در ضرورت اصلاح و ارتقای تصویر رسانهای معاون اول رئیسجمهور؛
کمک مربی کمک میخواهد!
معاون اول نباید تکرار رئیس جمهور باشد، باید مکمل او باشد، معاون اول، کمک مربی تیم است و کمک مربیها در پیروزیها دیده نمیشوند اما در شکستها و بحرانها مرتباً از آنها سراغ میگیرند.
محمد رستم پور نوشت: دیشب نخستین گفتگوی تلویزیونی محمد مخبر، معاون اول رئیسجمهور در دولت سیزدهم، در یکی از چالشیترین و بکرترین فرصتهای ارتباط دولت یعنی در میانه تصمیم متهورانه دولت در حذف ارز ترجیحی پخش شد. یک شروع ناامیدکننده از پس انتظاری زجرآور برای رونمایی از تصویری از مخبر در مقام معاون اول رئیسجمهور که ۱۴ سال است در یکی از قدرتمندترین نهادهای انتصابی یعنی ستاد اجرایی فرمان امام (ره) مشغول به کار بوده است. مخبر در هیچ یک از سالهای گذشته، نیازی ندیده است روبروی دوربین بنشیند، گفتگو کند، ارتباط بگیرد، چانهزنی کند و برای بیانش، کلماتی متناسب با فهم جامعه جستجو کند. در هشت ماه گذشته، هر بار که در مورد نهضت خیرهکننده واکسیناسیون در دولت سیزدهم حرف به میان آمده و پرسشگرانی در مورد واکسن برکت و وعده تأمین ۵۰ میلیون دوز تا پایان شهریور ۱۴۰۰ سؤال کردهاند، او سوژه رسانهها شده. علاوه بر این، حرفهای خودمانی و البته ناشیانه او در مورد یکی از راههای تأمین تجهیزات تولید واکسن کرونا نیز به گاف و سوتی تعبیر شد؛ به ویژه آنجا که خود اعتراف میکند «شاید نباید میگفتم و از زبانم در رفت».
پست معاون اولی ریاست جمهوری با اصلاحات قانون اساسی در سال ۱۳۶۸ به ساختار اداری و مدیریتی کشور اضافه شد. در ۳۳ سالی که از ایجاد این پست گذشته، این پست ۵ متصدی داشته که مخبر ششمین آن است. اما از معاون اول رئیس جمهور تنها دو چهره در اذهان باقی مانده است. مرحوم حسن حبیبی به واسطه ۱۲ سال تصدی این سمت و اسحاق جهانگیری به واسطه خاطره نزدیکی که از او در ذهن داریم، در دولتهای یازدهم و دوازدهم. از محمدرضا عارف، معاون اول دولت دوم خاتمی، پرویز داوودی، معاون اول دولت اول احمدینژاد و محمدرضا رحیمی، معاون اول دولت دوم احمدینژاد، چندان ذهنیت یا تصویر و ترسیم و تأثیری به عنوان معاون اول در خاطر نیست. زندگی معاون اول نخست یعنی مرحوم حبیبی به دلیل شخصیت گرانسنگ و وزین او که به تعبیر رهبر معظم انقلاب، «یار دیرین انقلاب و دانشمند متعهد» و «مؤمنی صادق و پارسا و خَدوم» بود، نکات درسآموز پرشماری دارد.
آنچه از مرحوم حبیبی مورد اشاره این نوشتار است و به کار میراثدار او یعنی محمد مخبر میآید، دو ویژگی «اخلاقمداری و بزرگمنشی» و «ارتباط سرشار از اعتماد و دوستی با رسانهها» است. مرحوم حبیبی، به عنوان راننده ماشین دولت، کوشش بلیغی به کار میگرفت میان همه جناحها و گروهها، اشخاص و افراد برقرار کند، گوش شنوای گلایهها و انتقادات باشد، بین همگان آشتی بدهد و بین همه وزارتخانهها ارتباط برقرار کند. علاوه بر این، به واسطه دوستی حبیبی با مرحوم گل آقا و البته اجتناب نانوشتهای از رسم کاریکاتور از رئیس جمهور که یک روحانی بود (هم در دوره هاشمی و هم در دوره خاتمی)، حبیبی زیاد روی جلد گل آقا میرفت. به تعبیری میتوان گفت آن نگاه بسته مرحوم هاشمی به آزادی رسانهها در دوره ریاست جمهوری، به لطف ادبدوستی و طنزشناسی مرحوم حبیبی مفر مییافت.
گفتگوی تلویزیونی محمد مخبر دو ویژگی اساسی دارد: اولاً مخبر تردید و تزلزل دارد، گویی بدون آمادگی و صرفاً از روی ناچاری جلوی دوربین نشسته است. ثانیاً مخبر، کلی و ابتدایی حرف میزند و در ارائه دلایل و مستندات تصمیمات مهم و اساسی دولت، فانتزیگویی میکند. او رسانه را نمیشناسد. نمیداند چه بگوید و کِی بگوید. رسانه، سناریو لازم دارد. فراز و نشیب میطلبد. بالا و پایین میخواهد. برخی سؤالات را نباید جواب بدهی و برخی جوابها را بی آنکه از تو بخواهند، باید اعلان کنی. مخبر سخنران خوبی نیست و رسانه هم سخنرانی نیست. این است که او فرصت را از دست میدهد، آخرین فرصت و بهترین فرصت را، پیش از آنکه ذهنیت عمومی جامعه در مورد تصمیم دولت شکل بگیرد.
دولت به ویژه در بخش اقتصادی، ناهماهنگ و غیریکپارچه است؛ تا آنجا که محسن رضایی، معاون اقتصادی رئیس جمهور که هفته پیش ناباورانه از کمیسیون اقتصادی دولت کنار رفت یا کنار گذاشته شد، به یک باره به میدان میآید و از طرح دولت برای تأمین کالابرگ عمومی به جای ارز ترجیحی حذف شده سخن میگوید. اینجاست که مخبر باید قد علم کند، وفاداری کند، همه آنچه در همه سالهای گذشته در اجرا و سیاستگذاری داشته به پای دولت سیزدهم بریزد.
معاون اول نباید تکرار رئیس جمهور باشد، باید مکمل و متمم او باشد. چیزهایی که او نمیبیند، ببیند، جاهایی که او غایب است، حاضر باشد. معاون اول، معاون اجرایی رئیسجمهور نیست. او رئیس جمهور غیررسمی کشور است و از این جهت است که محمد مخبر، فرصتی استثنایی و خطیر دارد که بیش از نگاه مهندسی به فهم سیاسی نیاز دارد. معاون اول، کمک مربی تیم است و کمک مربیها در پیروزیها و موفقیتها دیده نمیشوند اما در شکستها و بحرانها مرتباً از آنها سراغ میگیرند. کمک مربیها مکتوم، تودار و سربهزیر و نجیباند. مثل مرحوم حبیبی که هیچگاه خاطراتش را منتشر نکرد و هرگز از آنچه در دولت میگذشت، با کسی سخن نگفت. حبیبی علاوه بر همه اینها، یک ویژگی دیگر هم داشت. از کوچکترین تجربهها، بزرگترین درسها میگرفت. آیا مخبر از گفتگوی ضبطی و پراشکال دیشب خود درس میگیرد؟
نظرات
لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
از ارسال نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بیاحترامی به اشخاص، قومیتها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزههای دین مبین اسلام باشد خودداری کنید.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نماييد.
نظرات پس از تایید مدیر بخش مربوطه منتشر میشود.