توئیتر، میدان زورآزمایی و قدرت‌نمایی

چرا سازمان‌ها و چهره‌ها به توئیتر علاقه‌مندند؟

با آنکه تنها 2 درصد از ایرانیان در توئیتر عضویت دارند اما گزارش فعالیت توئیتری در بسیاری از رصدها مورد استناد قرار می‌گیرد.

چرا سازمان‌ها و چهره‌ها به توئیتر علاقه‌مندند؟
42329

محمد رستم پور کارشناس فضای مجازی نوشت: دوستی در جلسه‌ای به شوخی می‌گفت «یه زمانی باید مرتب تذکر می‌دادیم آقای مسئول، توئیتر مهم است و حالا باید مرتب تذکر بدهیم که آقای مسئول، توئیتر هم مهم است». توئیتر از سال ۱۳۹۶ و به تدریج به یک پلتفرم سیاسی، خبری مهیج و شعبده‌گون تبدیل شده. جایی برای زد و خورد، تضارب آرا نه به معنی تبادل و تعامل، بلکه به معنای مچ‌اندازی و البته نمایشگری که می‌تواند واقعیت را واژگون کند. توئیتر، متن‌محور است، کوتاه است و به ویژه برای متلک‌پرانی و کنایه‌زنی مناسب است. کمتر بحث جدی و اساسی در توئیتر است که به ابتذال کشیده نشود و رنگ تمسخر نبیند. با این حال، چرا سازمان‌ها و چهره‌ها به ویژه سیاسی‌ها و خبری‌ها به توئیتر علاقه بیشتری دارند و برای آنچه می‌دانند بسیار زودگذر و صد البته غیرقابل‌اتکاء است، وقت می‌گذارند و هزینه می‌کنند؟

1/توئیتر، بهترین پلتفرم تصنع و دستکاری است: براساس یک گزارش کمیسیون ارتباطات ناتو بر مبنای یک آزمایش اجتماعی که در سال ۲۰۱۹ انجام شده و در آن، اینستاگرام، یوتیوب، توئیتر و لینکدین از نظر دریافت بازدید و فالوئر فیک، رتبه‌بندی شده‌اند؛ توئیتر از نظر امکان فریبکاری در راه‌اندازی اکانت‌های جعلی، ضعیف‌ترین پلتفرم به شمار می‌آید و همین موضوع، این زمینه را فراهم می‌کند که یک فرد با شماره‌ها یا ایمیل‌های مجازی، حساب‌های متعددی را بسازد و این ویژگی برای کمپین‌هایی که شمار و عدد در آن مهم است، به ویژه کارزارهای سیاسی، به شدت جذاب و مهم است.

2/الگوی تولید محتوا و تعامل در توئیتر آسان است: اینستاگرام را با توئیتر از نظر تولید محتوا بررسی کنید. کار با توئیتر حتی در مقایسه با استوری‌های اینستاگرام هم آسان‌تر است. چه بسا حتی لازم نباشد در مورد یک محتوا چندان دقت یا جدیتی داشته باشید. بسیاری از کاربران روزمره‌نویس توئیتر با انتشار روزمره‌های کاملاً عادی و ساده خود شروع کرده‌اند و به مرور زمان به چهره‌های تأثیرگذار تایملاین‌های مختص خود تبدیل شده‌اند. اما مثلاً در اینستاگرام، شما باید زمان و هنرمندی بیشتری صرف کنید تا دیده شوید. به همین منظور راه‌اندازی باندهای سایبری متکی بر نیروی انسانی پرشمار در توئیتر بسیار آسان است. 

3/امکان نشر حداکثری یا وایرال‌سازی بیشتری دارد: اولاً‌ توئیتر سازوکار بازنشر منحصربه‌فردی دارد که احتمال بالا آمدن محتوا را بیشتر در اختیار خود کاربرانش قرار می‌دهد و ثانیاً‌ مهندسی محتوا در توئیتر بیشتر عنکبوتی است تا هرمی. استانداردهای توئیتر میدان وسیع‌تری از اختیارات را در اختیار کاربران قرار می‌دهد. در اینستاگرام  احتمال اندکی وجود دارد که شما محتوایی غیر از کسانی که فالو کرده‌اید، ببینید. پروتکل‌های اینستاگرام بیش از آنکه متکی بر کاربران باشد، متکی بر ماشین‌هایی است که منطق فازی را برنمی‌تابند و در نتیجه شاید بتوان گفت استبداد محیطی توئیتر بسیار کمتر از دیگر پلتفرم‌هاست.

4/ مرز سیاست و رسانه محو شده است: واقعیت آن است که به دلیل اجتماعی شدن رسانه‌ها و فراگیری و نفوذ معیار تعاملی در رسانه‌ها، شما نمی‌توانید سازمان رسانه را با ساختار قدرت از هم تفکیک کنید. با این نگاه، روزمره‌نویس‌ترین کاربر توئیتر هم یک فعال سیاسی است، حتی اگر مرتب ادعا کند من سیاسی نیستم و سیاسی نمی‌نویسم. در نتیجه باید گفت هر چه یک پلتفرم، تعاملی‌تر، سیاسی‌تر و از این روست که سازمان‌ها و چهره‌ها، توئیتر را به مثابه حزب و فالوئر را به شمار طرفدار می‌بینند. حتی برخی‌ها با جمع فالوئرهای چهره‌های یک جریان، سرمایه اجتماعی آن جریان را تخمین می‌زنند و ارزیابی می‌کنند.

 با آنکه تنها دو درصد از ایرانیان در توئیتر عضویت دارند اما گزارش فعالیت توئیتری در بسیاری از رصدها و پایش‌ها مورد استناد قرار می‌گیرد. این اتفاق، نه کاملاً غلط است و نه تماماً درست. از سویی نگاه توئیتری‌ها به دلیل اتمسفر و الگوی تعامل این پلتفرم، دیدگاه همه جامعه نیست و از این رو، نمی‌توان آن را افکار عمومی دانست و از سویی دیگر، به دلیل حضور اصحاب رسانه و فعالان سیاسی، توئیتر به یک سکوی نشر و توزیع محتوا در جامعه تبدیل شده است. موضوع این است که اهمیت توئیتر را تنها در جای خود تفسیر کنیم و ترندها یا رخدادهای آن را اولاً به همه شبکه‌های اجتماعی و ثانیاً به همه افکار عمومی تعمیم ندهیم.