چرا برزو ارجمند تغییر مسیر داد؟ تحلیل یک سقوط رسانه‌ای

مصاحبه اخیر برزو ارجمند بار دیگر نشان داد که کنش‌گری سیاسی سلبریتی‌ها، اگر بدون شناخت و تحلیل درست باشد، می‌تواند به مسیرهای پرهزینه و حتی انحرافی منجر شود؛ مسیری که فشار رسانه‌های ضدانقلاب، تصور غلط از موقعیت اپوزیسیون خارج‌نشین و نبود سازوکار مدیریت سلبریتی‌ها، نقش مهمی در شکل‌گیری آن دارند.

چرا برزو ارجمند تغییر مسیر داد؟ تحلیل یک سقوط رسانه‌ای
273791

به گزارش جهت پرس؛ مصاحبه اخیر برزو ارجمند، نکات قابل‌توجهی دارد که هم برای سلبریتی‌ها، هم برای مدیران و حتی برای مردم جای تأمل جدی دارد.
اول این‌که صف مخالفان جمهوری اسلامی در خارج از کشور بسیار طولانی‌تر و پیچیده‌تر از آن چیزی است که برخی تصور می‌کنند. این خیال که هرکس امروز پرچم مخالفت را بلند کند، آن‌طرف آب‌ها بلافاصله صاحب جایگاه و موقعیت می‌شود، چیزی جز یک توهم نیست. افراد تازه‌وارد نه‌تنها باید مدت‌ها در انتهای صف بایستند، بلکه معمولاً از سوی همان چهره‌های قدیمی‌تر اپوزیسیون به سازشکاری و دیر به میدان آمدن متهم می‌شوند.
دوم این‌که برزو ارجمند به‌درستی گفت هویت، معنا، نام و حتی نان او در ایران است. واقعیت هم همین است: زندگی در خارج از کشور، به‌خصوص در شرایط آشفتۀ امروز جهان، نه آسان است و نه مطابق تصویر جذابی که برخی رسانه‌ها سال‌ها ساخته‌اند. آرمان‌شهری که از آن صحبت می‌شد، مدت‌هاست که رنگ باخته است.
اما نکته سوم و مهم‌تر از همه، پرسشِ «چرا» است. چه شد که یک بازیگر کم‌حاشیه، ناگهان به یک ضدانقلاب تند سیاسی تبدیل شد؟
در وهله اول، خود فرد در شکل‌گیری سقوط یا انحرافش نقش اصلی را دارد. ضعف شخصیتی(ترس، شهوت دنیا طلبی و…)، ضعف در شناخت شرایط کشور، میل به خودنمایی، بی‌تجربگی سیاسی و نبود تحلیل درست، می‌تواند هر فردی را به مسیر غلط بکشاند.

عامل دیگر، جوسازی گسترده رسانه‌های ضدانقلاب است؛ رسانه‌هایی که با نمایش اغراق‌آمیز از مشکلات و سیاه‌نمایی مداوم، هم بحران را بزرگ‌تر از واقعیت جلوه می‌دهند و هم نظام را پایان‌یافته نشان می‌دهند. در جریان فتنه «زن، زندگی، آزادی» این رسانه‌ها چنان فضای احساسی و ساختگی ایجاد کردند که حتی «حلوای پایان نظام» را هم پختند و «سرود ملی بعد از نظام» ساختند!
طبیعتا کسی که کارش سیاست نیست، تشخیص حقیقت در میان این حجم از هیاهوی رسانه‌ای آسان نباشد. یکی از مهم‌ترین عبرت‌ها همین است: دنیای واقعی را نباید از دریچه رسانه‌های ضد انقلاب دید.
و اما نکته چهارم: ضرورت تدوین و اجرای «سند مدیریت سلبریتی‌ها».
چهره‌های مشهور، اصطلاحا سلبریتی‌ها پدیده جدیدی در جهان نیستند و همه‌جا برای مدیریت آن‌ها سازوکارهای مشخص وجود دارد. هم خود سلبریتی‌ها نیاز به آگاهی و رشد دارند و هم لازم است چارچوب‌های مالی، قراردادی و حرفه‌ای در این حوزه سامان یابد.
وقتی یک بازیگر یا چهره مشهور بدون سواد سیاسی و اجتماعی کافی، وارد میدان کنش‌گری سیاسی می‌شود، احتمال لغزش و خطا بسیار بالاست؛ خطایی که هم به خود او آسیب می‌زند، هم خانواده‌اش و هم جامعه را دچار هزینه‌های غیرضروری می‌کند.
به بیان دیگر، افراد مشهور نباید در این میدان سخت، بی‌پناه و رها شوند.