از شنهای هرمز تا خیابانهای بارسلون؛ درمان محرومیت با هنر
در دل آسیبهای اجتماعی، راهحلهایی بر پایه فرهنگ و هنر جوانه زدهاند؛ راههایی که از گردشگری هنری تا آموزش مهارتهای هنری به طبقات پایین را شامل میشود. بنابراین فرهنگی نو در حال تولد است که محرومیت را به فرصت تبدیل میکند.

به گزارش جهت پرس؛ آسیبهای اجتماعی را نمیتوان پدیدههایی تکعلتی دانست بلکه نتیجه درهمتنیدگی مجموعهای از عوامل اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و فردیاند؛ از یکسو، فقر، بیکاری، نابرابری و تنگنای مالی، افراد را به مرزهای حاشیهنشینی و بیثباتی سوق میدهد و از سوی دیگر، ناتوانی ساختارهای فرهنگی و ضعف نهادهای اجتماعی در مدیریت تحولات سریع جامعه، زمینهساز بحرانهایی همچون فروپاشی خانواده، بحران هویت و فرسایش همبستگی اجتماعی میشود. در چنین بستری، نظارت اجتماعی رنگ میبازد و اشکال مختلف بزهکاری، اعتیاد و انحرافات رفتاری رشد میکنند. حال باید دید چگونه میتوان با بازخوانی ریشههای این آسیبها، بهجای درمانهای سطحی، به سراغ راهکارهایی رفت که نهتنها آسیبها را مهار کند بلکه زیرساختهای مولد آن را نیز اصلاح کند؟ در همین راستا «اردشیر انتظاری» و «فاطمه درخشان» در مقالهای با عنوان «کاهش آسیبهای اجتماعی در بستر توسعه اقتصاد فرهنگ: محرومیتزدایی با توسعه جاذبههای گردشگری» [۱] به بررسی نقش فرهنگ و هنر در کاهش آسیبهای اجتماعی و توانمندسازی افراد آسیبپذیر میپردازند. پرسش اصلی مقاله حاضر این است که چگونه میتوان تهدید ناشی از محرومیت را به ظرفیتی پایدار برای توانمندسازی و زیباتر ساختن فضای اجتماعی و شهری تبدیل کرد؟ در ادامه گزیدهای از این مقاله را میخوانیم؛
مبانی نظری مقاله
مبانی نظری مقاله در سه محور اصلی ارائه شده است:
– نقد رویکرد پاتولوژیک: نگاه سنتی، آسیبهای اجتماعی را همانند بیماریهای جسمی تلقی میکند و آنها را ناشی از انحرافات فردی میداند که باید درمان شوند.
– تعریف گستردهتر از آسیب اجتماعی: در دیدگاه نو، آسیبها تنها انحراف نیستند بلکه نتیجه ساختارهای ناکارآمد و نادیده گرفتن ظرفیتهای جامعه هستند.
– نگاه فرصتمحور به آسیبها: به جای تمرکز بر جنبه منفی آسیبها میتوان از ظرفیتهای فرهنگی و هنری برای کاهش آسیبها، توانمندسازی، اشتغالزایی و توسعه گردشگری بهره گرفت.
هنر، محرومیت را به فرصت تبدیل میکند
نویسندگان مقاله حاضر به گسترش آسیبهای اجتماعی در ایران اشاره میکنند و آن را نتیجه عواملی چون فقر، نابرابری، مشکلات ساختاری و غفلت از ظرفیتهای فرهنگی میدانند. آنان تأکید میکنند که هنر و فرهنگ میتوانند به عنوان ابزاری مؤثر در پیشگیری و مهار آسیبهای اجتماعی مورد استفاده قرار گیرند، از جمله از طریق ایجاد اشتغال، توسعه گردشگری و ارتقاء اقتصاد فرهنگ.
