یادداشت تحلیلی؛

مسئولیت اجتماعی هر ایرانی در ناترازی گاز چیست؟

مسئله گاز در ایران به یک چالش اساسی برای مسئولین و به تبع آن مردم تبدیل شده که با تغییر الگوی مصرف و جا انداختن مسئولیت اجتماعی بین مردم احتمال اینکه این بحران و چالش با موفقیت پشت سر گذاشته شود بالا می‌رود.

مسئولیت اجتماعی هر ایرانی در ناترازی گاز چیست؟
223687

به گزارش جهت پرس؛ عطیه فکری _ بحران تامین گاز به یک چالش جدی برای مردم تبدیل شده است ولی سوال اصلی اینجاست که مسئولیت اجتماعی هر ایرانی در ناترازی گاز چیست؟ هر ایرانی چگونه می‌تواند در حل این مسئله کمک کند؟ آیا بار اصلی این ناترازی به عهده مردم است؟ تمامی این موارد سوالاتی است که احتمالا به انواع مختلف در ذهن مردم عادی در جامعه نقش بسته است.

واقعیت اینست که بخشی از مشکل یا معضل ناترازی به الگوی مصرف مردم برمی‌گردد و بخش اعظم آن اصلا به عهده مردم نیست و بهتر است علاوه بر فرهنگ‌سازی برای جلوگیری از اسراف و اتلاف انرژی، مسئولین دلسوز در این حوزه واقعیت ماجرا و میزان هدر رفت را به مردم بگویند و همه بار ناترازی روی دوش مردم نباشد. مردم فقط به اندازه خودشان سهم دارند و حقشان نیست که در اوضاع بد اقتصادی فعلی و مشکلات دیگر بیشتر از سهمشان بار ناترازی را بر گرده خود حمل کنند.

ایران، کشوری غنی از منظر ذخایر انرژی اعم از نفت و گاز است، به شکلی که بیشترین مجموع ذخایر هیدروکربوری در دنیا را به خود اختصاص داده است. در مورد گاز، ایران با در اختیار داشتن بیش از ۳۳ تریلیون مترمکعب ذخایر ثابت شده، نزدیک به ۱۷ درصد از کل ذخایر دنیا را در اختیار داشته و در جایگاه دوم دارندگان منابع گازی دنیا، پس از روسیه، قرار گرفته است. همچنین ایران در سال ۲۰۲۰ با تولید بیش از ۲۵۰ میلیارد مترمکعب گاز طبیعی، سومین تولیدکننده بزرگ گاز طبیعی دنیا بوده است. به این ترتیب می توان ایران را یکی از بزرگترین دارندگان و تولیدکنندگان گاز طبیعی در دنیا دانست اما با وجود در اختیار داشتن این حجم از انرژی باز هم ایران با ناترازی رو به روست. زیر ساخت‌های پوسیده، عدم تولید کافی و از همه مهم‌تر قاچاق سوخت از دلایل اصلی ناترازی در ایران است.

رهبر انقلاب در تیر سال 89 سیاست‌های کلی اصلاح الگوی مصرف را ابلاغ کردند که در بند 7 آن موارد واضح و شفاف قید شده است. صرفه‌جویی در مصرف انرژی با اعمال مجموعه‌ای متعادل از اقدامات قیمتی و غیرقیمتی به منظور کاهش مستمر «شاخص شدت انرژی» کشور به حداقل دو سوم میزان کنونی تا پایان برنامه پنجم توسعه و به حداقل یک دوم میزان کنونی تا پایان برنامه ششم توسعه با تأکید بر سیاست‌های زیر:
– اولویت دادن به افزایش بهره‌وری در تولید، انتقال و مصرف انرژی در ایجاد ظرفیت‌های جدید تولید انرژی.
– انجام مطالعات جامع و یکپارچه سامانه انرژی کشور به منظور بهینه‌سازی عرضه و مصرف انرژی.
– تدوین برنامه ملی بهره‌وری انرژی و اعمال سیاست‌های تشویقی نظیر حمایت مالی و فراهم کردن تسهیلات بانکی برای اجرای طرح‌های بهینه‌سازی مصرف و عرضه انرژی و شکل‌گیری نهادهای مردمی و خصوصی برای ارتقاء کارایی انرژی.
– پایش شاخص‌های کلان انرژی با ساز و کار مناسب.
– بازنگری و تصویب قوانین و مقررات مربوط به عرضه و مصرف انرژی، تدوین و اعمال استانداردهای اجباری ملی برای تولید و واردات کلیه وسایل و تجهیزات انرژی‌بر و تقویت نظام نظارت بر حسن اجرای آنها و الزام تولیدکنندگان به اصلاح فرآیندهای تولیدی انرژی‌بر.
– اصلاح و تقویت ساختار حمل و نقل عمومی با تأکید بر راه آهن درون‌شهری و برون‌شهری به منظور فراهم کردن امکان استفاده سهل و ارزان از وسایل حمل و نقل عمومی.
– افزایش بازدهی نیروگاهها، متنوع‌سازی منابع تولید برق و افزایش سهم انرژی‌های تجدید‌پذیر و نوین.
– گسترش تولید برق از نیروگاههای تولید پراکنده، کوچک مقیاس و پر‌بازده برق و تولید همزمان برق و حرارت.
– بهبود روش‌های انتقال حامل‌های انرژی از جمله حداکثر‌سازی انتقال فرآورده‌های نفتی از طریق خط لوله و راه آهن.

با این تفاسیر و موارد ذکر شده در بیانات رهبری می‌توان به این نتیجه رسید که اصلاح الگوی مصرف فقط به مردم مربوط نمی‌شود که در تبلیغات فقط از مردم بخواهیم صرفه‌جویی کنند بلکه بخش اعظم آن مربوط به ارگان‌ها و سیاست‌های پوسیده و خلاهای قانونی است که باید حل شود و بعد از آن نوبت به مردم و فرهنگ عدم اسراف می‌رسد، بعد از آن باید به مردم گفت که همانند کشورهای اروپایی باید با صرفه‌جویی بیشتر و احساس مسئولیت بیشتر نسبت به انرژی برخورد کنند تا هم برایشان قابل تحمل باشد و هم نسبت به آن مقاومتی نشان ندهند.