پژوهشگر اقتصاد سیاسی مطرح کرد
“مهار تورم” با گریز از “پول اعتباری” بعنوان ابزاراستعمارفرانو
رسول رضایی، پژوهشگر اقتصاد سیاسی درباره مهار تورم در یادداشتی نوشت: برای مهار و کنترل تورم باید از خلق پول اعتباری در جامعه پرهیز شود.
رسول رضایی، پژوهشگر اقتصاد سیاسی درباره مهار تورم در یادداشتی نوشت: شواهد و قراین بسیاری حاکی از این است که امروزه توصیه و تجویز استکبار جهانی به ملتها برای استفاده از «پول اعتباری» به جای «پول خلقت»، همان ابزار مدرن، استعماری و سحرگونه قارون های معاصر است که در سایه جهل مردم از «بحرانهای پول اعتباری» انجام می گیرد.
«جهالت اکثریت، خیانت اقلیت» آرزوی استعمار
اوریانا فالاچی روزنامه نگار مشهور ایتالیائی ، از وینستون چرچیل (نخستوزیر بریتانیا در جنگ جهانی دوم) سئوال میکند:آقای نخست وزیر! چگونه است که دولت انگلستان برای ایجاد یک دولت استعماری و دست نشانده در هزاران کیلومتر دورتر از خاک کشورش، به آن سوی اقیانوسها لشکرکشی کرده، کشور پهناور هندوستان را با ترفندهای گوناگون تحت سلطه استعمارگرانه خود قرار داده و بازار آنها را تصرف میکند، اما اکنون همین سیاست استعماری را نمیتوانید در بیخ گوشتان، یعنی در کشور ایرلند که در همسایگی شما قرار گرفته و سالهاست با شما در جنگ و ستیز است انجام دهید؟!
وینستون چرچیل لحظاتی تأمل نموده و پاسخ میدهد: برای استعمار ملتها به دو ابزار مهم احتیاج داریم که آن دو وسیله را هنوز نتوانستهایم در ایرلند پیادهسازی کنیم.
روزنامه نگار با تعجب بسیار میپرسد آن دو ابزار چیست که بریتانیای کبیر هنوز موفق به بهره گیری از آن در ایرلند نشده است؟
چرچیل پاسخ میدهد: اکثریت نادان و اقلیت خائن!
امیرالمومنین کشته «تیغ جهل» یا «شمشیر ابنملجم»؟
مروری بر تاریخ گذشته حاکی از آنست که این جمله چرچیل چقدر دقیق، حسابشده و مطابق با واقع بوده است. به عنوان اندکی از بسیارها حوادث صدر اسلام گواهی میدهد مسلمانان آنقدر که از ناحیه «جهل و ساده لوحی اقشار مذهبی» توام با خیانت «جریان نفاق» ضربه خورده اند، از دشمنان قدرتمند و کافر خارجی آسیب ندیدهاند. به عنوان شاهد مثال اگر بخواهيد بفهميد «جهالت عوام» توام با «خیانت خواص» چه بلاهایی بر سر دنياى اسلام به بار آورده است، در این مساله دقت بفرمائید كه علىبنابيطالب علیهالسلام بر اثر کدام عامل به شهادت رسید؟
اگر از یک مورخ بپرسید امیرالمومنین را «چه كسى» كشت؟ سریع پاسخ می دهد: «عبدالرحمنبنملجممرادی»، اما اگر از یک تحلیلگرسیاسی و اندیشمند باریکبین همین سوال را بپرسید، حتما در پاسخ میگوید علتالعلل این حادثه را در «سطحینگری و بیبصیرتی عوام» توام با «فریبکاری جریان نفاق» باید جستجو نمود نه در شمشیر زهرآلود ابنملجم.
