سپهر خلجی، رئیس شورای اطلاعرسانی دولت سیزدهم با تشریح زوایای پنهانی از عملکرد خسارتبار دولت گذشته و شرایط دشوار کشور در مقطع آغاز بهکار دولت سیزدهم، برای نخستینبار روایتهایی را از دولتمردان سابق بیان میکند که نشاندهنده اعتراف آنان به شرایط دشوار کشور در آن مقطع است
بخش هایی از گفتگو را با خلجی خواهید خواند:
*متأسفانه ما عموما حافظه کوتاهمدتمان زود پاک میشود و یادآوری برخی موضوعها خالی از فایده نیست. کشور در سال1400 در شرایطی قرار داشت که یک دولت غربگرا با ایده مرکزی حل مشکلات از طریق مذاکره مستقیم با آمریکا، سکاندار مدیریت اجرایی در کشور بود که با اصرار بر همان ایده مرکزی، کشور را 8 سال با خسارت شدید در حوزههای مختلف مواجه کرده بود؛ تورم به مرز 60درصد رسیده بود، جامعه بهشدت تحتفشار قرار گرفته و بهدلیل حجم مشکلات اقتصادی که فشار مستقیم آن بر معیشت مردم سرریز شده بود، همه شاخصهای مرتبط با اعتماد عمومی دچار تنزل شده بود. حاکمیت دوگانه رسما در این دوره تقویت و جسارت برخی اعضای ارشد آن دولت در برابر حاکمیت مشهود بود. اختلاف و تشنج بین قوا هرازگاهی ظرفیتهای کشور را دچار چالش میکرد و بار روانی این ناملایمات در جامعه سرریز میشد. در حوزه فرهنگ، نوعی بیقیدی حاکم شده بود که مصادیقی از آن را در اعمال سیاستهای سند 2030 و ولنگاری فضایمجازی و… همه شاهد بودند. در حوزه تولید، رشد اقتصادی نزدیک صفر و سرمایهگذاری عملا تعطیل شده بود؛ حتی کشورهای غربی که دولت قبل همه تخممرغهایش را در سبد آنها گذاشته بود هم حاضر به نجات آن دولت نبودند و هرجا هم که میتوانستند یک لگد به اندام دولت میزدند. مصداق بارز آن، پاره کردن برجام ازسوی آمریکا بود. نمونه خفتبار دیگری که میشود اشاره کرد، عدمسوخترسانی به هواپیمای وزیر خارجه وقت در اروپا به بهانه تحریم بود. علاوه بر آن، دهها مورد تحریم حین مذاکره با غرب هم اتفاق دیگری بود که عزت ملی را مخدوش کرده بود.
*باید تاریخی که بر این کشور و مردم گذشته را یکبار دیگر بازخوانی کنیم. معتقدم واقعا جا دارد دوره قبل از منظر نحوه حکمرانی در دانشگاهها بهعنوان «عبرت تاریخ» تدریس شود.
*به یاد بیاوریم دورهای را که هرازگاهی مدیران ارشد دولت در سطح رئیسجمهور یا وزیران، خود منشأ جریانسازی و تحریکآفرینی علیه بخشهایی از حاکمیت یا سایر قوا میشدند که به مرور کشور را دچار فرسایش و درگیر یک چالش زننده کرده بود. خوب است مخاطبان، این صحنهها را در ذهن خود مرور کنند. صفحات روزنامههای وابسته هر روز یک مسئله را تبدیل به حاشیه و بحران کرده و انرژی زیادی صرف خنثیسازی آن میشد. از طریق ابزار رسانه برای افکارعمومی اولویتسازی میکردند؛ بهگونهای که موضوعی مانند برجام را بهعنوان نسخه شفابخش کشور و حلالمسائل همه مشکلات مردم جا میزدند. به اعتراف برخی وزرای وقت، ارتباط رئیس دولت با وزرا قطع و به همان نسبت، ارتباط دولت با مردم نیز کم شده و آنجا هم که قرار بود به مردم توجه شود، با نگاه از بالا به پایین بود که نمونههایی از آن را در حضور در جمع کارگران با خودروی شاسیبلند شاهد بودیم.
