بررسی جنگ رسانه ای طوفان الاقصی در گفتگو با یک پژوهشگر حوزه ارتباطات و رسانه؛

چرا ما در فضای بین‌الملل ضعف داریم؟/ سرمایه گذاری صهیونیست‌ها بر انسان‌رسانه‌ها

صهیونیست‌ها در حملات وحشیانه خود به بیمارستان‌ها، مدارس و چادرهای آوارگان تنها با اتکا به سانسور رسانه‌ای و هزینه‌های هنگفتشان در این حوزه اقدام کردند، دقیقا جایی که جبهه مقابل در آن به شدت ضعیف عمل می‌کند.

چرا ما در فضای بین‌الملل ضعف داریم؟/ سرمایه گذاری صهیونیست‌ها بر انسان‌رسانه‌ها
150736

فجایع کشتار غزه و جنایاتی که اسرائیلی ها علیه مردم مظلوم غزه انجام دادند از بمباران و آوار خانه ها بر سر کودکان و زنان بی گناه تا هدف قرار دادن مستقیم بیمارستان به بهانه های واهی و بیداری مردم دنیا در برابر این اتفاقات نشان داد دشمن هرچند هژمونی رسانه ای در اختیار دارد و می تواند آنچه می خواهد را به خورد افکار عمومی بدهد اما در جبهه مقابل هم رسانه ها می توانند با جنگ متقابل رسانه ای آنچه در غزه روی داد را برای همیشه در حافظه تاریخ ثبت و ضبط کرده و برای احقاق حق مظلومان از ظالمان اسرائیلی در مجامع عمومی ورود کنند.
برای بررسی بیشتر این مبحث با داوود طالقانی، کارشناس حوزه رسانه گفتگویی داشتیم که در ادامه می خوانید.چطور باید از طریق رسانه و فضای مجازی جرائم جنگی اسرائیل از حمله به مراکز درمانی و کشتار کودکان و آوارگان تا هدف قرار دادن خبرنگاران را برجسته کرد؟
در پاسخ به این سؤال که چطور باید از طریق رسانه و فضای مجازی جرائم جنگی اسرائیل از جمله حمله به مراکز درمانی و کشتار کودکان و آوارگان تا هدف قرار دادن خبرنگاران را برجسته کرد؟ چند راه پیشنهاد می‌دهم نخست اینکه محدودیت در یک پلتفرم و رسانه خاص باعث می‌شود که هدف رسانه‌ایی که قرار است پیگیری شود کامل نشود و صدا به گوش همه نرسد.
یعنی اینکه مسیر یا راه اول برای همه گیر شدن یک ایده مثل ایده‌‌ی افشای جنایت‌های اسرائیل این است که محدود به یک پلتفرم و یک رسانه نباشد و باید در تمام عرصه‌های رسانه‌ای اعم از فضای مجازی، شبکه‌های اجتماعی، تلویزیون، رادیو، مطبوعات و هر خرده رسانه‌ای که احساس می‌شود در آن مجموعه مخاطبانی وجود دارد کار انجام شود.
نکته دوم این است که در حال حاضر بلاگرها، اینفلوئنسرها، میکروسلبریتی‌ها، سلبریتی‌ها، واینرها و یوتیوبرها سهم بسیار زیادی در ذائقه سازی و تهییج گرایش‌ها و میل‌های مخاطبانشان دارند و از طرفی اسرائیل هم برای ابراز خود و نشان دادن اینکه حمایت از اسرائیل در ایران نماینده دارد روی همین خرده رسانه‌ها سرمایه گذاری می‌کند و از آنها استفاده می‌کند.
یعنی اگر می‌خواهیم مسأله جنایتکار بودن دولت جعلی اسرائیل را به صورت همه گیر، برای همه روشن کنیم، بخشی از آن با استفاده از همین انسان رسانه‌ها و شخصیت‌های محبوب و پرطرفدار بستگی دارد و این مهم یک سری مقدمه‌ها و پیش زمینه‌هایی در همکاری همدلانه و تعامل دوستانه با این شخصیت‌های انسان رسانه است.
به عبارتی نیاز بوده که این اتفاق ها بیفتد و حداقل این است که با مواجهات سیاست‌ گذارها با شخصیت‌های رسانه‌ایی و سلبریتی‌ها و بلاگرها و واینرها و اینفلوئنسرها و گروههای دیگر می‌شود به این نتیجه رسید که رابطه انسان رسانه‌ها با اسرائیل در ایران وجود ندارد.
نکته آخر در خصوص وظیفه رسانه و اساتید رسانه در برملا کردن جنایت‌های اسرائیل این است که باید دائما فرمها و ژانرهای تولیدات رسانه‌ایی متنوعی را در دستور کار قرار داد و صرفا با یک گزارش خبری یا یک پوستر یا هر فرم رسانه‌ای قدیمی نمی شود روی جنایت کار بدون دولت جعلی اسرائیل دست گذاشت بلکه نیاز داریم از فرم‌های رسانه‌ایی جدید مثل تلویزیون واقع نما یا مستندسازی جنگ و روزنامه نگاری تحقیقی که در تلویزیون کاربست دارند استفاده شود.