همچنین نویسندگان تأکید میکنند که بهرهگیری از ظرفیتهای فرهنگی و هنری میتواند موجب تقویت مهارتهای اجتماعی، اشتغالزایی و افزایش مشارکت اجتماعی شود. هنر به عنوان ابزاری برای تزکیه روان، تقویت هویت، ایجاد امید و همچنین بستری برای اشتغالزایی توان آن را دارد که محرومیت را به فرصت تبدیل کند. تجربه کشورهایی که از هنر به منظور توانمندسازی اقشار آسیبپذیر بهره گرفتهاند، نشاندهنده موفقیت این رویکرد است. نمونههایی از این رویکرد در جهان و ایران بررسی شدهاند؛ مانند خیابان لارامبلا در بارسلون که به محلی برای اجرای زنده هنرمندان محروم تبدیل شده و همچنین طرحهایی مانند نقاشی با شنهای رنگی در جزیره هرمز و استارتاپ پامال در قشم که زنان محلی را توانمند کرده و به توسعه گردشگری کمک کردهاند.
اقتصاد، فرهنگ و هنر؛ مسیری نوین برای کاهش آسیبهای اجتماعی
در این مقاله آمده است: در ۲ دهه اخیر مسیر توسعه اقتصادی دیگر متکی بر خام فروشی نیست بلکه کشورهای پیشرفته تمرکز خود را بر صنایع با ارزش افزوده بالا گذاشتهاند. یکی از این مسیرهای مهم اقتصاد فرهنگ است که به نظام تولید، توزیع و مصرف کالاها و خدمات فرهنگی اشاره دارد؛ نظامی که با بهرهگیری بهینه از منابع به ویژه منابع انسانی در پی خلق ثروت و دانش در شرایط تاریخی، اجتماعی، جغرافیایی و فرهنگی خاص است.
با این حال نگاه تقلیلگرایانهای که اقتصاد فرهنگ را صرفاً به صنایع فرهنگی محدود کرده باعث غفلت از ظرفیتهای گسترده آن در حوزه توسعه انسانی شده است. تولید فرهنگی که شامل تبدیل نیروی انسانی، سرمایه و زمین به محتواهای فرهنگی است، نقش کلیدی در اقتصاد فرهنگ دارد.
در این میان، سرمایه انسانی که متشکل از دانش، مهارت و شایستگیهای فردی است به عنوان پایه رشد اقتصادی مطرح میشود. توسعه مهارتها، آموزش و خلق فرصتهای شغلی در حوزه فرهنگ و هنر میتواند منجر به ارتقای سطح رفاه فردی و اجتماعی شود. این نوع سرمایه در کنار سرمایه فرهنگی که ذخیرهای از ارزشهای نمادین و فرهنگی در داراییهای ملموس و ناملموس است قادر است دیگر سرمایهها همچون سرمایه اجتماعی و اقتصادی را نیز تقویت کند.
سرمایه فرهنگی به ویژه در کشورهای در حال توسعه ابزاری برای توانمندسازی اقشار آسیبپذیر است. آموزش مهارتهای هنری به طبقات پایین و حاشیهنشین علاوه بر ایجاد اشتغال به افزایش عزتنفس، تعلق اجتماعی و کاهش آسیبهای اجتماعی میانجامد. هنر به عنوان یک تجربه فرهنگی فرصتی برای مشارکت، هویتبخشی و پیوند مجدد افراد آسیبدیده با جامعه فراهم میکند. بنابراین توسعه اقتصاد فرهنگ نه تنها به رشد اقتصادی بلکه به سلامت اجتماعی نیز یاری میرساند و میتواند یکی از پایههای توسعه پایدار در جامعه باشد.
هنر جامعهمحور؛ حرکتی به سوی عدالت اجتماعی
نویسندگان مقاله مینویسند که در بررسی مسئله فقر رویکردهای سنتی جامعهشناسی مانند لیبرالیسم کلاسیک و مدرن، محافظهکارانه یا مارکسیستی اغلب نگاه فردگرایانهای دارند؛ یعنی فقرا خود مسئول رهایی از فقر دانسته میشوند اما این نگرش باعث تداوم و گسترش طبقه محروم میشود. در مقابل میتوان با بهرهگیری از ظرفیتهای فرهنگی و هنری، نردبانهایی برای توانمندسازی اقشار آسیبپذیر طراحی کرد. هنر جامعهمحور به عنوان ابزاری برای پیشگیری و درمان آسیبهای اجتماعی شناخته میشود. در فرآیند آموزش و تجربه عملی هنر افراد مهارتهایی چون خلاقیت، ارتباط اجتماعی، کار گروهی و پیوند با جامعه را فرا میگیرند. این مهارتها منجر به افزایش سرمایه فرهنگی و اجتماعی در میان اقشار محروم شده و ارتباط دوسویه میان جامعه و این گروهها را تقویت میکند.