ابن ابى الحديد معتقد است اگر مىخواهيد بفهميد كه «جهالت» توام با «دیانت» چقدر خطرناک و آسیبزاست، کافیست به اين نكته توجه كنيد كه گروهک خوارج آنقدر دچار خبط و خطای محاسباتی بودند که تعمدا شب نوزدهم ماه مبارک رمضان را برای به قتل رساندن امیرالمومنین انتخاب كردند! با این توهم که کشتن علی یک کار خیر،خداپسندانه و به صلاح مسلمین است! پس چه خوب است که این عملیات انتحاری و افتخارآمیز! را در یکی از شبهای ماه مبارک رمضان به انجام برسانیم تا پاداش و ثوابی مضاعف داشته باشد!
نقطه ضعف برجسته خوارج نهروان آن بود که با وجود آنکه انسانهایی به شدت مقدسمآب، مقید به ظواهر شرعی و حتی خیلی از آنها حافظ کل قرآن بوده، روزها روزه و شبها به عبادت و تهجد می پرداختند، متاسفانه فاقد هوشیاری لازم و تحلیل سیاسی بوده، از «دشمنشناسی» و شناخت تاکتیکهای عملیات روانی فرسنگها فاصله داشتند. کوتهفکری و ظاهربینی خوارج (که امروزه در قالب داعش، وهابیت و گروهک های سلفی ظهور کرده اند) سبب شده بود که مسحور دروغپراکنی دشمن گردیده، مقهور حیلهگری و فریبکاری جریان نفاق شده، خیلی زود سرشان کلاه رفته و به راحتی تحت تاثیر فنون جنگنرم سپاه معاویه قرار بگیرند.
به عنوان مثال در بحبوحه جنگ صفین هنگامی که مالکاشتر به نزدیکی خیمه معاویه رسیده و کار در شرف اتمام بود، عمروعاص حیلهگر از بیبصیرتی خوارج سوءاستفاده کرده، دست به یک عملیات روانی زده، دستور داد قرآنها را به نیزه زدند و اعلام کردند ما نیز همچون شما مسلمان هستیم! ما هم قرآن را قبول داریم و لذا جایز نیست که برادران دینی خودتان را از بین ببرید. نتیجه این خدعه آن شد که بیست هزار نفر از همین جماعت کودن موجود در سپاه علی بازیچه ترفند عمروعاص شده، بیبصیرتیشان سبب شد عمق سخنان اغواگرانه و مغالطهآمیز دشمن را تشخیص نداده، سادهلوحیشان موجب شد که استدلالهای مغالطهآمیز عمروعاص را باور کرده و شمشیرها را کنار بگذارند. تاسفبارتر آنکه نه تنها دست از جنگ کشیدند، بلکه مالک اشتر و سایر سپاه علی را هم وادار به غلاف کردن شمشیرها، عقب نشینی و نشستن بر سر میز مذاکره نموده و نهایتا شد آنچه نباید میشد.
جهل مردم و استعمارشدن با ابزار «پول اعتباری»
پرسشی که اکنون جای طرح و بررسی دارد آنست که چرچیلهای امروز و عمروعاصهای معاصر چگونه و با چه تدبیری به استثمار و یغماگری ملتهای از همه جا بیخبر مشغولند؟ابزار آپدیتشده جهانخواران برای به بند کشیدن دولتها، غارت اموال، چپاول سرمایههای انسانی و بلعیدن معادن نفتی و طبیعی کشورهای جهان سومی چیست؟
شواهد و قراین بسیاری حاکی از این است که امروزه توصیه و تجویز استکبار جهانی به ملتها برای استفاده از «پول اعتباری» به جای «پول خلقت»، همان ابزار مدرن، استعماری و سحرگونه قارون های معاصر است که در سایه جهل مردم از «بحرانهای پول اعتباری» انجام می گیرد.