موارد گفته شده خیلی به صورت جدی و رسمی مد نظر نیست چرا که اگر می‌خواهیم جنایات اسرائیل را نشان دهیم باید در طول 10 سال، سالی 10 فیلم سینمایی و مستند یا سریال در مورد جنایات اسرائیل در زمینه‌های مختلف تولید می‌کردیم و این اتفاق نیفتاده و این موضوع را در انواع فرمهای رسانه‌ایی برجسته نکردیم و این به عنوان یک ضعف، خودش را در بلند مدت نشان داده است.
وقتی می‌گویم در همه فرمهای رسانه‌ایی باید برنامه و اثر تولید می‌شده است، مسأله جذابیت و سرگرم کنند‌گی و لذت بخش بودن این برنامه‌ها هم هست و باید اثری تولید می‌شده یا بشود که همه بیننده‌ها به دیدن آن ترغیب شوند و طبیعتا در این زمینه‌ها ضعف‌های بسیار زیادی داریم.
وظیفه اساتید رسانه و خود رسانه و رسالت تبیین و روشنگری آن را در وقایع و فجایع غزه چه در رسانه های مسلمان چه غربی و بیگانه چطور ارزیابی می کنید؟
واقعیت این است که اساتید ارتباطات و مطالعات رسانه در ایران از تحولات تکنولوژی‌های رسانه‌ای بسیار عقب هستند.
اساتید ارتباطات در ایران شاید با تأخیرهای چندساله سراغ شناسایی و مطالعه‌ پدیده‌های رسانه‌‌ایی می‌روند و دامنه دانشی آنها معمولا برای دورانی است که فرصت بیشتری داشتند که مطالعه کنند و نظریه بخوانند یا با آخرین تحقیقات آشنا باشند.
اساتید ارتباطات در ایران با منطق انقلاب های دیجیتالی و تطور رسانه‌ای که هر چند ماه یکبار در جهان رخ می‌دهد عملا آشنایی ندارند و با تکنولوژی‌های سایبری جدید مثل هوش مصنوعی، متاورس و سایر رسانه‌های سایبری شناخت کافی ندارند و معمولا حتی قالب آن را از نزدیک تجربه نکردند و تعامل زیادی با هوش مصنوعی و متاورس و واقعیت افزوده و غیره ندارند چه برسد به اینکه بخواهند با نظریه‌های این کارشناسان آشنا باشند و تمرکزشان در حد همین شبکه‌های اجتماعی و مطالعه فضای مجازی بوده و چه بسا برخی از آنها از نظر دانشی و مطالعه‌ کردن به این مرحله هم نرسیدند.
اصحاب رسانه ما یعنی کسانی که خودشان برنامه ساز هستند یا روزنامه نگار یا خبرنگار هستند یا در هر شیوه و شمایلی، کار رسانه‌ایی انجام می‌دهند و یگ گام نسبت به اساتید ارتباطات جلوتر هستند و معمولا دانش به روزتری هم دارند و هم حوصله و فرصت این مهم را دارند و اینکه غالبا جوان هستند و این مسائل جذابیت و اهمیت بیشتری دارد.
واقعیت این است که به دلایلی که گفته شد نمی‌شود از اساتید دانشگاه چنین توقع و انتظاری را داشت ولی اصحاب رسانه به دلیلی که در صنعت رسانه در حال فعالیت هستند احتمالا تنها گروهی هستند که در گروههای منتسب به رسانه امکان این را دارند که ایده‌های خلاقانه درباره مسائلی که با آن سر و کار داریم از جمله مسأله فلسطین ارائه کنند و برای همین معمولا اگر پویشی در شبکه‌های اجتماعی رخ می‌دهد یا یک اثر هنری برجسته در فضای مجازی دیده می‌شود کار همین اصحاب رسانه است و معمولا حتی اساتید دانشگاه اطلاع هم ندارند که چنین اتفاقاتی رخ می‌دهد.
از آنجایی که در فضای رسانه بین‌الملل ضعف داریم ارتباطات انسانی ما با انسان رسانه‌های کشورهای دیگر ضعیف است به عبارتی ما کمتر مشاهده می‌کنیم دو بلاگر ایرانی و افغانستانی یا ایرانی و عراقی یا دو سلبریتی ایرانی و قطری با هم ناظر به یک مسأله خاص همکاری کنند.یا دو رسانه ایرانی و روسی با هم مستند تحقیقی درست کنند و خیلی کم چنین مسائلی را می‌بینیم و بخش بین‌الملل رسانه‌های ما متأسفانه دچار روندهای بوروکراتیک یا بیشتر جنبه تجمل و زینتی دارد و معمولا اگر کسی را می‌خواهند خوشحال کنند مسئول بین‌الملل یکی از این رسانه‌ها می‌کنند تا در سال چند سفر خارجی را برود و در همین حد کاغذ بازی اتفاق می‌افتد و وقتی ابررخدادهایی مانند جنگ غزه رخ می‌دهد، این سؤال پیش می‌آید که چرا ما در فضای بین‌الملل ضعف داریم؟ یا بخش‌های بین‌الملل رسانه‌های ما دقیقا چه ثمراتی در طول سالهای فعالیتشان داشتند؟