چرا سلاح مقاومت هنوز سپر لبنان است؟ نگاهی تحلیلی به بازدارندگی، حمایت مردمی و شکست دیپلماسی
در حالی که فشارهای داخلی و خارجی بر لبنان افزایش یافته و برخی خواستار خلع سلاح مقاومت هستند، شواهد تاریخی و میدانی نشان میدهد که حزبالله هنوز قدرت دفاع از کشور را دارد. از آزادی جنوب لبنان در سال ۲۰۰۰ تا نبرد «اولی البأس» و جنگ ۶۶ روزه ۲۰۲۴، سلاح مقاومت توانسته اسرائیل را در وضعیت بازدارندگی قرار دهد. امروز، با بازسازی فرماندهی، توسعه زرادخانه و حمایت اکثریت مردم، مقاومت نه تنها مانع تجاوز دشمن میشود، بلکه تضمین امنیت و استقلال لبنان است؛ نکتهای که دیپلماسی و ارتش لبنان به تنهایی قادر به تحقق آن نیستند. در این شرایط، مقاومت به عنوان گزینهای استراتژیک و ملی، بدون جایگزین باقی مانده است.
به گزارش جهت پرس؛ در میانه فشارهای داخلی و خارجی در لبنان، بحث خلع سلاح مقاومت این روزها در صدر اخبار قرار دارد. سردبیر وبگاه الخنادق با انتشار یادداشتی، نشان داد که چرا سلاح مقاومت همچنان سپر لبنان خواهد ماند.
در سایه تهدیدات فزاینده رژیم صهیونیستی و در شرایطی که دولت لبنان با بحرانهای متعدد و ناتوانی در تأمین امنیت فراگیر مواجه است، پرسشی محوری در فضای عمومی مطرح میشود؛ پرسشی که رسانههای مخالف مقاومت و وابسته به سفارتخانههای آمریکا و عربستان در بیروت نیز آن را برجسته میکنند: آیا مقاومت مسلحانه امروز توان دفاع از لبنان را دارد، بهویژه پس از نبرد «اولی البأس»؟
پاسخ منطقی و مستند به این پرسش، با تکیه بر تجربههای گذشته، واقعیتهای میدانی، توانمندیهای نظامی موجود و شواهد مردمی و حقوقی، بهروشنی نشان میدهد که مقاومت همچنان قادر است از لبنان دفاع کند و مانع تجاوز رژیم اشغالگر شود. مقاومت، همچنان نقش سوپاپ امنیت و تضمین اصلی برای امنیت و استقلال لبنان را ایفا میکند.
اما پرسش بعدی این است: چگونه؟
محمد شمص روزنامهنگار و پژوهشگر سیاسی، مدیر و سردبیر وبگاه تحلیلی خبری الخنادق با انتشار یادداشتی در این خصوص، به این موضوع میپردازد و به آن پاسخ میدهد که در ادامه میآید:
نخست: تجربه تاریخی، گواهی عینی و واقعی
– تجاوز آوریل ۱۹۹۶: سلاح مقاومت، رژیم صهیونیستی را وادار به پذیرش توافق آوریل کرد؛ توافقی که حفاظت از غیرنظامیان را تثبیت نمود و در دوران دولت مرحوم رفیق حریری، ثبات و شکوفایی اقتصادی را برای جنوب لبنان به ارمغان آورد.
– آزادی جنوب در سال ۲۰۰۰: پس از ۲۲ سال اشغال، نه قطعنامههای بینالمللی، نه دیپلماسی، و نه دوستان لبنان حتی یک وجب از خاک کشور را آزاد نکردند. این سلاح مقاومت بود که بدون هیچ قید و شرطی، آزادی را محقق ساخت و ارتش اشغالگر را با ذلت بیرون راند؛ بهگونهای که مزدوران «لحد» را در کنار جادهها رها کرد.
– جنگ جولای ۲۰۰۶: ارتش رژیم صهیونیستی با هدف نابودی مقاومت و ویرانی لبنان وارد جنگ شد، اما سلاح مقاومت از کشور دفاع کرد، اهداف دشمن را ناکام گذاشت و معادله بازدارندگی متقابل را تثبیت کرد.
این نقاط عطف تاریخی، صرفاً خاطره نیستند، بلکه شواهد عملیاند:
اگر سلاح مقاومت نبود، جنوب لبنان آزاد نمیماند و اسرائیل بار دیگر تجاوز سال ۱۹۸۲ را تکرار میکرد.
