پهلوان یا اراذل؟ مرز باریک جوانمردی و خشونت در خیابان‌های امروز

پهلوانی در فرهنگ ایرانی، مفهومی فراتر از زور بازوست. پهلوان کسی‌ است که جان می‌دهد، نه آن‌که جان بگیرد. پهلوان با اخلاق و شرافت شناخته می‌شود، نه با زنجیر و قمه.

پهلوان یا اراذل؟ مرز باریک جوانمردی و خشونت در خیابان‌های امروز
262083

به گزارش جهت پرس؛ گروه زندگی: هوا تاریک شده بود و صدای گاز دادن موتورهای بی‌پلاک کم‌کم درمی‌آمد. مرد جوانی که داشت از نانوایی برمی‌گشت به گوشه پیاده‌رو پناه برد و قدم‌هایش را تندتر کرد: «باز اومدن جولان بدن!» ته کوچه بن‌بست صدای فریادی خفه و بعدش صدای زنجیر و در آخر صدای گریه‌ای مبهم می‌آمد. مردم در خانه‌هایشان بودند و بعضی‌ها از پنجره‌ها سرک می‌کشیدند. اما دیوارها نمی‌توانستند وحشت را پنهان کنند. و این تصویر آشناست؛ در محله‌های پایین و بالا؛ چون دیگر کمتر کسی است که تجربه‌ای از «اراذل» نداشته باشد.

اراذلی که این روزها با ادعای پهلوانی برای خودشان غلام و نوچه و طرفدار جمع می‌کنند. در حالی که پهلوانی در فرهنگ ایرانی، مفهومی فراتر از زور بازوست. پهلوان کسی‌ است که جان می‌دهد، نه آن‌که جان بگیرد.پهلوان با اخلاق و شرافت شناخته می‌شود، نه با زنجیر و قمه. پوریای ولی را به خاطر جوانمردی‌اش در یاد داریم، نه به خاطر پیروزی‌ بر سر قمار و مال و جان و ناموس مردم. اما امروز، کسانی هستند که با سوءاستفاده از این نام مقدس، قلدری و ترس‌آفرینی را جایگزین جوانمردی کرده‌اند.

آمارها چه می‌گویند؟

در آبان ۱۴۰۳، پلیس تهران با اجرای ۶۷ عملیات هدفمند شبانه، ۱۹۳ نفر از اراذل و اوباش را دستگیر کرد. در این عملیات‌ها ۱۵ قبضه سلاح گرم، ۱۶۷ تیغه سلاح سرد و مقادیر زیادی مواد مخدر کشف شد. در عملیات مشابهی چند ماه قبل، ۳۰۴ نفر دیگر به اتهام توزیع مشروبات الکلی، سلاح غیرمجاز و زورگیری بازداشت شدند.
در رامهرمز، ۵ نفر از اراذل با سلاح گرم دستگیر شدند. در تبریز هم ۸ نفر که با قمه و چاقو در سطح شهر مزاحمت ایجاد می‌کردند، شناسایی و بازداشت شدند. اما آیا این بازداشت‌ها راهی برای رسیدن به شهر بدون اراذل و اوباش است؟ یا آن‌ها همچنان مرز باریک بین جوانمردی و خشونت را در خیابان‌های شهرها و روستاهایمان به شوخی گرفته‌اند؟

قصه‌هایی که دیگر افسانه نیستند

امیرمحمد خالقی، دانشجوی ۱۹ ساله دانشگاه تهران، در شب ۲۴ بهمن ۱۴۰۳ تنها به‌خاطر یک گوشی تلفن همراه، هدف حمله دو زورگیر و اراذل موتور سوار قرار گرفت. اما پس از انتقال به بیمارستان، به دلیل شدت جراحات جان باخت. قاتلان در کمتر از ۴۸ ساعت دستگیر شدند و به قتل اعتراف کردند.
در حادثه‌ای دیگر، سه کارگر ساختمانی پس از آن‌که به چند مزاحم خیابانی اعتراض کردند، با قمه مورد حمله قرار گرفتند. شدت ضربات چنان بود که هر سه، دست‌های خود را از مچ از دست دادند. این مشت‌ها نمونه‌ای از خروار قصه‌های اراذل است که دیگر افسانه نیستند، و بازتاب گسترده‌ای در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی داشتند که موجی از مطالبه‌گری برای برخورد قاطع با اراذل را به راه انداخت.