در اهمیت «پول» و نقش آن در سازندگی یا سوزندگی یک جامعه همین بس که بدانیم «پول» کارکردی به منزله کارکرد «خون» در بدن آدمی داشته، سالم یا معیوب بودن آن، تاثیری بسزا در صلاح و فساد پیکره ملتها به جا میگذارد.همانطور که خون سالم باعث رساندن مواد مغذی به سلولها و تقویت اندامهای گوناگون می گردد، پول نیز اگر سالم و بدون عیب باشد میتواند بستر رساندن عادلانه ثروت به بخشهای مختلف اجتماع گشته و مانع از بوجود آمدن فاصلههای طبقاتی شود. اما اگر پول دارای ماهیتی فاسد و مخرب باشد، به منزله خون فاسد و آلوده به سرطان و ایدز میماند که به هر کجا پا گذارد، سبب تخریب و هلاکت میگردد.
راز اینکه چرا چرچیلها و استعمارگران امروز با سوء استفاده از جهل ملتها، نظام پول سابق (که مبتنی بر سکههای طلا و نقره بود) را مورد بیمهری و تخطئه قرار داده، با ترفندهای موذیانه و تدریجی «پول خلقت» را از تبادلات مالی خویش حذف کرده، به سرزنش پول خلقت (درهم و دینار) همت گمارده و به جای آن بر ترویج «فیات مانی» یا همان «پول اعتباری» تاکید دارند در این نکته نهفته است که «پول اعتباری» با امکان رانت «خلق پول از هیچ»، بستری مناسب برای ویژهخواری، تمرکز ثروت و برپایی نظام لیبرال سرمایهداری برقرار کرده است.
از باب آنکه مشت نمونه خروار است به یک نمونه از هزاران جنایات پول اعتباری و نقش آن در بهرهکشی از ملتها اشاره میشود. بنابر آمار آکسفام در سال 2010 میلادی تعداد 388 نفر از سرمایهسالاران جهان (در پرتو سیستم ظالمانه پول اعتباری) به ثروتهایی بادآورده و نجومی دست پیدا کردهاند که معادل ثروت نصف جمعیت جهان بوده است. نکته جالب آنجاست که این عدد در سال 2017 به هشت نفر تقلیل پیدا کرده است. یعنی ثروت هشت نفر از کلان سرمایهداران معادل با مجموع ثروت حدود سه میلیارد انسان بوده است.
مثال دیگر آنکه در سال 1397 که شاهد یک جهش دلاری و تورم نجومی گسترده در کشورمان بودیم. با کاهش ارزش ریال، اموال نقدی هشتاد میلیون ایرانی (بخوانید ریالهای موجود در دست مردم) به حدود یک سوم ارزش سابق خود تقلیل پیدا کرد. مفهوم این گزاره آنست که دو سوم حقوق اقشار فرودست (نظیر کارگر، کارمندان و مستضعفان جامعه) به باد فنا رفته و درواقع میتوان گفت در آن سال بصورت مجانی برای اداره و کارخانه و کارفرمای خود کار کرده و عرق ریخته اند.
نکته تاسفبارتر آنجاست که فقر فکری و کم اطلاعی نسبت به پیامدهای پول اعتباری محدود به مردم کوچه و بازار نبوده، بلکه خیل کثیری از سیاسیون و اقتصاددانان نیز از پیامدهای تلخ «فیات مانی» غافل بوده، اساسا «تورم» و «دزدی سیستمی از ارزش پول» که برخاسته از چاپ پول بدون پشتوانه است را متوجه نشده، احیانا با توجیهات آبکی برای موجه جلوه دادن افزایش نقدینگی موافق بوده، حتی پدیده تلخ «خلق پول» را امری مطلوب و بایستنی قلمداد کرده و بدین ترتیب روند افزایش تورم (بخوانید کاهش ارزش پول ملی کشور) را تشدید مینمایند.
متاسفانه در این مدت چهل سالی که از انقلاب اسلامی می گذرد بارها مشاهده شده این گروه از اندیشمندان که غالبا مغزهای آنان با کتابهای امثال کینز، آدام اسمیت، میلتون فریدمن و فردریش هونهائیک شستشو و تغییر یافته است، تلاش کرده اند با ارائه نسخههای ناکارآمد و در زمین پول اعتباری، به حل مشکل تورم همت گمارند؛ اما به تعبیر جناب مولوی «از قضا سرکنگبین صفرا فزود»؛ حاصل اقداماتشان نه تنها نتیجه چندانی در بر نداشته، بلکه با تزهای ناقص و کوتهبینانه خود تیشه به ریشه معیشت فرودستان نیز زدهاند.
