به گزارش جهت، ابراهیم رئیسی که از مدتها پیش نامش به عنوان یکی از نامزدهای احتمالی اصولگرایان مطرح بوده است تنها نامزدی است که به گفته اغلب فعالان اصولگرا و حتی اذعان اصلاحطلبان، توان ایجاد اجماع میان اصولگرایان را دارد.
در اظهارنظر هر یک از چهرههای اصولگرا به نوعی به کاندیداتوری رئیسی اشاره شده و میشود. در تازهترین اظهارنظرها متکی سخنگوی شورای وحدت، رئیسی را اولویت اول و اصلی این شورا برای نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری دانسته است؛ اما هرقدر که اصولگرایان تلاش میکنند تا رئیسی را به آمدن ترغیب کنند و بر طبل اجماع بکوبند اصلاحطلبان رویههای متفاوتی را در این باره در پیش گرفتند که نشان از دلخوش نداشتن آنها از آمدن رئیسی دارد.
رئیسی در قوه قضائیه بماند بهتر است
از مدتها پیش که نام رئیسی برای نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری سر زبانها افتاد اصلاحطلبان و برخی نزدیکان به آنها سعی کردند تا با توسل به کارنامه موفق او در قوه قضائیه وی را از آمدن در انتخابات منصرف کنند که رئیسی باید در ریاست قوه قضائیه بماند که آمدنش به صلاح نیست. چنانچه روزنامه سازندگی با اشاره به عملکرد موفق رئیسی در قوه قضائیه، نامزدی او را با مخاطراتی همراه میداند که: «آیا ابراهیم رئیسی با توشه 16 میلیونی و عملکردی که قابل دفاع بوده، میتواند پا در رقابتی بگذارد که چشمانداز محکم و روشنی برایش متصور نیست؟ اگر او کمتر از 16 میلیون رأی سابق نصیبش شود، وضعیت او بهتر خواهد شد؟».
دو قطبیسازی
رویه دیگر اصلاحطلبان در برابر نامزدی رئیسی، ایجاد دو قطبیسازی و رقیب تراشی است. تا پیش از آنکه سید حسن خمینی بهصراحت از نیامدن در انتخابات ریاست جمهوری سخن بگوید اغلب فعالان اصلاحطلب دوگانه انتخابات 1400 را رئیسی-خمینی میدانستند؛ اما پس از اعلام قطعی نیامدن سید حسن، حالا اصلاحطلبان در کارند تا محمدجواد ظریف را بهعنوان چهره رقیب رئیسی علم کنند. دراینباره روزنامه سازندگی با اشاره به آمدن رئیسی مینویسد او در صورتی میتواند طوفانی از آرا به پا کند که «رقابت سختی بین اصلاحطلبان و اصولگرایان دربگیرد. از این سو محمدجواد ظریف و از آنسو ابراهیم رئیسی. دو نفر معتمد نظام اما با دو دیدگاه بسیار متفاوت.»
سازندگی به صراحت مینویسد: «اگر ابراهیم رئیسی قصد آن دارد که در انتخابات شرکت کند، برای کمک به خود، باید رقیب خود را نیز به میدان رقابت ترغیب کند و پای محمدجواد ظریف را نیز به این میدان باز کند.»
بر اساس این شواهد اصلاحطلبان در تلاش هستند تا با ایجاد دو قطبی حول رئیسی و نامزد اجماعی خود بازار انتخابات را به سود خود گرم کنند و به صورتی ضمنی هم بگویند رئیسی در صورت نبودن یک نامزد قدرتمند در جبهه اصلاحطلب بهتنهایی توان جذب آرای زیاد را ندارد و تنها یک دوقطبی سیاه و سپید میتواند بر سبد رأی رئیسی تأثیرگذار باشد.
تراشیدن رقیبی از جنس اصولگرایی
اصلاحطلبان از سوی دیگر با توجه به تعدد نامهای مطرح در جریان اصولگرایی، سعی دارند تا اجماع را برای این جریان آرزویی دورودراز ترسیم کنند. حتی برخی رسانههای اصلاحطلب؛ اجماع حول رئیسی را یک خیال خوش مینامند یا آمدن رئیسی را بعید میدانند؛ چنانچه محمدعلی ابطحی از فعالان اصلاحطلب در توئیتی با اشاره به ملاقات رئیسی با رهبر انقلاب نوشت: «با اخباری که از دیدار دیشب آقای رئیسی با رهبری شنیده میشود و انتصابات امروز قوه اصولگرایان روی چه گزینه دیگری ممکن است اجماع کنند؟»
گاهی نیز رقابت بین برخی شخصیتهای اصولگرا همچون قالیباف یا سعید جلیلی و سعید محمد با رئیسی را مطرح میکنند. مثلاً اعتماد مینویسد: «به نظر میرسد برخی کاندیداهای احتمالی در این جبهه به اندازه قالیباف یا سعید جلیلی که پیشتر گفته بود در صورت ورود رئیسی نخواهند آمد به شکلگیری اجماع اهمیت نداده و کار خود را میکنند.»
یا برخی اصلاحطلبان همچون مظفر علیزاده به صراحت میگویند اصولگرایان در ظاهر اجماع بر روی نامزدی رئیسی را میپذیرند ولی در باطن با آن مخالفت هستند. چون امثال قالیباف یا جلیلی از خود میپرسند رئیسی با کدام سابقه اجرایی و مدیریتی قرار است نامزد نهایی باشد و چرا رئیسی نامزد نهایی باشد و ما نباشیم؟
حرف آخر
هر جناح سیاسی تمایل دارد تا رقیبش نمودی ضعیف در انتخابات داشته باشد. اینکه اصلاحطلبان تمایل داشته باشند اصولگرایان در انتخابات، نامزدهایی متعدد و کمرمق داشته باشند امری طبیعی است. به ویژه آنکه رئیسی نامزدی است که 4 سال پیش، بیشترین رأی پس از حسن روحانی را داشت و در 1400 هم در صورت اجماع بر نامزدی او شانس بیشتری برای پیروزی در انتخابات دارد. به همین خاطر است که اصلاحطلبان یا بر طبل نیامدن او میکوبند یا میخواهند از آمدن او با دو قطبیسازی نمدی هم برای خود ببندند.