خالق سووشون اگر بود امروز ۱۰۴ ساله میشد
سیمینخانم؛ زن سدشکن
وقتی خبر رسید که «نرگس آبیار» قصد دارد نسخه سریالی رمان مهم و تاریخساز «سووشون» را بسازد این فکر ذهنم را به خود درگیر کرد که چرا پس از انتشار چاپ نخست این رمان در سال ۱۳۴۸ فیلمسازان ایرانی بهتازگی سودای «سووشون» به سرشانزده و پیشتر شخص یا اشخاصی فکر اقتباس از محتوای این قصه به سرشان نزده است؟! باری، رابطه سینما، شبکه نمایش خانگی و تلویزیون (هرچند کمتر) با ادبیات داستانی معاصر ما چندان گل و بلبل نیست و تازه چند سالی است که بعضی برای گفتن قصه به سراغ متون ادبی ایران آمدهاند.

به گزارش جهت پرس؛ از اینها گذشته، «سیمین دانشور» اولین داستاننویس حرفهای زن با حفظ سمت مهمترینشان است که در عصر قصهنویسان قلدری چون «صادق چوبک»، «صادق هدایت»، «جلال آل احمد» و… ظهور کرده و توانسته با تیراژ میلیونی به رقیبی جدی برای این نویسندگان بدل شود. اما آثار «سیمین دانشور» و در رأس آنها «سووشون» از چه ویژگیای برخوردار بود که باعث شد، نام نویسندهاش در میان غولهای ادبیات دهه 40 به روشنی بدرخشد و حتی در برههای از آنها پیشی بگیرد؟ «سووشون» اولین رمانی بود که نویسنده و همچنین راوی داستان آن یک «زن» بودند و به همین خاطر هم توجه بسیاری را نسبت به خود برانگیخته است، بهطوری که این رمان در نوبتهای چاپ متعدد به شمارگان میلیونی دست یافت و «سیمین دانشور» را بهعنوان یکی از قلل ادبیات ایران در آن روزگار به خوانندگان و ایضاً محافل ادبی معرفی کرد. او پیش از این هم دست به قلم بود و مجموعه داستانهای «آتش خاموش» و «شهری چون بهشت» را در سالهای 1327 و 1340 منتشر کرد، اما این آثار به دلیل آنکه از قوام ادبی چندانی برخوردار نبودند در خیل قابل توجه تولیدات نشر در آن ایام در حاشیه نگاه داشته شده و چندان مورد توجه قرار نگرفتند. در واقع «سووشون» به دلیل برخورداری از درونمایه قرص و محکم، شخصیتپردازی دقیق، شیوایی و بلاغت دانشور در به حرکت درآوردن قلم و در نهایت فن داستاننویسی بهقدری ممتاز بود که تمام نگاهها را به سمت خویش دوخت و روشنفکران و روزنامهنگاران را به تحسین واداشت؛ «محمّدعلی سپانلو» از تأثیرگذارترین افراد حاضر در کانون نویسندگان که به خاطر مضمون اشعارش به شاعر تهران معروف شده بود و «هوشنگ گلشیری» بهعنوان یکی از مطرحترین نویسندگان مدرن و منتقد ادبی برجسته هم در همان روزها و هم در ایام بعد به تعریف از این کتاب و نویسندهاش پرداختند و به درستی به اهمیت و ارزش قلمی این نویسنده اشاره کردند. گلشیری در کتاب «جدال نقش با نقاش در آثار سیمین دانشور» از ساختار مستقل «سووشون» تعریف کرد و این اثر را در سه وجه «نقش زن»، «نقش باز» و «نقشگذار» مورد بررسی قرار داد؛ اما نکته جالب در مورد سپانلو و تعریف و تمجیدش نسبت به «دانشور» و کتاب متهورانه و جسورانه «سیمین دانشور» این بود که او «سووشون» را بدون اینکه واهمهای به دل راه بدهد اولین رمان «ایرانی» معرفی میکند. از اینها گذشته باید به این نکته اشاره کرد که «سیمین دانشور» در مسیر خلق شخصیت، فضاسازی و پرداخت به قصه از دیگر نویسندگان همعصر و همدورهاش به سبب برخورداری از سرمایه غنی اجتماعی و همچنین بهرهمندی از شبکه قدرتمند روابط فرهنگی و خانوادگی وضعیت بهمراتب بهتری دارد و همین نکته باعث میشود غنای ادبی کار او به روشنی به چشم بیاید و همچون درختی پُربار میوه بدهد. این نویسنده 28 سال پس از چاپ نخست رمان بنیانکن «سووشون» در گفتوگو با «هوشنگ گلشیری» به نویسندگان جوان پیشنهاد کرد که برای درخشیدن در عرصه داستاننویسی حتماً باید مطالعه متون کهن را مدنظر قرار دهند، چون او خودش در این مسیر انس و الفت بسیاری با «تاریخ بیهقی» برقرار کرد و توانست به خوبی ثمرهاش را هم برداشت کند. به عبارتی سرلوحه قرار دادن زندگی نویسندگان بزرگ ما، همچون سیمین دانشور حامل این پیام روشن برای بسیاری از نویسندگان حاضر ایران است که آنها برای قصه نوشتن علاوه بر شم داستاننویسی و علاقه به این حوزه از نویسندگی (نوشتن رُمان، داستان کوتاه و نوول) باید شیوه زیست خود را در همپوشانی کامل با «وضعیت» زندگی دور و اطرافیان و بهطور کل مردم کوچه و بازار قرار دهند و هیچوقت از تمنای خواندن و زیست در میان متون کهن غافل نشوند. تا پیش از «سیمین دانشور» و «سووشون» مسئله «زن» در ادبیات داستانی ایران، بهعنوان عنصری حاشیهای و دور از مرکز توجه مورد توجه قرار میگرفت، اما این نویسنده نهتنها توانست اسم خود را در میان چهره مردانه ادبیات کشور ما مطرح کُند، بلکه از پس سپردن فرمان روایت قصه به یک زن و عاملیتبخشی به او برآمد و تاریخساز شد، بهطوری که نمیتوان حضور زنان نویسنده مهم و تأثیرگذاری چون «غزاله علیزاده»، «پرینوش صنیعی»، «ناهید طباطبایی» و… در صنعت نشر ایران را بیتأثیر از حضور «سیمین دانشور» درنظر گرفت. این نویسنده -هرچند دیر- اما سدی را از بین برد که تا پیش از او کسی تاب نزدیک شدن به او را هم نداشت. القصه اینکه، «دانشور» چهره مردانه ادبیات داستانی کشور ما را تغییر داد.
نظرات
لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
از ارسال نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بیاحترامی به اشخاص، قومیتها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزههای دین مبین اسلام باشد خودداری کنید.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نماييد.
نظرات پس از تایید مدیر بخش مربوطه منتشر میشود.