بردگی نوین ملتها در پرتو «پول اعتباری»
یکی از بزرگترین بحرانها و پیامدهای پول اعتباری، مساله «دزدی سیستمی» و «کاهش تدریجی ارزش پول ملی» کشورهاست. این نوع سرقت درپرتو چاپ پول بدون پشتوانه (که اصطلاحا به آن خلق پول می گویند) انجام میگیرد. سوگمندانه باید اذعان نمود نیرنگ چرچیلهای زمانه در ترویج و توصیه «پول اعتباری» آنچنان بلایی بر سر کشورهای جهان سومی آورده و آنچنان مستضعفان جان را به بردگی و اسارت کشانده است که تحمل سیستم برده داری قدیم را با آن همه جنایت و قساوت، بسی آسانتر و قابل پذیرشتر ساخته است.
عمر نظام پولی جهان امروز که از شوک نیکسون در 1971 به این طرف وارد عصر تازهای از خلق پول بدون پشتوانه طلا گشته است، حتی به صد سال هم نمیرسد، اما توانسته میلیاردها انسان را به طرز سریع، فجیع و نامحسوسی به بردگی نوین کشانده، تودههای عظیمی از جمعیت جهان را به دره های فقر و فلاکت پرتاب نموده و موجبات رضایت قلیلی از سرمایهداران زراندوز را فراهم آورد.
راز موفقیت استعمار در انجام این برده داری کلان و فجیع از آنجا نشات میگیرد که در هیچ دوره ای از تاریخ بشریت، غصب اموال مردم (با ترفند کاهش ارزش پول ملی کشورها که متاثر از خلق پول است) هیچگاه به این شکل منظم، دقیق ، سیستمی، حداکثری، مخفیانه، شبکهای و فراگیر نبوده است.
قبول داریم که در عصر بردهداری کهن، جنایاتی تلخ، ضدانسانی و ددمنشانه بر علیه بردگان انجام میشد که گوشها از شنیدنش و زبانها از توصیفش گریزان است، اما مسلما سیاهه جنایات آن دوران به گرد پای سبعیت نظام برده داری نوین (که با ابزار خلق پول انجام میگیرد) هرگز نمیرسد.
استثمار در بردهداری قدیم محدود و منحصر به سواری گرفتن از عدهخاصی از مردم (مثلا نژاد سیاهان و بیگانگان و اسیران جنگی) میشده است نه همه اقشار جامعه؛ اما امروزه در پرتو ترفند جایگزین سازی «پول اعتباری» به جای «پول خلقت»، یک نظام مالی ظالمانه با میدان داری «دلار» بسترسازی شده است که تقریبا از تمام جامعه جهانی (اعم از غربی و شرقی؛ سیاه پوست و سفیدپوست؛ متمدن و غیرمتمدن؛ مسلمان یا مسیحی یا بودایی و …) بهرهکشی میکند. وضوح این قسم از استثمار سیستمی نه تنها بر اقتصاددانان بلکه بر مردم کوچه و بازار هم قابل شهود و لمس بوده و به ادراک شهودی می فهمند که ذات اقتصاد سرمایه داری با اتکا به رانت «خلق پول» قادر است که لحظه به لحظه «قدرت خرید» واحد پولی کشورها را ضعیف کمرنگتر نموده، اموال فقیر را در غنی تخلیه کرده، صاحبان قدرت و ثروت را جاه و مکنت افزونتری بخشد.