*یکی دیگر از اتفاقهای تلخ این دوران، تهدید غیرقابل انکار «نفوذ» بود که تقریبا در همه سطوح از سیاست، اقتصاد، محیطزیست و… با آن مواجه بودیم. مصداقهای زیادی برای آن وجود دارد؛ از فعال بودن جریان نفوذ در اطراف مسئولان ارشد وقت و اثرگذاری بر تصمیمها و اقدامها گرفته تا نفوذ در سامانه محاسباتی مدیران دولتی. این 8سال دقیقا همان ایامی است که رهبر حکیم انقلاب فرمودند دهه90، دهه از دست رفته ایران است. در آن دوره چون دولت وقت خود را در نسبتی با غرب تعریف و وضعیت خود را از دریچه قضاوت آنان ارزیابی میکرد؛ لذا تقریبا با هر آنچه باعث عزت ملت بود، مخالفت و مقابله میشد.
*نوع رویکرد دولت وقت را در قبال پیشرفتهای موشکی ایران ببینید و با وضعیت الان مقایسه کنید که رئیسجمهور خود در مراسم رونمایی از موشک هایپرسونیک شرکت میکند و دست دانشمندان این عرصه راکه باعث اقتدار و افتخار ایران بزرگ هستند، میبوسد.
*بیخاصیت شدن صنعت فضایی کشور در بخش دولتی در آن مقطع را ببینید و با وضعیت فعلی فضایی کشور که با اقتدار توان تصویربرداری از هر نقطهای از جهان با فاصله یک متر را دارد، مقایسه کنید.
*قطع کامل ارتباط کشور با سایر ظرفیتهای بینالمللی، ازجمله کشورهای همسایه و مسلمان و شرق آسیا را ببینید و با وضعیت ارتباطات امروز جمهوریاسلامی ایران با کشورهای منطقه مقایسه کنید.
*از دست رفتن ظرفیت هستهای کشور را ببینید و با توان غنیسازی 60درصدی و بالاتر در صنعت هستهای امروز مقایسه کنید.
*عدماستفاده از فرصتهای ارتباطات راهبردی با ابرقدرتهای جهانی چون روسیه و چین را ببینید و با ارتباطات راهبردی امروز با این دو کشور مقایسه کنید.
*برای اثبات عرایضم بخشی از اظهارات مسئولان ارشد دولت قبل را در نخستین جلسه هیأت دولت با آیتالله رئیسی عینا میگویم تا همه بدانند آیتالله رئیسی دولت را دقیقا در چه شرایطی تحویل گرفت و اظهارات مدیرانی که 8 سال ملت را با وعده مذاکره با آمریکا و رفع همه مشکلات در گرداب بلاها رها کردند، چه بود…
این اظهارات مربوط به جلسه هیأت دولت در تاریخ چهارشنبه سوم مرداد1400 است:
*آقای جهانگیری در همان جلسه صریحا میگوید: «… واقعا شرایط کشور دشوار است. ما تقریبا کمسابقهترین دوران 40سال انقلاب را داشتیم. با اینکه ما خب جنگ تحمیلی را هم داشتیم و همه ما توی مسائل بودیم، توی شرایطی که بههرحال با فشار خارجی، آمریکاییها و مسائل ما در منطقه، مسائل داخلی بسیار سخت شده بود. این شرایط کرونا، این شرایط خشکسالی، منابع کشور هم که ته کشیده، این هم شرایط دشوار بودجه، شرایط اقتصاد دشوار شده، هم شرایط اجتماعی و هم خارجی؛ بالاخره آقای رئیسی در چنین شرایطی مسئولیت اداره کشور را برعهده گرفتهاند.»
یا رزمحسینی، وزیر وقت صمت میگوید: «در برق صنایع، 60درصد شبها و 30درصد روزها برق هست. برق فولادمان هم 50درصد بعضی مواقع وصل است و بعضی مواقع قطع و الان تولیدمان کاهش داشته است.»