در مقاله حاضر آمده است: هنر به افراد آسیبپذیر کمک میکند تا تابآوری خود را افزایش دهند و به جای روی آوردن به رفتارهای نامشروع، راههایی سالم و مؤثر برای ابراز خود و رفع نیازهایشان بیابند. اینجاست که هنر نه فقط یک ابزار زیباییشناسی بلکه یک فرآیند درمانی، تربیتی و اجتماعی تلقی میشود. هنر جامعهمحور در مناطق محروم و با هدف توسعه اجتماعی، تقویت توان اقتصادی و حمایت از گروههای در معرض آسیب اجرا میشود. هنرمندان به عنوان تسهیلگر وارد میدان شده و شرایطی را برای بیان مسائل و دغدغههای گروههای آسیبپذیر فراهم میکنند. این هنر میتواند به تغییرات اجتماعی در سطح محلی، ملی یا حتی بینالمللی منجر شود. در کشورهای انگلیسیزبان، این نوع هنر معمولاً در قالب فعالیتهای اجتماعی مراکز هنری، شامل هنرهای تجسمی، موسیقی، تئاتر، رقص و رسانههای جدید اجرا میشود. در برخی مدلها حتی اگر مشارکتکنندگان خود را هنرمند ندانند، همچنان بخشی از فرآیند خلق تغییر اجتماعی هستند.
از آنجا که هنر جامعهمحور ریشه در عدالت اجتماعی دارد و مشارکتی و مردمی است، میتوان آن را شکلی از دموکراسی فرهنگی دانست. هنرمندان از طریق بازنمایی نابرابریها در قالب هنرهای تجسمی و نمایشی تلاش میکنند توجه عموم و سیاستگذاران را به مشکلات اقشار فرودست جلب کنند. افزون بر موارد گفته شده هنر در زمینه عدالت توزیعی نیز نقشی جدی ایفا میکند؛ با نمایش نابرابری در توزیع کالاها و خدمات فرهنگی و فراهمسازی دسترسی برای طبقات پایین جامعه. همچنین از طریق آموزش و مشارکت فعال اقشار در معرض آسیب در فعالیتهای هنری میتوان علاوه بر کاهش آسیبهای اجتماعی و روانی، زمینهساز توسعه پایدار و ارتقای تولید فرهنگی در جامعه شد.
توانمندسازی فرهنگی اقشار آسیبپذیر؛ مسیری به سوی کاهش فقر
نویسندگان معتقدند، توانمندسازی فرهنگی و هنری اقشار آسیبپذیر نه تنها میتواند به کاهش آسیبهای اجتماعی کمک کند بلکه از طریق جذب گردشگری هنری به توسعه اقتصادی نیز منجر میشود. اقدام اجتماعی از مسیر هنر با تغییر نگرش و شیوه تفکر افراد طبقات پایین درباره خود و تواناییهایشان، باعث خودآگاهی، مسئولیتپذیری و مشارکت فعالانه در فرآیندهای اجتماعی و اقتصادی میشود. هنر به ویژه در جوامع با پیشینه فرهنگی غنی، ابزاری برای اندیشهورزی، گفتگو و بازتاب اجتماعی است.
سازمانهای بینالمللی فرهنگی همچون سازمان ملل، سالانه برنامههایی برای توانمندسازی محرومان به ویژه زنان روستایی در کشورهای در حال توسعه در زمینههای هنری مانند صنایع دستی، نمایش، موسیقی و هنرهای بومی برگزار میکنند. این برنامهها با اهداف آگاهیبخشی، آموزش مهارتهای هنری و افزایش ظرفیتهای محلی، موجب اشتغالزایی، درآمدزایی و حتی تبدیل مناطق محروم به مقاصد گردشگری میشوند.
فرآیند توانمندسازی به معنای قدرت بخشیدن به افراد برای سازماندهی خود، شناخت حقوقشان و کسب کنترل بر منابع است. در این مسیر مشارکت فعال اعضای جامعه نقش کلیدی دارد چرا که آنان عاملان تغییر و حل مسئله هستند. این مشارکت از مسیر هنر به ویژه هنرهای تجسمی، موجب خودبازتابی، خوددرمانی و در نهایت خودتوانمندسازی میشود.
