پایگاه خبری تحلیلی جهت پرس

جستجو
این کادر جستجو را ببندید.
منتشر شده در 15 مهر 1399
در سرویس

به گزارش جهت،

ابوالفضل مرادی کوشکی شهید در سال ۱۳۴۴ هجری شمسی در بخش کوشک از توابع اصفهان در شب تولد حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله علی‌ها متولد شد.

چون پدرش برای ادامه تحصیلات عالیه به حوزه نجف اشرف رفته بود ۱۰ سال در جوار حرم امیرالمؤمنین علیه السلام زندگی کرد. تحصیلات ابتدایی را در مدارس دینی شروع کرد و مقداری از دروس حوزه را نزد پدرش خواند.

در آن مدت به همراه پدرش بیش از ۲۰ بار پیاده از نجف به کربلا به قصد زیارت سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام مشرف شد و در تمامی این راه حاضر نبود در وسیله نقلیه‌ای که به همراه داشتند سوار شوند. در سال ۱۳۵۵ هجری شمسی همراه خانواده به ایران بازگشت و تا سوم نظری تحصیل کرد. در ایام انقلاب در تظاهرات حضوری فعالی داشت

پس از آغاز جنگ تحمیلی راهی نبرد با دشمن بعثی شد. پس از فراگیری آموزش نظامی اولین گام او حضور در سرکوب ضدانقلاب داخلی در کردستان بود. برای همین به سقز اعزام و دو ماه به عنوان یکی از نیرو‌های حفاظت سپاه خدمت کرد. سپس به گیلانغرب اعزام شد و مدت یک ماه در واحد مخابرات انجام وظیفه کرد.

در عملیات‌های فتح‌المبین، محرم، والفجر مقدماتی، والفجر۳، عملیات بدر و عملیات عاشورا ایفای حضور داشت. سرانجام حوالی ظهر یکی از روز‌ها در حالی که روانه مسجد بود بر اثر بمباران متجاوزان بعثی به شهادت رسید.

عباسعلی مرادی کوشکی برادر این شهید سال ۱۳۴۶ در نجف اشرف متولد شد. چند سالی در مدرسه دینی جعفری به تحصیل پرداخت و در ایام اقامت در نجف اشرف دو بار به اتفاق پدرش موفق به شرکت در مراسم پیاده روی تا کربلا و زیارت قبر حسین بن‌علی (ع) شد.

در سال ۱۳۵۴به همراه خانواده به ایران بازگشت و در قم به ادامه تحصیل پرداخت. در ایام انقلاب در تظاهرات خیابانی و راهپیمایی‌ها حضور داشت و یک بار هم بر اثر حمله ماموران رژیم شاه به شدت زخمی شد.

پس از شروع جنگ، در بسیج محل ثبت‌نام کرد، اما تقاضایش برای اعزام به جبهه به لحاظ سن کم مورد پذیرش واقع نمی‌شد. بسیار متاثر و ناراحت بود، به حدی که در خانه اعتصاب غذا کرد. تا اینکه با رضایت کتبی پدرش عازم جبهه شد. از آن تاریخ به بعد کمتر در قم و در کنار پدر و مادرش دیده می‌شد و مرتبا در جبهه‌ها و عملیات‌ها شرکت داشت. عباسعلی در عملیات‌های محرم، والفجر ۴، خیبر، بدر، عاشورای ۲ ووالفجر۸ حضور داشت.

همیشه خندان و بشاش و برای دوستانش احترام و اهمیت فوق العاده‌ای قائل بود. گاهی از قم به شیراز می‌رفت تا به یکی از دوستان مجروحش سر بزند. دستی باز و سخاوتی عجیب داشت.

دو سال پیش از شهادتش یعنی ۶۳/۹/۶ در وصیت نامه خود نوشته بود: «پدر و مادر، مبادا از شهید شدن من و برادرم ناراحت باشید.» همچنین یکی از همرزمان این دو برادر شهید می‌گوید: «دیدم ابوالفضل در گوشه سنگر مشغول عبادت است به عباس گفتم به برادرت بگو اینقدر نماز نخواند، زیرا شهید می‌شود»، اما عباس در پاسخ گفت: «خیر ما با هم شهید می‌شویم.» این دو برادر در روز ولادت حضرت سید الشهداء با هم به شهادت رسیدند.

اشتراک گذاری :
jhtp.ir/140079

اخبار پیشنهادی

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اخبار ویژه

تبلیغات

اخبار جدید

شبکه های اجتماعی