دوم: بازسازی توان دفاعی و تثبیت بازدارندگی متقابل
اسرائیل همواره خود را بازدارندهای بیرقیب میدانست. اما امروز، خود اذعان دارد که هرگونه تجاوز گسترده به لبنان با هزاران موشک در عمق راهبردیاش پاسخ داده خواهد شد.
اظهارات فرماندهان ارشد اسرائیل نشان میدهد که توان موشکی حزبالله همچنان در محاسبات امنیت ملی این رژیم نقش دارد. طبق گزارش مؤسسه اسرائیلی «ألما»، مقاومت حدود ۴۰ درصد از زرادخانه موشکی خود را در اختیار دارد؛ یعنی نزدیک به ۴۵ هزار موشک.
افزایش فشارهای آمریکا بر لبنان نیز گواهی است بر اینکه این سلاح هنوز فعال، مؤثر و برای آنها نگرانکننده است.
بنابراین، با وجود تجاوزات مکرر رژیم صهیونیستی که هدف آن تحمیل واقعیتی جدید است، اسرائیل جرأت اجرای یک تجاوز گسترده به لبنان را ندارد؛
با وجود برتری هوایی، فناوری پیشرفته و توان نظامیاش، در برابر بازدارندگی متقابل، دستبسته مانده است.
اگر چنین نبود، چرا مانند سال ۱۹۸۲ جنوب را اشغال و تا بیروت پیشروی نمیکند؟
همین واقعیت، خود دلیلی روشن است که مقاومت امروز، یک نیروی بازدارنده دفاعی واقعی است.
سوم: واقعیت میدانی کنونی
با وجود جنگ سوریه و مشارکت حزبالله در مقابله با گروههای تروریستی که لبنان را تهدید کرده و همچنان تهدید میکنند و با وجود نبرد سختی که مقاومت در «معرکه اولی البأس» تجربه کرد، این جنبش نه تنها توانمندیهای اساسی خود را از دست نداده، بلکه آمادگیاش را حفظ کرده و زرادخانهاش را از نظر کمّی و کیفی توسعه داده است؛ تا جایی که امروز، نسبت به سال ۲۰۰۶، توان بیشتری برای مقابله با هرگونه تجاوز دارد.
مقاومت از درسها و عبرتهای تجاوز سپتامبر ۲۰۲۴ بهرهمند شده است. خود اسرائیل اذعان دارد که حزبالله تجربههای رزمی جدیدی اندوخته و رویارویی با آن «هزینهبر و غیرقابل پیشبینی» است؛ بهویژه آنکه در جریان ۶۶ روز جنگ زمینی در جنوب، ارتش اشغالگر با اعزام ۷۵ هزار سرباز و افسر، پشتیبانی هوایی گسترده و کمکهای بیقید و شرط آمریکا، تنها توانست چند صد متر در خطوط مقدم پیشروی کند.
شاهد عملی آن نیز این است که از زمان توقف آتشبس، رژیم صهیونیستی پس از سلسله ترورهایی که چند تن از فرماندهان نظامی مقاومت را هدف قرار داد، از گسترش دامنه نبرد خودداری کرده است؛ زیرا میداند که توان مقاومت میتواند جنگ را به فاجعهای برای جبهه داخلی اسرائیل تبدیل کند.
نمونه بارز آن، «یکشنبه سیاه» بود؛ دو روز پیش از پذیرش آتشبس توسط اسرائیل، مقاومت با شلیک ۳۶۰ موشک و پهپاد انتحاری، عمق اسرائیل را در تلآویو و ساختمان وزارت جنگ هدف قرار داد.
چهارم: بازسازی فرماندهی و کنترل در مقاومت
نقصی که در ساختار فرماندهی و کنترل مقاومت در جریان تجاوز اخیر به لبنان ایجاد شده بود، ترمیم شده است؛ با انتصاب فرماندهان نظامی جدید و کارآمد از نسل دوم حزبالله که دارای تجربه، جسارت، هوشمندی و شجاعتاند.
ویژگی بارز این فرماندهان، ناشناس بودن کامل آنان است؛ تا جایی که حتی سطح سیاسی حزبالله نیز اغلب نام و چهره آنها را نمیشناسد و تنها دایرهای بسیار محدود در رهبری حزب از هویت آنان آگاه است.
این امر موجب شده دشمن در تاریکی مطلق قرار گیرد و نتواند به آنان دست یابد؛
تلاشی که طی هشت ماه پس از آتشبس ادامه داشت، اما بینتیجه ماند.