پول اعتباری، بستر مستعمره شدن
یکی دیگر از آسیبهای پول اعتباری آنست که ایالات متحده در اواخر جنگ جهانی دوم با نمایش یک شعبدهبازی سیاسی در اجلاس برتونوودز، کشورهای دنیا را معتقد و متمایل به استفاده از «دلار» به عنوان ارز مرجع در تعاملات بینالمللی نمود. به اعتراف «مایک ملونی» آمریکاییها با اعتباربخشی کاذب به «دلار» به عنوان ارز مرجع و رسمی در تبادلات جهانی و تراکنشهای نفتی، موفق شدند بطور بیمهابا اقدام به چاپ پول بدون پشتوانه کرده و از این رهگذر تورم 400 درصدی کشورشان را پنهان سازند. ساکنان کاخسفید در پرتو آقایی و سروری دادن به دلار توانستهاند بدهیهای سنگین و تورم ویرانگر کشورشان را از چشم جهانیان مکتوم کرده، تورم افسارگسیخته خود را به سایر کشورها صادر نموده و نهایتا ثروت دیگر کشورها را بدون کمترین زحمتی در جیب سردمداران امریکایی، کارتلهای نفتی، راکفلرها، روچیلدها و خاندانهای زراندوز صهیونیستی سرازیر کنند.
فدرال رزرو آمریکا با چاپ روزانه هزاران کاغذ رنگی تحت عنوان دلار، کالا و خدمات کشورهای مستضعف را به راحتی آب خوردن تملک کرده و با زیرکی هرچه تمامتر به جای آنکه طلا و نقره به فروشنده تحویل دهد، مقداری کاغذ بیارزش (که عاری از پشتوانه طلایی است) تحویل فروشندگان میدهند.
از دیگر مصیبتهای پذیرفتن پول اعتباری آنست که نظام پولی دولتها بصورت تدریجی متصل و وابسته به دلار شده، قابلیت رصد و کنترل توسط سامانه سوئیفت پیدا کرده،استعداد تحریم پذیری یافته و به مرور مستعمره دلارهای آمریکایی میگردند.
شوربختانه باید گفت فقط بانک مرکزی آمریکا نیست که متوسل به این نوع کلاهبرداری گشته است، بلکه بانک مرکزی سایر کشورها نیز با الگوگیری از فدرال رزرو ایالات متحده و با روی آوردن به پول اعتباری و چاپ پول عاری از پشتوانه طلا، سر ملت خود شیره مالیده، با فشردن دکمه های کیبود کامپیوتر و تایپ پول در حساب افراد نورچشمی، فقر و فاصله طبقاتی و کاهش ارزش پول ملی کشورشان را نهادینهتر می کنند.
اهتمام امیرالمومنین در مقابله با جهالت؛ نیاز امروز بشریت
مشخص شد که يكى از بارزترين مميّزات گروهک خوارج «سادهلوحی و خشکمغزی» آنان بود. از مظاهر جهالتشان، عدم تفكيك ميان ظاهر و معنى قرآن بود. خط و جلد قرآن را مهمتر از محتوای قرآن دانسته و لذا فريب نيرنگ ساده معاويه و عمرو عاص را خوردند. «جهالت» و «عبادت» در این گروهک توأم گشته بود. امیرالمومنین علیهالسلام بنا داشتند با جهالت آنها بجنگند نه با عبادتشان. اما چگونه ممكن بود جنبه زهد و تقوا و عبادت اينها را از جنبه جهالتشان تفكيك كرد! ؟ بیماری «خام اندیشی» آنها آنقدر مسری و وخیم بود که عبادتشان عين جهالت گشته بود. از آنجائیکه «عبادت توأم با جهالت» از نظر امیرالمومنین (كه اسلام شناس درجه اول است) ارزشى نداشت و بلکه مخرب به حال جامعه اسلامی بود، لذا با جدیت و قاطعیت هرچه تمامتر آنها را كوبيد و در منطقه نهروان سپاهشان را درهم شکست. آری، وجهه «زهد، تقوا و معنویت» خوارج نتوانست سپرى در مقابل شمشیر عدل على قرار گيرد.