کارشناسان چه می‌گویند؟

اما درد درونی این اراذلِ پهلوان‌نما چیست و از جان جامعه چه می‌خواهند؟دکتر سهیلا رفیعی، روان‌شناس اجتماعی، می‌گوید: «بسیاری از اراذل و اوباش دچار اختلال شخصیت ضد اجتماعی هستند. این افراد معمولاً فاقد حس همدلی و مسئولیت‌پذیری‌اند و از سنین نوجوانی رفتارهایی چون درگیری، سرقت، خشونت و مصرف مواد را تجربه می‌کنند.»
سرگرد کارآگاه سمانه مهربانی، معاون اجتماعی و فرهنگی پلیس آگاهی پایتخت، نیز معتقد است: «بیشتر این افراد نه مجرم حرفه‌ای بلکه بیمار اجتماعی‌اند. آن‌ها در خانواده‌های آسیب‌دیده رشد کرده‌اند و نه تحصیل، نه تربیت، و نه آینده‌ای برای خود متصور هستند. تنها چیزی که بلدند قدرت‌نمایی خیابانی‌ است.»

پیشینه اراذل؛ ابزار قدرت در تاریخ

ولی آیا باید این بیماران اجتماعی را به حال خودشان رها کرد تا فضای حقیقی و مجازی ما را با نمایش‌های خشنِ آغشته به ادعای پهلوانی‌شان آسیب‌ساز و آسیب‌پذیر کنند؟ پدیده اراذل در تاریخ ایران پیشینه‌ای تاریک دارد. در دوران صفویه، گروه‌هایی موسوم به «تبرائیان» با مجوز حکومت به حمله علیه مخالفان مذهبی می‌پرداختند. در دوران قاجار نیز برخی اراذل به‌عنوان بازوهای خیابانی قدرت استفاده می‌شدند. در دهه‌های اخیر هم، حضور آن‌ها در صحنه‌های اجتماعی و سیاسی، چه برای سرکوب و چه برای ایجاد رعب، سابقه دارد و تحمل لاتی‌گری‌هایشان، کاردی است که به استخوان صبر مردم رسیده است.

صدای مردم؛ از ترس تا مطالبه‌گری

در میدان شوش تهران، مردی جوان در گفت‌وگو با ما می‌گوید: «ما خودمونم ازشون می‌ترسیم. با قمه میان، فیلم می‌گیرن، می‌ذارن تو اینستا. پلیس باید زودتر دستگیرشون کنه، قبل از اینکه یکی دیگه کشته شه.» زنی مغازه‌دار در خیابان ۱۷ شهریور که مغازه‌اش سه بار هدف اراذل بوده هم با گریه و دست‌هایی که می‌لرزید گفت: «پهلوان اونه که نون شبشو می‌ده به یه فقیر، نه اون که قمه می‌کشه جلوی یه پسر دانشجو. اینا یه مشت بی‌هویتن که دنبال جلب توجهن.»

صدای قانون باید بلندتر از قمه باشد

پهلوانی، اخلاق است، نه قلدری. کسی که با ترس و عربده به شهرت می‌رسد، پهلوان نیست، بلکه آینه‌ای از یک زخم عمیق اجتماعی‌ است.
امروز بیش از همیشه، نیاز به خط‌کشی روشن داریم: بین پهلوان و قداره‌بندهایی که اراذل‌اند. بین مردانگی و زورگویی. بین امنیت و هرج‌ومرج و برای این چالش، قانون باید بی‌اغماض وارد شود. و دستگاه قضایی، پلیس، رسانه‌ها، آموزش و خانواده باید هم‌صدا باشند. چون وقتی اراذل جلوی دوربین خودنمایی می‌کنند، یعنی جامعه ساکت مانده است و حالا وقت آن است که قانون، فریاد بزند.