با افتخار، غلامی عزیز. در ادامه ترجمه فارسی بخش پنجم با حفظ لحن تحلیلی و استراتژیک ارائه میشود:
پنجم: جنگ اخیر، تنها معیار سنجش نیست
نمیتوان همهچیز را بر پایه جنگ اخیر بنا نهاد؛ چرا که مقاومت از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۲۴ توانسته بازدارندگی و حفاظت از لبنان را تثبیت کند. اگرچه در این جنگ، جهشی فناورانه رخ داد و اسرائیل با کمک گسترده آمریکا موفق شد شماری از فرماندهان مقاومت را ترور کند، اما این بههیچوجه به معنای توانایی اسرائیل برای سلطه یا اشغال لبنان نیست.
همانطور که در سالهای گذشته، تانک «مرکاوا» بهعنوان نماد افتخار صنایع نظامی اسرائیل، مانعی جدی برای مقاومت بود، اما این ضعف با ابتکار و تجربه نیروهای مقاومت برطرف شد و افسانه مرکاوا پایان یافت؛ امروز نیز مقاومت، که تنها گزینهاش مقابله و دفاع از خاک و وطن است، با تکیه بر فرماندهان نظامی جدید و نخبگان جوان خود، توانایی طراحی راهحلها و مقابله با نفوذ فناورانه اسرائیل را دارد.
این روند مقابله فناورانه، هماکنون در درون حزبالله و نهادهای نظامی و امنیتی آن آغاز شده است؛ روندی که در فضایی کاملاً محرمانه و پوشیده از ابهام دنبال میشود، بهگونهای که عملکرد، اعضا و فرماندهی آن در هالهای از ابهام قرار دارد.
از سوی دیگر، معیار واقعی در جنگها، تسلط بر زمین و تحمیل اراده بر طرف مقابل است، نه صرفاً برتری در آسمان. در جنگ اخیر، مقاومت توانست بهمدت ۶۶ روز میدان را در اختیار داشته باشد و ارتش اشغالگر در پیشروی به روستاهای مرزی مانند خِیام، عیتا، شمع و دیگر مناطق ناکام ماند.
ششم: حمایت مردمی و مشروعیت مقاومت
نتایج یک نظرسنجی اخیر نشان میدهد که ۵۸٪ از لبنانیها با خلع سلاح مقاومت مخالفاند مگر در چارچوب یک راهبرد دفاعی جامع. ۷۲٪ معتقدند ارتش لبنان توان بازدارندگی در برابر اسرائیل را ندارد و ۷۶٪ نیز بر ناتوانی دیپلماسی در حفاظت از لبنان تأکید کردهاند.
این آمارها فراتر از تقسیمات طایفهای هستند و نشان میدهند که گزینه مقاومت، نه انتخاب یک حزب یا طایفه، بلکه انتخاب اکثریت مردمی است که سلاح مقاومت را ابزار ضروری برای حفاظت از کشور میدانند؛ ابزاری که نمیتوان از آن چشم پوشید،. بهویژه در شرایطی که تهدیدات علیه لبنان رو به افزایشاند؛ از جمله تهدیدات رژیم اسرائیل که از «رویای تلمودی اسرائیل بزرگ» سخن میگوید،
و همچنین خطراتی که از شرق، در مرزهای لبنان با سوریه، از سوی گروههای مسلح و به دلیل وضعیت انتقالی حکومت در دمشق پدید آمده است.
هفتم: ضعف دولت و ارتش، ضرورت مقاومت را تثبیت میکند
ارتش لبنان، با وجود فداکاریها و باور عمیق نیروها و افسرانش، از نظر تجهیزات دچار کمبود است و به کمکهایی وابسته است که عمدتاً از سوی ایالات متحده _حامی اصلی اسرائیل_ تأمین میشود.
افزون بر این، ارتش نهادی است که تصمیماتش تابع دولت لبنان است؛ دولتی که در برابر فشارهای آمریکا و عربستان سعودی تسلیم شده و هیچ تضمین واقعی دریافت نکرده است. در چنین شرایطی، چگونه میتوان از ارتش انتظار داشت که معادلهای بازدارنده و راهبردی را تحمیل کند؟
در مقابل، مقاومت از تصمیمگیری مستقل، اراده جنگی، و سلاحی برخوردار است که کارآمدی خود را اثبات کرده است.
