حل نشدن معضل اقتصاد به دلیل وجود نظریه‌های بومی نشده

مشکلات اقتصادی کشور بیش از آن‌که متوجه این یا آن دولت باشد، ریشه در علم وارداتی، بومی‌نشده و گاه ناقصی دارد که از درون آن نمی‌توان علاج مشکلات اقتصادی را یافت.

حل نشدن معضل اقتصاد به دلیل وجود نظریه‌های بومی نشده
163775

به گزارش جهت پرس؛ دکتر سید مهدی الوانی، پدر علم مدیریت دولتی در ایران، در خصوص راهبردهای به کار گرفته شده در حل معضل اقتصاد کشور در یادداشتی می‌نویسد:

جالینوس از نام‌آورترین پزشکان یونان باستان است که دیدگاه‌های او در طب و کالبد شکافی بیش از هزار سال در جهان متمدن آن روزگار رواج داشت. تا سده‌های میانه آثار او بخش مهمی از علم پزشکی را تشکیل می‌داد و معروف است که اگر استادان و دانشجویان طب در اروپا، اندام حیوانی را می‌شکافتند و اندرون جانور را با آنچه جالینوس در کتاب‌های خود ثبت کرده بود، همگون نمی‌یافتند، آن حیوان را دور می‌انداختند، زیرا محال بود جالینوس خطا کند!

این رفتار دانشمندان قرون وسطی همچنان در برخی از عالمان عصر جدید و از جمله در رشته‌ای که در آن دست‌وپازنان شاگردی می‌کنم، یافت می‌شود. با توجه به اندک دانشی که از رهگذر ممارست در یکی از علوم نظری اندوخته‌ام، دست‌کم می‌توانم این نکته را با اطمینان بگویم که مهم‌ترین مشکل توسعه دانش و کاربردی کردن آن در رشته مورد نظر، در عوامل زیر ریشه دارد:

۱ ـــ فهم نادرست یا ناقص متخصصان از مبانی نظری که عمدتاً وارداتی‌اند و قاعدتاً بدون توجه به ویژگی‌های بومی سرزمین ما صورت‌بندی شده‌اند.

۲ ـــ تلاش ناآگاهانه اهل فن برای گنجاندن همه مسائل حل‌نشده خود در آن چارچوب نظری، بدون بومی کردن آن نظریه یا رهیافت علمی.

متأسفانه، به‌نظر می‌رسد که در علم اقتصاد نیز با معضل جالینوسی مواجه‌ایم و عالمان این علم نه تنها در اصول نظری اقتصاد تبحر کافی ندارند، بلکه یافته‌ها و آموزه‌های همان علم نظری ناقص را بی آن‌که بومی و متناسب با ویژگی‌های اقتصادی کشورمان کنند، به عنوان راه حل مشکل تورم، رکود، قیمت ارز، و غیره پیشنهاد می‌دهند. این‌که تصور کنیم چاره همه مشکلات در این یا آن نظریه اقتصادی آمده است و به‌جای تعدیل نظریه در مواجهه با داده‌های مختلف، داده‌های تجربی خود را به‌زور در چارچوب نظریه بگنجانیم، همان کاری است که شاگردان جالینوس در کالبدشکافی انجام می‌دادند.

شاهد این ادعا نیز بسیار ملموس و پیش چشم است. اگر گفته‌ها و پیشنهادهای اقتصاددانان را در فضای رسانه‌ای کشور دنبال کنید، به روشنی درمی‌یابید که آنها حتی درباب علت یا علل بیماری اقتصادمان هم‌سخن نیستند، چه رسد به آنکه بخواهند به راه حل و علاج مشترکی برای درمان این بیماری دست یابند. ظاهراً هر عالم علم اقتصاد از دریچه نظریه‌ای که با آن آشناست، به مشکلات و مسائل این حوزه می‌نگرد. برخی، مشکل اقتصاد را تولید انبوه نقدینگی می‌دانند؛ عده‌ای تحریم را سرمنشأ مشکلات قلمداد می‌کنند؛ گروهی دیگر افزایش عامدانه نرخ ارز، پایین نگاه داشتن دستمزد، و . . . را مسبب این مشکلات معرفی می‌کنند و جالب آن‌که عضو کمیسیون صنعت و معدن مجلس که باید سخن تخصصی بگوید و تخصصی سخن بگوید، دلارهای انباشته در خانه‌های مردم را باعث مشکلات دولت می‌داند!

به‌همین دلیل، مشکلات اقتصادی کشور بیش از آن‌که متوجه این یا آن دولت باشد، ریشه در علم وارداتی، بومی‌نشده و گاه ناقصی دارد که از درون آن نمی‌توان علاج مشکلات اقتصادی را یافت (بماند که گاه کسانی به آسیب‌شناسی اقتصاد می‌پردازند که الفبای این علم را نمی‌دانند). این سخن به معنی نفی علم پیشینیان یا انکار رویکردهای نظری نیست. کسی که بخواهد یافته‌های علمی و نظریات موجود را کنار بگذارد، در بهترین حالت، اگر بسیار نخبه باشد و عمر درازی هم نصیبش شود ــ می‌تواند چرخ را از نو اختراع کند. اما علم ناقص و تک‌بُعدی، از آن هم بدتر است و با ارائه راه حل‌های خطرناک و ویرانگر، به‌جای حذف بیماری، بیمار را از پای درمی‌آورد.

اگر در حاکمیت و فرایند تصمیم‌‌سازی نقشی داشتم، برترین نخبگان جوان کشور را ترغیب و تشویق می‌کردم تا به جای انتخاب رشته‌های پزشکی و مهندسی، به سراغ علم اقتصاد بروند؛ نخبگانی که ضمن یادگیری نظریات اقتصادی غربی و تسلط به دانش موجود، خود دارای ذهنی خلاق، تحلیلگر و نظریه‌پرداز باشند و بتوانند برپایه پارامترهای اقتصادی ایران و ویژگی‌های بومی‌مان، یک طرح جامع و همه‌جانبه‌نگر برای اقتصاد این سرزمین تدوین کنند. این اقدام بخردانه، اگر راه حل مشکلات امروز نباشد، قطعاً ثمره‌ای گوارا برای پانزده بیست سال آینده خواهد داد.