پایگاه خبری تحلیلی جهت پرس

جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

یادداشت انتقادی کوشکی درباره مواجه با گردن کشی همسایه شرقی

مهمترین مشکل در قبال طالبان ١۴٠٠، آن است که این پدیده درست و دقیق شناخته نشده و مادامی که ماهیت واقعی این پدیده شناخته نشود مواجهه با آن ممکن و مفید نخواهد بود.

منتشر شده در 7 خرداد 1402
در سرویس

 دکتر محمد صادق کوشکی، عضو هیات علمی گروه مطالعات منطقه‌ای دانشگاه تهران، نویسنده و پژوهشگر در یاداشتی تحت عنوان «بازی طالبان ۱۴۰۰» در کانال ایتا نوشت: مهمترین مشکل در قبال طالبان١۴٠٠، آن است که این پدیده درست و دقیق شناخته نشده و مادامی که ماهیت واقعی این پدیده شناخته نشود مواجهه با آن ممکن و مفید نخواهد بود.

 طالبان ۱۴۰۰ با طالبان ۱۳۷۷ تفاوتهایی اساسی و ریشه‌ای دارد:

طالبان ۱۳۷۷ عده‌ای طلبه افغانی مدارس علمیه پاکستان (مدارس مورد حمایت عربستان) بودند که با طراحی آمریکا، پشتیبانی مالی و تبلیغی عربستان و امارات و نظارت سرویس اطلاعات پاکستان به تشکیلاتی نظامی تبدیل و پس از بن بست گروههای جهادی افغانستان در تشکیل حکومت و اداره کشور به عنوان «ناجی مردم» وارد افغانستان شده و حکومتی به سرکردگی ملا عمر تاسیس کردند. حکومتی که تنها از جانب عربستان، امارات و پاکستان به رسمیت شناخته شد و با تفکری وهابی_ تکفیری جنایتهای فراوانی را علیه زنان، شیعیان، رسانه و هنرهای تصویری، آثار باستانی، مدارس دخترانه و …. مرتکب شد و پس از انقضای تاریخ مصرف، با حمله آمریکا به افغانستان در سال ٢٠٠١، از هم پاشید.

اما طالبان ۱۴۰۰، ترکیبی از بقایای طالبان قدیم با نیروهایی جدید است که با «طراحی انگلستان و حمایت قطر» (با تفکری کپی شده از روش و اندیشه اخوانی) تاسیس و پس از اثبات ناتوانی آمریکا در ساخت حکومتی سکولار برای افغانستان در حرکتی تدریجی جایگزین دولت آمریکایی حاکم بر این کشور گردید. طالبان جدید با شیعیان وارد خصومت نشده و از تلویزیون و سرود و کلیپهای هنری برای تبلیغ خود بهره می‌برد، از نیروهای فنی و متخصص برای اداره حکومت استفاده کرده و مانند طالبان ۱۳۷۷ مرتکب خشونت علیه زنان نشده است. طالبان جدید بسیار هوشمندانه‌تر از طالبان قدیم عمل کرده و البته توانسته رضایت بخش‌هایی از جامعه افغانستان را بدست بیاورد. هرچند هنوز از جانب هیچ کشوری به رسمیت شناخته نشده اما مذاکرات متعددی با نمایندگان اتحادیه اروپا و آمریکا، روسیه، هند و..داشته و البته اولین وزیر خارجه‌ای که در زمان طالبان جدید و به شکل رسمی به کابل سفر کرده، «وزیر خارجه قطر» بوده است.

شاید مهمترین نقطه اشتراک طالبان قدیم و جدید، تعلق هر دو به قومیت «پشتون» باشد

برخورد نظامی با طالبان جدید به زیان اسلام، جمهوری اسلامی ایران و مردم مظلوم و رنج کشیده افغانستان و بدترین راهکار برای مقابله با این محصول پیچیده انگلستان است. (البته مواجهه قدرتمند مرزبانان جمهوری اسلامی ایران با عوامل این گروه در نقاط مرزی به معنای جنگ و برخورد نظامی نیست بلکه ضرورتی عقلانی برای حفاظت از مرزها و انضباط بخشی به رفتارها و عوامل این گروه است.)

بحران حقابه ایران از هیرمند، نتیجه امضای توافقنامه‌ای غلط توسط حکومت پهلوی و چند دهه اهمال و بی‌توجهی دولت‌ها به این مسئله در عصر پهلوی و پس از انقلاب است و با تهدید زبانی فلان مقام و حرکتهای نمادین از این دست قابل حل و فصل نیست.

مذاکرات توأم با فشارهای تدریجی (غیر نظامی) برای اصلاح و تکمیل توافقنامه (افزایش میزان حقابه و قراردادن ضمانتهای جدی برای اجرای آن) و سرانجام وادار‌سازی طرف مقابل به اجرای آن، نیازمند طراحی، صبر و حرکتهایی گام به گام است که ج.ا.ا در بحرانهای مختلفی تجربه چنین حرکتهایی را بدست آورده است.

رفتارهای احساسی، بدون شناخت و خالی از عقلانیت به ویژه در عرصه فضای مجازی و رسانه‌های داخلی، همچنین تلاش جریانهای سیاسی ( بویژه اصلاح طلب) برای بهره برداری از بحران حقابه ‌و مسئله طالبان، ثمره‌ای جز فرسایش روح و روان جامعه، سلب امنیت روانی مردم و کمک به «پروژه انگلیسی» طالبان جدید نخواهد داشت!

اشتراک گذاری :
jhtp.ir/6079

اخبار پیشنهادی

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اخبار ویژه

تبلیغات

اخبار جدید

شبکه های اجتماعی