ترکیب هنر، فرهنگ و گردشگری تأثیر دوگانهای دارد: از یک سو توانمندسازی هنری منجر به جذب گردشگر میشود و از سوی دیگر ورود گردشگران باعث توسعه منطقه و کاهش فقر محلی میشود. این تعامل به پویایی فرهنگی، ایجاد اشتغال، رشد اقتصادی و بازسازی مناطق محروم منجر شده و با ارتقای رفاه فردی و جمعی از گرایش به آسیبهای اجتماعی و رفتارهای انحرافی جلوگیری میکند.
نویسندگان مقاله معتقدند گردشگری پایدار زمانی محقق میشود که افراد محلی پیشاپیش توانمند شده باشند. با فراهمسازی بسترهای مناسب برای شکوفایی ظرفیتهای فرهنگی و هنری در یک منطقه، مشارکت مردمی افزایش یافته، منافع اقتصادی حاصل از گردشگری تقویت میشود و سطح حمایت از چنین طرحهایی رشد میکند. این روند بستر مناسبی برای بازسازی فرهنگی مناطق محروم و کاهش فقر و آسیبهای اجتماعی فراهم میآورد.
نتیجهگیری
با بررسی مقاله حاضر نتایج زیر به دست آمد است:
– آسیبها فقط ناشی از رفتار فردی یا انحرافی نیستند. میتوانند نتیجه مشکلات ساختاری، بیتوجهی به ظرفیتها و محرومسازی باشند.
– مسئله اجتماعی لزوماً منفی نیست؛ ممکن است یک فرصت برای تغییر باشد.
– هنر به دلیل ویژگیهای ذاتی، میتواند باعث توانمندسازی افراد شود. آموزش هنر باعث تقویت خلاقیت، مهارتهای ارتباطی و اجتماعی میشود.
– هنر به افزایش تابآوری و خودآگاهی افراد کمک میکند.
– هنر باعث تغییر نگرش طبقات پایین و فقرزدایی میشود. ظرفیتهای هنری میتوانند به اشتغالزایی، درآمدزایی و توسعه اجتماعی منجر شوند.
– استارتاپها میتوانند با استفاده از نوآوریهای هنری، رشد اقتصادی ایجاد کنند. توسعه کارآفرینی و گردشگری فرهنگی از مزایای آن است.
– ترکیب هنر و گردشگری باعث توسعه مناطق محروم میشود.
– جذب گردشگر میتواند منجر به بازسازی فرهنگی و اقتصادی شود. نمونههای موفق داخلی و خارجی نمونه خارجی: خیابان لا رامبلا در بارسلونا؛ استفاده از ظرفیت فقرا برای اجراهای هنری. نمونه داخلی: جزیره هرمز؛ توانمندسازی زنان از طریق نقاشی با شنهای رنگی و تبدیل منطقه به مقصد گردشگری.
نتیجه کلی مقاله این است که آسیبهای اجتماعی را نباید فقط از زاویه ضعف یا انحراف فردی دید بلکه با نگاه ساختاری و توجه به ظرفیتهای فرهنگی، هنری و اجتماعی میتوان این آسیبها را به فرصت تبدیل کرد. هنر و فرهنگ ابزارهایی مؤثر برای توانمندسازی اقشار آسیبپذیر، افزایش تابآوری، ایجاد اشتغال، توسعه گردشگری و فقرزدایی هستند. با بهرهگیری هوشمندانه از این ظرفیتها به ویژه از طریق استارتاپها و پروژههای نوآورانه میتوان مسیر توسعه پایدار و اقتصاد دانشبنیان را برای جوامع محروم هموار کرد.
منبع
[۱] . اردشیر انتظاری، فاطمه درخشان، کاهش آسیبهای اجتماعی در بستر توسعه اقتصاد فرهنگ: محرومیتزدایی با توسعه جاذبههای گردشگری، فصلنامه علوم اجتماعی، سال ۳۱، ش ۱۰۴، ۱۴۰۳.
نظرات
لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
از ارسال نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بیاحترامی به اشخاص، قومیتها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزههای دین مبین اسلام باشد خودداری کنید.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نماييد.
نظرات پس از تایید مدیر بخش مربوطه منتشر میشود.