هر متخصص هوش‌مصنوعی نمی‌تواند مشاور حاکمیت باشد!

سید محمد باقر سجادی نایب رئیس کمیسیون هوش مصنوعی نظام صنفی رایانه‌ای استان تهران متخصصان هوش مصنوعی را دسته‌بندی کرده و درباره اینکه دولت در حوزه هوش مصنوعی به چه نوع متخصصی احتیاج دارد یادداشتی نوشته است.

هر متخصص هوش‌مصنوعی نمی‌تواند مشاور حاکمیت باشد!
248170

به گزارش جهت پرس؛ مصنوعی را می‌توان به پنج چند دسته اصلی دانشمند هوش‌مصنوعی، توسعه‌دهنده هوش‌مصنوعی، مهندس هوش‌مصنوعی، کارآفرین هوش مصنوعی و متخصص توسعه کسب‌وکار هوش مصنوعی تقسیم کرد.

دانشمندان هوش مصنوعی (AI Scientist) کسانی هستند که معمولاً روی تحقیق و توسعه مدل‌های جدید تمرکز داشته و مقالات علمی منتشر می‌کنند. آن‌ها هوش مصنوعی را به‌صورت عمیق می‌شناسند و غالباً در دانشگاه‌ها و مراکز تحقیقاتی فعالیت دارند.

توسعه‌دهنده هوش مصنوعی (AI Developer) نیز برنامه‌نویسانی‌اند که این حوزه را دقیق می‌شناسند و می‌توانند با فریمورک‌های یادگیری ماشین، مدل‌های سفارشی‌سازی‌شده تولید کنند.

متخصصانی که بیشتر بر زیرساخت‌ها، استقرار مدل‌ها، مقیاس‌پذیری و اتوماسیون سیستم‌های هوش مصنوعی تمرکز دارند از جمله مهندسان هوش مصنوعی (AI Engineer) هستند. این مهندسان تسلط عمیقی بر مفاهیم هوش مصنوعی ندارند اما در اجرای عملیاتی مدل‌ها نقش کلیدی ایفا می‌کنند.

مدیران عامل یا بنیان‌گذاران استارت‌آپ‌های هوش مصنوعی که علاوه بر درک فنی، شناخت نسبی از بازار و اکوسیستم دارند و می‌توانند یک تیم را برای توسعه هوش مصنوعی مدیریت و راهبری کنند در دسته کارآفرین هوش مصنوعی (AI Entrepreneur) قرار می‌گیرند.

افرادی که نیازهای بازار را به‌خوبی درک می‌کنند و از هوش مصنوعی برای رشد و توسعه کسب‌وکارها بهره می‌برند متخصص توسعه کسب‌وکار هوش مصنوعی (AI Business Strategist) نام دارند. آن‌ها فنی نیستند اما درک بالایی از کاربردهای تجاری هوش مصنوعی دارند. معمولاً در نقش مدیر توسعه کسب‌وکار یا مدیرعامل در شرکت‌های متخصص در این حوزه فعالیت می‌کنند.

هر کدام از این نقش‌ها جایگاه ویژه‌ای دارند به طوری‌که اگر به درستی و در جایگاه مناسب خود قرار گیرد مانند یک خط تولید هماهنگ عمل نموده و خروجی دلخواه را به دنبال خواهد داشت. به همه این نقش‌ها و جایگاه‌ها در توسعه هوش مصنوعی نیازمندیم اما باید بدانیم از هر کدام در کجا و چه موقعیتی باید استفاده نمود. بنابراین، شناخت صحیح این جایگاه‌ها برای سیاست‌گذاران، صنایع و مدیران ضروری است زیرا برای به‌کارگیری هوش مصنوعی می‌بایست از متخصصان مرتبط بهره‌مند شد.