خطر جهالت اين گونه گروهک های مقدسمآب بيشتر از اين ناحيه است كه تیری در کمان شیطان شده، ابزار و آلت دست زيركها قرار گرفته و سد راه مصالح عاليه اسلامى واقع مىشوند. اساسا تاریخ ثابت کرده است «جریان تحریف و نفاق» موفقیت خود را از ناحیه ساده لوحی دیگران کسب کرده اند. منافقین زیرک تلاش می کنند مقدسان احمق را عليه مصالح اسلامى برانگیخته نموده و از آنها استفاده ابزاری برای رسیدن به مطامع خبیث خود کنند. شمشيرى مىگردند در دست آنها و تيرى در كمان آنها.
اکنون که بحمدالله تا حدودی دانسته شد که امثال معاویه، عمروعاص، چرچیل و سایر جهانخواران با سوار شدن بر اسب «جهل و نادانی» مشغول چپاول آرام و بیسروصدای ملتهای در حال توسعه هستند، پس یک جهاد تبیین مردانه و علی وار نیاز است تا پردههای جهل و غفلت را از پیش چشم ملتها برداشته، روشنگری کند که بدون کنارگذاشتن نظام ظالمانه «اقتصاد نئولیبرالی» که مبتنی بر «پول اعتباری» و «خلق پول از هیچ» است، نمیتوان جهانی آباد و سرشار از عدالت و انسانیت را شاهد باشیم.
«جهاد تبیین» پیششرط «مهار تورم»
اما راهکار معالجه وضعیت نابسامان اقتصادی و سرشار از تورم امروز چیست؟ در دنیای پزشکی معروف است که «اگر درد به طور صحیح و دقیق تشخیص داده شود، نسخهپیچی برای درمان هم آسان خواهد بود». با توصیفات بالا فهمیدیم که عمروعاصهای قرن 21 با تمسک به ترویج و تجویز «پول اعتباری» توانستهاند ملتها را به بند کشیده و فاصلههای طبقاتی را رقم بزنند. بنابراین آن آژیر خطر که فرهیختگان و دلسوزان جامعه میبایست هرچه زودتر به صدا درآورند تا دست بانکداران و متصدیان خلق پول را قطع نمایند، آژیر «جهاد روشنگری»، «تبیین» و «بصیرتپراکنی» است.
«بصیرت و دشمن شناسی» به مثابه چراغ اتومبیل است که بسترساز حرکت بدون خطر ماشین در ظلمات شب میگردد. از اینرو «تقلیل آگاهی» و ایجاد خدشه در «شعور تودههای مردم» نقطه هدف استعمار در پانصد سال اخیر بوده است.انسان نادان نه تنها قرابتی با انسانیت نداشته، بلکه به افق حيوانات و جمادات نزديكتر است. یک ملت گرفتار در پنجه «فقر اقتصادی» اگر بخواهد حركت رو به ترقی خود را کلید بزند شرط اول قدمش آنست که «فقر فرهنگی» خود را برطرف سازد و الا تا «اسارت فکری» وجود دارد، «معیشت طبقات ضعیف» در گروگان بانکداران گرگصفت باقی خواهد ماند. به تعبیر جناب مولوی: اول ای جان دفع شر موش کن/ بعد از آن در جمع گندم کوش کن.
همانطور که در صدر این وجیزه به نقل از چرچیل اشاره شد، استعمار غرب سالها و بلكه قرنها با سوءاستفاده از «جهالت» ملتها به استثمار و بهرهکشی از منابع انسانی و طبیعی کشورها مشغول بوده، گهی لپلپ و گهی دانهدانه شیره جان ملتها را به یغما برده است. بنابراین تا وقتی که مردم در خامی و خواری به سر برده، از بحرانهای پول اعتباری بیخبر بوده و متاسفانه عدهای اقتصاددان ناشیانه هشتک «من ریال را دوست دارم» راه میاندازند،خيال جهانخواران هم آسوده خواهد بود.