و اما استدلال عقلی: اگر مخالفان داخلی ادعا میکنند که سلاح مقاومت دیگر توان حفاظت از لبنان را ندارد و باید خلع شود، پس منطقی است که بپرسیم: چرا سلاح ارتش لبنان نیز جمع نشود؟ چرا که ارتش نیز، با وجود اندازه و ساختارش، ناتوان از حفاظت واقعی از کشور است.
بدیهی است که هیچ انسان عاقلی چنین خواستهای را نمیپذیرد؛ همانطور که ارتش نمیتواند سلاح خود را تسلیم کند، مقاومت نیز در شرایط اشغال و تهدید،
نمیتواند و نباید سلاح خود را واگذار کند. تسلیم سلاح در زمان جنگ و در سایه اشغال، خیانتی بزرگ است که عاملان آن باید محاکمه شوند.
هشتم: دیپلماسی کافی نیست
تجربه لبنان و جهان عرب نشان داده که تصمیمات بینالمللی تنها زمانی اجرا میشوند که نیرویی قهری پشت آنها باشد. نه قطعنامه ۴۲۵، نه ۱۷۰۱، و نه توافقنامههای آتشبس، هیچکدام نتوانستند امنیت واقعی برای لبنان فراهم کنند. آنچه اسرائیل را وادار به عقبنشینی یا توقف تجاوز کرده، همواره فشار نظامی مقاومت بوده است.
تمام تجربیات تاریخی با دلایل روشن اثبات کردهاند که دیپلماسی بدون پشتوانه زمینی؛ اعم از نظامی، اقتصادی، سیاسی و مردمی، تنها جوهری بر روی کاغذ است.
نهم: مشروعیت قانونی بینالمللی
خودِ حقوق بینالملل، حق ملتها برای مقاومت در برابر اشغال را تضمین میکند؛حتی از طریق مبارزه مسلحانه. ادامه اشغال مزارع شبعا، تپههای کفرشوبا، پنج نقطه مورد اختلاف و تجاوزات روزانه زمینی و هوایی اسرائیل به مقاومت پوشش قانونی لازم برای حفظ و ادامه سلاح خود را میدهد.
نتیجه:
بر اساس شواهد و دلایل میتوان چنین نتیجه گرفت:
– تاریخ نشان داده که سلاح، هم آزادیبخش بوده و هم بازدارنده.
– واقعیت امروز اثبات میکند که اسرائیل در وضعیت بازدارندگی قرار دارد.
– اکثریت مردم لبنان از حفظ سلاح مقاومت حمایت میکنند.
– دولت ناتوان است، و دیپلماسی شکست خورده.
– ارتش فاقد تجهیزات کافی است، تحت محدودیتهای آمریکا قرار دارد و نیازمند تصمیم سیاسیای است که نه در اختیار دارد و نه اجازهاش را.
– حقوق بینالملل مشروعیت مقاومت را تأیید میکند و حق دفاع از خود را بهویژه در شرایط غیبت یا ناتوانی دولت در بازدارندگی و مقابله با دشمن، به رسمیت میشناسد.
و مهمتر از همه اینکه: مقاومت توان نظامی خود را بازسازی کرده، فرماندهی نظامی جدید و باتجربهای تشکیل داده، تاکتیکها و راهبردهای خود را توسعه داده، انگیزهای بالا دارد و در انتظار لحظه سرنوشتساز و تصمیم فرماندهیاش است. لحظهای که اسرائیل تجاوز جدیدی را آغاز کند، و مقاومت وارد نبردی عاشورایی شود؛ نبردی وجودی که ممکن است سرنوشتساز باشد.
لذا گفتن اینکه مقاومت توانایی حفاظت از لبنان را دارد، شعاری احساسی نیست،
بلکه نتیجهای استدلالی و مبتنی بر واقعیتهاست. امروز، سلاح مقاومت نه باری بر دوش لبنان، بلکه سپرِ موجودیت و حاکمیت آن است.لذا هر گفتوگوی جدی درباره آینده لبنان، باید از این حقیقت آغاز شود: مقاومت، یک ضرورت ملی است که در شرایط کنونی هیچ جایگزینی ندارد.












نظرات
لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
از ارسال نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بیاحترامی به اشخاص، قومیتها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزههای دین مبین اسلام باشد خودداری کنید.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نماييد.
نظرات پس از تایید مدیر بخش مربوطه منتشر میشود.