در حال حاضر، وقتی در بخش حاکمیت صحبت از “متخصصان هوش مصنوعی” می‌شود، منظور عمدتاً دانشمندان هوش مصنوعی است. دولتمردان تصور می‌کنند که می‌توانند صرفاً با اتکا به این گروه، مسیر درستی برای توسعه هوش مصنوعی ترسیم کرده و برنامه‌ریزی عملیاتی انجام دهند. اینجا همان خطای راهبردی اساسی است که دانشمندان هوش مصنوعی را از جایگاه واقعی خود خارج کرده و خط تولید را مختل نموده و حکمرانان را به مقصود خود نمی‌رساند. دانشمندان هوش مصنوعی با وجود اینکه جایگاه بسیار تعیین کننده و نقش حیاتی دارند اما معمولا شناخت کاملی نسبت به بازار و همچنین اکوسیستم هوش مصنوعی ندارند. همچنین برای مدیریت یک تیم تا رسیدن به محصول تجاری پایدار از تجربه کمتری برخوردار هستند. نتیجه این رویکرد نادرست، برنامه‌ریزی‌های غیرواقع‌بینانه و اجراهای ناموفق است.

در بین نقش‌های معرفی‌شده، دو گروه کارآفرین هوش مصنوعی و متخصص توسعه کسب و کار می‌توانند این خلأ را پر کنند. این دو گروه، برخلاف دانشمندان و توسعه‌دهندگان هوش مصنوعی، دیدگاه کلان‌تری نسبت به بازار، نیازهای مشتریان، و مسیرهای تجاری‌سازی فناوری دارند.

کسانی که می‌توانند نقش مشورتی و راهبردی برای حاکمیت و برنامه‌های ملی داشته باشند، کارآفرینان هوش مصنوعی هستند. آن‌ها با شناختی که از بازار دارند و با درک چالش‌ها و مشکلات توسعه، می‌توانند مسیر رشد را به‌صورت عملیاتی و اجرایی ترسیم کنند.

متخصصان توسعه کسب و کار که امروز مورد توجه قرار نگرفته‌اند می‌توانند فرشتگان نجات صنعت هوش مصنوعی در جهت توسعه بازار باشند. از آنجایی که بازار هوش مصنوعی در حال حاضر کوچک است، خبرگان کسب و کار می‌توانند بازار را با خلاقیت و هوشمندی خودشان گسترش دهند. با این‌حال، باوجود نقش حیاتی آن‌ها، این افراد اغلب نادیده گرفته شده‌اند.

نکته بسیار مهمی که باید توجه شود این است که هوش مصنوعی صرفا یک علم و یا مجموعه‌ای از کدنویسی‌ها نیست بلکه یک اکوسیستم است. کسانی که این اکوسیستم را به درستی نشناسند نمی‌توانند برنامه‌ریزی درستی برای توسعه و گسترش آن داشته باشند. اکوسیستم هوش مصنوعی مثل یک مجموعه چرخ‌دنده است؛ هر بخش باید در جای درست خودش قرار بگیرد تا سیستم به‌درستی حرکت کند.

در این اکوسیستم، کارآفرینان هوش مصنوعی هیچ تقابلی با دانشمندان هوش مصنوعی ندارند بلکه مکمل یکدیگر هستند. مشکل زمانی پیش می‌آید که راهبردی متناقض از خارج اکوسیستم به اجبار وارد اکوسیستم می‌شود و این هماهنگی را برهم می‌زند.

به عنوان مثال، در بسیاری از کشورها، بخش خصوصی و دانشگاه‌ها در حوزه هوش مصنوعی رقابتی با یکدیگر ندارند، بلکه همکاری می‌کنند. اما گاهی سیاست‌های نادرست دولتی، تعادل این همکاری را از بین می‌برد و باعث ایجاد اختلاف میان این دو بازیگر کلیدی می‌شود.

اگر ورودی خط تولید به درستی درک شود مابقی چرخ‌دنده‌ها به خوبی با یکدیگر کار می‌کنند. بنابراین، نقطه ورود به توسعه عملی هوش مصنوعی، کارآفرینان و شرکت‌های دانش‌بنیان متخصص در این حوزه هستند.

امید است که دولت و حاکمیت، نگاه اکوسیستمی به هوش مصنوعی داشته باشد و از افراد صحیح در جای مناسب استفاده کند. همچنین نه برهم زننده اکوسیستم بلکه تقویت کننده آن باشد.