چندفصلی شدن سریال‌های تلویزیون؛ میل مخاطب یا مدیران سازمان؟

به گزارش جهت،از دهه 70 تاکنون سریال‌هایی بودند که به فصل‌های بعدی کشیده شدند. از سریال «مزد ترس» که نخستین سریال دو فصلی تلویزیون بود تا «روزهای ابدی» که این روزها با پایان فصل نخستش، نوید پخش فصل‌های بعدی آن داده می‌شود؛ تجربه‌های تلخ و شیرین زیادی از سنت سریال‌سازی چند فصلی در ذهن مخاطب […]

چندفصلی شدن سریال‌های تلویزیون؛ میل مخاطب یا مدیران سازمان؟
120912

به گزارش جهت،از دهه 70 تاکنون سریال‌هایی بودند که به فصل‌های بعدی کشیده شدند. از سریال «مزد ترس» که نخستین سریال دو فصلی تلویزیون بود تا «روزهای ابدی» که این روزها با پایان فصل نخستش، نوید پخش فصل‌های بعدی آن داده می‌شود؛ تجربه‌های تلخ و شیرین زیادی از سنت سریال‌سازی چند فصلی در ذهن مخاطب و سازندگان ماندگار شده است.

ساخت سریال‌های چند فصلی در این سال‌ها نشان داده سریال‌های معدودی هستند که در فصل‌های بعدی خود موفق به جلب رضایت مخاطب ‌شوند و اغلب فصل‌های بعدی سریال با افت کیفیت و ریزش مخاطب همراه می‌شوند. مثلاً سریال طنز «زیر آسمان شهر» که در سال 80 از شبکه سوم سیما به کارگردانی مهران غفوریان پخش شد در فصل سوم با ترکیبی جدید از بازیگران نتوانست موفقیت فصل اول و تاحدودی فصل دوم خود را تکرار کند.

از سویی سریال‌هایی بودند که ادامه ساخت آن‌ها موجب شده تا انتقادات گسترده‌ای به سازندگان وارد شود مانند سریال ستایش که نوع گریم بازیگر اصلی و برخی داستان‌های آن موجب انتقادات گسترده به سازندگان آن شد. سوی دیگر هم سریالی مانند پایتخت با موفقیت در هر دوره خود به دلیل کشش داستانی و شخصیت‌ها و استقبال مخاطبان، مدیران تلویزیون را علاقه‌مند به ساخت فصل‌های بعدی آن کرده است حتی در شرایطی که انتقادات زیادی به محتوا و برخی شوخی‌های آن از جمله به فصل ششم آن شده باشد.

معیار چندفصلی شدن سریال‌ها
بررسی سریال‌های چند فصلی تلویزیون نشان می‌دهد هیچ معیار خاصی در چند فصلی شدن یک سریال در تلویزیون تعریف نشده است. کشش و ظرفیت داستان، استقبال مخاطب و بازخورد سریال، علاقه مدیران سازمان به محتوای سریال و یا به عبارتی سلیقه مدیران هر کدام در مقاطعی به تداوم یک سریال انجامیده است. اما مهم این است که نقش سلیقه و رأی مدیران تلویزیون در این امر تأثیرگذار بوده است.

این در حالی است که گاهی پخش فصل‌های بعدی یک سریال نشان می‌دهد قصه اصلی دچار مشکل است یا برنامه‌ریزی و پیش تولید مناسب کار از قبل صورت نگرفته است. از سویی برخی از سریال‌ها براساس یک فصل طراحی شدند و محتوای سریال، ظرفیت و کشش لازم برای ادامه یک ماجرای جذاب جدید را ندارد. همین نویسنده را وامی‌دارد تا در فصل جدید به خلق کاراکترهای جدید بپردازد که گاهی منطق درستی برای حضورشان در سریال دیده نمی‌شود یا داستان‌های معمولی برای همان شخصیت‌ها تعریف کند که جذابیتی برای مخاطب ندارد. به عنوان مثال فصل دوم سریال «دودکش» با نام «پادری» که با افزودن شخصیت‌ها و داستان جدید برای نصرت (بهنام تشکر) همراه بود ولی نتوانست رضایت مخاطبان را جلب کند.

ساخت سریال‌های چند فصلی بدون پیش‌بینی فرایند تولیدی نیز موجب می‌شود تا در فصل بعدی یک سریال برخی شخصیت‌های اصلی یا گاه اغلب آن‌ها غایب باشند. مثلاً فصل دوم سریال «روزهای بی‌قراری» جز یک بازیگر از فصل قبل برای مخاطبی که فصل قبلی را دوست داشت، چیزی به همراه نداشت.

جدا از سریال‌هایی چون «پایتخت»، «نون خ»، «لیسانسه‌ها»، «دیوار به دیوار» و «زیرخاکی» که در فصل اول با موفقیت مواجه بودند، برخی سریال‌ها حتی در همان فصل اول با موفقیت همراه نبودند اما گویا تنها سلیقه مدیران سازمان به محتوای این سریال‌ها موجب شده تا ساخت فصل‌های بعدی آن هم گاهی با هزینه‌های سنگین در دستور کار قرار بگیرد. سریال «روزهای ابدی» مثال خوبی در این باره است که حتی به اذعان اغلب رسانه‌های اصولگرا یک سریال شکست‌خورده و ضعیف بود. سریالی که از حمایت‌ها و هزینه‌های مالی سنگین برخوردار بود اما نتوانست مخاطبان تلویوزیون را جذب کند.

در حالی که نمی‌توان امیدوار بود سریالی که در فصل اول موفق بوده، حتما در فصل‌های بعدی خود نیز این موفقیت را تکرار کند چرا باید شاهد تکرار یک تجربه شکست‌خورده باشیم. تداوم یک سریال در گام نخست نیازمند قصه‌ای پرکشش است که از ظرفیت دراماتیک و شخصیت‌های جذابی برخوردار باشد تا شرط تولید سریالی چندی فصلی را داشته باشد. همچنین این امر در اجرا نیز درآمده و موفق باشد. در همان ابتدای کار نیز بازیگران سریال در جریان ادامه‌دار بودن سریال قرار گیرند. همین‌طور بازخورد مخاطبان در نظر گرفته شود. مواردی که به نظر نمی‌رسد در چندفصلی شدن سریال‌های تلویزیون نقشی داشته باشند آن هم وقتی میل و سلیقه مدیران سازمان نقش تعیین کننده را درتلویزیون داشته باشد.