* اردکانیان، وزیر وقت نیرو میگوید: «جناب آقای رئیسی در جریان باشند که با توجه به کاهش نسبی دما، خوشبختانه فعلا امکان اینکه تولید برق را افزایش بدهیم فراهم شده؛ منتها این افزایش مرتب نیست؛ یعنی ما حتی 70درصد تا 80درصد هم در بعضی مواقع قطعی داشتیم… .»
جهانگیری مجدد در همان جلسه میگوید: «بزرگترین مشکل پیش روی ما، که قبلا هم خدمتتان گزارش کردم، بحث انتقال نهادهها و تدارک ورود آن به کشور است. درخصوص سایر کالاهای اساسی هم مشکل تأمین ارز را داریم. از این 6میلیونو328هزارتنی که در بنادر وجود دارد و در اسکلهها و لنگرگاهها 984میلیون دلار یا نزدیک به یکمیلیارد دلار به ارز نیاز داریم. اینها کالاهایی است که ارز به آنها تخصیص داده نشده است.»
*خاوازی، وزیر وقت جهادکشاورزی صریحا اذعان میدارد: «برای گندم 1.2میلیارد دلار و برای روغن 1.1میلیارد دلار نیاز داریم؛ علاوه بر ارزی که مربوط به نهادههای دامی است و اگر بخواهیم آنرا ثابت نگه داریم، یک میلیارد دلار هم اینجا نیاز داریم.»
*موارد زیادی از این دست اسناد در مذاکراتی که مدیران دولت قبل با شخص رئیسجمهور و بعضا در جلسههای 2نفره داشتند، وجود دارد که واقعا الان به مصلحت نیست منتشر شود و همه حاکی از اوضاع وخیم اقتصاد کشور، ذخایر کالاهای اساسی، سیاستخارجی، وضعیت ارزی کشور، تورم، خشکسالی، وضعیت تأسفبار کرونا و کشتههای کرونایی و… بوده است که دقیقا ناشی از نحوه اداره کشور توسط یک جریان سیاسی در کشور و با وعده فریبنده حل مشکلات مردم از کانال مذاکره با غرب بود؛
*بهلحاظ اجتماعی جامعه در وضعیت بدی قرار داشت؛ از ناامیدی نسبت به کارآمدی دولت، فشار شدید اقتصادی در کنار سایه سنگین مرگهای کرونایی و تعلل دولت در حل مشکل، اوضاع بههمریخته ارتباطات خارجی که حتی شرکای غربی دولت که 8سال آنان را سرکار گذاشته بودند و ظرفیتهای کشور را تحلیل برده بودند، حاضر نبودند قدمی برای خروج دولت از این بحران بردارند. جامعه انقلابی و جوانان دلداده انقلاب هم که در این 8سال خوندل خورده بودند، نگران تداوم این وضعیت و فرسایش دستاوردهای انقلابی بودند که قدم به قدم برای حفظ آن خونهای مطهر تقدیم شده بود.
*جهتگیری سیاست خارجی دولت را رهبر معظم انقلاب تأیید فرمودند. همین چند هفته قبل فرمودند این توفیقها در سیاستخارجی و سیاست همسایگی مرهون تلاشهای آیتالله رئیسی است (نقل به مضمون). خوب نتیجه آن را هم در این نزدیک 2سال همه میبینند و میتوانند قضاوت کنند کدام منطق زبان دنیا را بلد بود و کدام منطق توان دفاع از منافع ملت را داشت.
*الان همه میبینند که در حوزه مسائل خارجی، رویکرد راهبردی دولت فعال کردن همه ظرفیتها برای توسعه روابط خارجی با هدف رفع و خنثیسازی تحریمها و مقابله با یکجانبهگرایی است که از همان ابتدا هم بارها این مسئله گفته شد. توسعه روابط با همه ظرفیتها ازجمله آفریقا و همچنین آمریکای لاتین هم در دستورکار جدی است.