جهان امروز تشنه یک «جهاد تبیین» برای روشن ساختن خسارات پول اعتباری است. بدون تردید از وقتی که موج بیداری پدیدار شود، خواب راحت استعمارگران بینالمللی پریشان و مشوش خواهد گشت. حتما ضربالمَثَل معروف «دزد دشمن مؤذّن است» را شنیدهاید. اما علت هراس سارق از اذانگو چیست؟ سرّ مطلب در اینست که تا مردم در خواب تشریف دارند، دزد مىتواند با خیال راحت دستبرد بزند ولى از وقتى كه مؤذن رفت بالاى مناره و فرياد « اللَّه اكبر» او به هوا برخاست، به تدریج خوابآلودهها بيدار و هوشیار گشته، پرچم صیانت از مال و جان خویش را با تمام توان در دست گرفته و دزد نابکار را به سزای عمل خویش میرسانند.
پولطلا؛ خلاصی از کمند استعمار پولی
شعار امسال متبرک به «مهار تورم» شده است و این یعنی اینکه همت تمام مسئولین و دلسوزین میبایست در راستای یافتن راهکاری مناسب برای ریشهیابی و خلاصی از بیماری مزمن و تلخ «تورم» باشد.
با توجه به اینکه انقلاب اسلامی ایران مشمول انواع تهدیدها، شیطنتها و تحریمهای جهانی قرار گرفته است، به نظر میرسد که بهترین مسیر برای عبور از تورم افسارگسیخته کشور و حل نابسامانیهای اقتصادی متوقف بر پذیرفتن نظام مالی «پولطلایی» میباشد، چرا که «پول خلقت» علاوه بر «تورمناپذیری» و «تحریم گریزی» ، هماهنگی با فقه اسلامی و همسویی با عدالت و انسانیت را نیز در کارنامه خود دارد.
خوشبختانه بر اهل فن واضح گشته نظام بانکی و پولی کنونی مبتنی بر خلق پول اعتباری بوده و همین امر نیز مقوم نظام کاپیتالیسمی غرب است. پس با عنایت به این نکته که نظام ظالمانه لیبرال سرمایهداری چه از حیث تئوریک و چه از جنبه عملیاتی قادر به تامین اهداف عدالت طلبانه و مقاصد معنوی انقلاب اسلامی نیست، نتیجه میگیریم که راهبرد دولت سیزدهم که عنوان «انقلابی و مردمی بودن» را یدک کشیده و دغدغه برطرف کردن فقر و تورم را در سر دارد، میبایست متمرکز بر تاسیس یک نظام پولی جدید با محوریت سکههای طلا و نقره باشد.
این جراحی اقتصادی از آن رو ضروری است که پولطلا علاوه بر اینکه زمینهساز احیای زکات و سایر احکام تعطیل شده شرعی می گردد، معیشت ایرانیان را بر بستر پول ثابت، عاری از نوسان و حلال بنیانگذاری کرده، ریشه وابستگی مالی به دلار و سوئیفت و FATF را میخشکاند.
بحمدالله در کتاب “نظریه پولطلا” بصورت نسبتا مفصل به ابعاد بحرانهای پول اعتباری پرداخته شده و ضروت پولطلایی شدن ایران در گام دوم انقلاب مورد تدقیق قرار گرفته است. همچنین پیرامون پولطلا دو جزوه از بیانات آیت الله حائری شیرازی به نام ” در اسلام پول کار نمیکند” و “پول رایج جهانی و احیای پول اسلام” منتشر شده است. علاقمندان میتوانند به کتب مذکور مراجعه کرده و جویای تفصیل مطلب در آنجا شوند.
به امید روزی که دولتمردان جمهوری اسلامی هرچه زودتر به این درک از واقعیت نائل گردند که سیستم پول اعتباری که مبتنی بر “خلق پول از هیچ” است، تکیهگاه نظام لیبرال سرمایهداری بوده، و جامعه را به سمت “تورم افسارگسیخته” و تعمیق فاصلههای طبقاتی هبوط میدهند.
نظرات
لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
از ارسال نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بیاحترامی به اشخاص، قومیتها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزههای دین مبین اسلام باشد خودداری کنید.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نماييد.
نظرات پس از تایید مدیر بخش مربوطه منتشر میشود.