی را جریحه‌دار کرد و احساس انتقام و انزجار از آمریکا را در دل‌های کوچک و بزرگ، پیر و جوان، راست و چپ، بالا و پایین شعله‌ور کرد. درست است که مخالفان سردار و حتی سنگ‌اندازان و مانعان در راه و مشی او، با شهادت او به ناگاه و از روی منفعت سوگوار شدند و شال عزا انداختند؛ اما واقعیت این است که بخشی از این واکنش، کاملاً آنی و تماماً بی‌ریا و خالصانه بود. شهادت سردار خط‌شکن و برجسته ایرانی، در واقع به زیر افکندن نماد و سمبل ملّتی بود که در برابر تمام تحریم‌ها و تهدیدات، همچنان حاضر نیستند استقلال و شرافت خود را به دریوزگی و گدایی مقابل ثروتمندترین کشور دنیا بفروشند. اما در واقعیت ماجرا، شهید قاسم سلیمانی به مراتب نمادین‌تر، کاریزماتیک‌تر و ذی‌نفوذتر از قاسم سلیمانی است.

تدا اسکاچپول، اندیشمند علوم سیاسی در تبیین چرایی وقوع انقلاب اسلامی، نقش و کارکرد ایدئولوژی تشیع را در سازماندهی انقلابیون و پیش راندن نیروی انقلاب اسلامی مؤثر می‌دانست و سوزان ملونی، کارشناس برجسته مسائل ایران در اندیشکده بروکینگز بر این باور است که خون سلیمانی، آن اهمیت و اعتبار نمادین سردار سلیمانی را تشدید خواهد کرد. از نظر او، ایران اگرچه ماه‌های بسیار سختی پشت سر گذرانده اما در سال‌های اخیر نشان داده که در اقدام و اعمال منافعش، عجله‌ای ندارد و در زمان و موقعیتی مناسب، اقدامش را به سرانجام خواهد رساند.

اشتراک گذاری :
jhtp.ir/78364

اخبار پیشنهادی

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اخبار ویژه

تبلیغات

اخبار جدید

شبکه های اجتماعی