*در امتداد همین سیاست منطقهای سفر رئیسجمهور به سوریه انجام و پس از 14سال بنای ارتباطات راهبردی با رویکرد اقتصادی و تحکیم محور مقاومت تقویت شد. سفر از ابعاد مختلف حائز اهمیت بود؛ اولا این سفر نشان داد بحمدلله با جانفشانی رزمندگان مقاومت، امنیت به سوریه برگشته، ثانیا زمینه تبادلات اقتصادی با کشور سوریه در ابعاد مختلف فراهم شده و ثالثا محور مقاومت تجدید قوا کرده و در منطقه نقشآفرینی بیشتری خواهد داشت که توان بالای مقاومت در پاسخ دادن به تجاوزهای رژیم صهیونیستی در روزهای گذشته شاهد این مدعاست. ملاقات در سوریه در بالاترین سطح انجام شد و حائز دستاوردهای سیاسی، امنیتی، اقتصادی و دفاعی بود.
*رئیسجمهور برای توسعه روابط خارجی با آسیا به اندونزی سفر کرد و زمینه همکاری با ظرفیتهای بزرگ جهان اسلام فراهم شد. سفر به 3کشور آمریکای لاتین هم در همین چارچوب است؛ ضمن اینکه بسیاری از مشکلاتی که در دولت قبل بین همسایگان منطقه اتفاق افتاده بود، در مسیر اصلاح قرار گرفت.
*همه فهمیدند برخلاف تبلیغات دنیا، فقط چند کشور در آمریکا و اروپا نیستند و جمهوریاسلامی همزمان با تلاشها برای رفع تحریم تلاش خود برای خنثیسازی تحریم، پایان دادن به حاکمیت دلار در مناسبات اقتصادی و توسعه روابط با سایر واحدهای سیاسی را سرعت بخشیده است.
*یکی دیگر از توفیقات بزرگ سیاستخارجی در همین ایام، مجموعه اقدامهای ترکیبی دولتسیزدهم برای آزادی دیپلمات عزیزمان آقای اسدی بود که غیرقانونی در دورهای از دولت قبل و در آستانه سفر رئیسجمهور وقت به اتریش، در اروپا دستگیر شده بود و متأسفانه دولت قبل اقدام مؤثری برای آزادی ایشان انجام نداد.
*همزمان برخی پروندههای ایران و آژانس حل شد. برخی گروگانهای ما که در بند کشورهای خارجی بودند، با زندانیان و جاسوسهای آنان تبادل شدند. بخشی از پولهای بلوکه شده ما آزاد شد. هرکدام از این موارد دستاورد بزرگی در حوزه امنیتی و دیپلماسی است.
*یک زمانی زبانبلدهای دنیا اعتراض داشتند که چرا موقع مذاکرات، سپاه موشک آزمایش میکند، اما حالا در شرایطی که سفارت ایران همزمان در عربستان بازگشایی میشود، رئیسجمهور در مراسمی شرکت میکند که موشک رونمایی شده میتواند در کمتر از 400 ثانیه به تلآویو و حیفا برسد؛ این یعنی وقتی اقتدار داشته باشی، دنیا هم مجبور است زبان شما را یاد بگیرد.
*خودرو هم داستان پرغصهای است. دولت قبل باید سالی یک میلیون خودرو تحویل بازار میداد تا بازار متعادل شود که نداد. براساس آخرین آمار، در سال 1400 حداکثر خودروی تحویلی به بازار حدود 600هزار دستگاه بود که چون چند سال بود بازار با کاهش تولید مواجه بود، عملا خلأ ایجاد شده بود و کار افتاده بود دست دلالان. از همان ابتدا دولت تلاش کرد با افزایش تیراژ خودرو، بازار را متعادل کند. براین اساس در سال 1401 تیراژ خودرو به یک میلیون و 400 هزار دستگاه رسید. نکته مهم این بود که دولت قبل به بهانه تحریم مدعی بود امکان افزایش تیراژ را ندارد، اما در دولت مردمی این افزایش تیراژ محقق شد. هدفگذاری دولت برای سال 1402 هم تیراژ یکمیلیون و 700هزارتایی است؛ علاوه بر اینکه خارج کردن خودروهای مناطق آزاد از محدوده سرزمینی و همچنین واردات خودروهای خارجی هم در دستورکار قرار گرفت.