پایگاه خبری تحلیلی جهت پرس

جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

خصوصی‌سازی در محیط زیست خیلی خوب است اما اختصاصی‌سازی خوب نیست، متأسفانه مشکل هفت‌تپه و اگذاری‌ها را در محیط‌زیست هم داریم؛ در این دوره مدیریت محیط زیست، بخشی از منطقه حفاظت شده را به عنوان قُرق، تحویل فردی ناکارآمد در حوزه مدیریت تحویل داد.

منتشر شده در 15 تیر 1400
در سرویس

بسیاری از کارشناسان و فعالان حوزه محیط زیست کشور و حتی آنهایی که شاید تخصصی نیز در این حوزه نداشته باشند، معتقدند که مدیریت سازمان محیط زیست در سال‌‌های اخیر و به‌خصوص در دولت دوازدهم، آسیب‌های جدی به محیط زیست در بخش‌های مختلف، وارد کرده است.

بر همین اساس و با توجه به اینکه در روزهای پایانی دولت دوازدهم و به تبع آن ریاست عیسی کلانتری بر مسند سازمان حفاظت محیط زیست قرار داریم، میزگردی را در راستای نقد عملکرد محیط زیستی دولت دوازدهم و نیز اقدامات مخرب عیسی کلانتری در دوره ریاست بر سازمان محیط زیست برگزار کردیم.

در این میزگرد مصطفی نادری؛ مدرس دانشگاه و مشاور رئیس فراکسیون محیط زیست مجلس شورای اسلامی، محمدصابر باغخانی؛ مدیرعامل مؤسسه مطالعات محیط زیست آب و کشاورزی و پدارم جدی؛ پژوهشگر محیط زیست و فعال رسانه‌ای بر حضور داشتند.

آقای نادری! اگر بخواهیم به صورت مصداقی خسارت‌های زیست‌محیطی عملکرد عیسی کلانتری را مطرح کنیم، بارزترین مصداق و نمونه آن چه مواردی است؟ 

**نادری: یکی از مصادیق عملکرد محیط زیستی در دولت‌های یازدهم و دوازدهم، دیپلماسی بسیار ضعیفه سازمان حفاظت محیط زیست است، این ضعف در دیپلماسی در حوزه آب کاملاً مشهود است، به طوری که تمام کشورهای همسایه ایران در حوزه آب، مسئولانِ ما را فریب داده‌اند. امروز نیز شرایط به نحوی است که دشمنان از مسئله آب‌های مرزی برای بر هم زدن امنیت و ثبات داخلی کشور سوءاستفاده می‌کنند که نمونه بارز آن در خرید زمین‌های مرزی توسط بهائیت و وهابیت است که با هزینه‌های چند برابری این کار را انجام می‌دهند. دشمنان از طریق محیط زیست برای کشور برنامه دارن و می‌خواهند امنیت داخلی کشور را در معرض خطر قرار دهند.

متأسفانه ما سیاست واحدی در حوزه محیط زیست نداریم به طوری که می‌بینیم رئیس‌جمهور افغانستان در قضیه حقآبه هامون، ایران را تهدید می کند، طبق قراردادی که از پیش با دولت افغانستان و در حوزه دریاچه هامون داریم، می‌بایست سالانه 820 میلیارد متر مکعب آب به برای هیرمند به جمهوری اسلامی ایران  تخصیص یابد، اما شرایط به‌گونه‌ای است که تا ابتدای سال 1400 کمتر از 6 درصد حقآبه قابل تخصیص، پرداخت شده است.

معتقدم دولت هیچ برنامه‌ای برای موضوع دیپلماسی محیط زیست ندارد و این بی‌برنامگی در زمینه قضیه آب هیرمند به خوبی مشهود است، ظاهراً روسای جمهور در دولت‌های قبلی برای تخصیص حقآبه هیرمند از سوی کشور افغانستان تماس، با رئیس‌جمهور این کشور تماس تلفنی برقرار می‌کردند، اما متأسفانه در دولت آقای روحانی این کار از سوی شخصِ وی صورت نگرفته است.

آیا مصداق‌های دیگری از سوء‌مدیریت‌های آقای کلانتری وجود دارد؟

‌**نادری: بله، شاهد و مصداق دیگر این است که کشور ترکیه در همسایگی ما در حال اجرای مگاپروژه‌ها و طرح‌های بزرگی است که یکی از این طرح‌ها، طرح “گاب”، است، این طرح حدود 240 میلیارد مترمکعب آب را پشت سد ذخیره می‌کند که این میزان قریب سه برابر کل آب‌های پشت سدهای کشور ما است؛ امروز ظرفیت کل سطح‌های کشور ما 53 میلیارد مترمکعب است، اما با اجرای این چنین طرح‌هایی در کشور ترکیه وضعیت خوبی از لحاظ منابع آبی نمی‌توانیم برای کشور و منطقه متصور باشیم، اما نکته حائز اهمیت در این جریان، ضعف دیپلماسی آب در بین مسئولان است. 

کل طرح‌‌های سدسازی در کشور ما به همراه دیگر طرح‌‌های در دست اجرا و احداث، قابلیت ذخیره‌سازی 80 میلیارد مترمکعب را دارد، در صورتی که کشور ترکیه با تنها پروژه “گاب”، 240 میلیارد مترمکعب آب را مهار می‌کند، البته پروژه “گاب” تقریباً تمام شده و نمی‌توانیم درباره آن موضع‌گیری کنیم؛ کشور ترکیه طرح‌های دیگری نظیر “کاپ” را در حال اجرا دارد، اما متأسفانه دستگاه یپلماسی کشور ما و نه حتی سازمان محیط  زیست در حوزه آب، فعالیت و موضع‌گیری‌ای در این زمینه در جهت احقاق حق مردم ایران در این زمینه ندارند، به هر حال آب سرمایه ملی و مایه حیات است که باید توجه جدی درباره آن، صورت گیرد.

یکی دیگر از نمونه‌های ضعف دولت در حوزه دیپلماسی محیط زیستی و آب، حوضه دریاچه ارس است که با تأسیس و احداث سدهایی در بالادست این رودخانه که دشت مغان کشور را که یکی از با کیفیت‌ترین دشت‌ها برای دامداری و کشاورزی کشور است، به ورطه نابودی خواهد کشاند، ماجرات اینگونه است که کشور ارمنستان که در بالادست رودخانه ارس قرار دارد، پسماندها و آلودگی‌‌هایی را وارد این رودخانه می‌کند که در پایین‌دست، وارد آب‌های ایران و زمین‌های کشاورزی ما می‌شود، نکته جالب این است که سفیر ارمنستان به ایران اعلام  آمادگی کرده که خسارات ناشی از ورود این آلودگی‌ها به آب‌های پایین‌دست رودخانه ارس را پرداخت کند، اما متأسفانه نکته جالب این است که دولت جمهوری اسلامی ایران، چندین ماه است که برآورد خسارتی به کشور ارمنستان ارائه نداده که حتی خسارتش را بگیرد، در این شرایط چطور انتظار داریم که مسائل زیست‌محیطی کشور حل و فصل شود؟!

بحران های محیط زیست , سازمان محیط زیست , آلودگی هوا , آیت الله سیدابراهیم رئیسی , 

نکته قابل توجه در حوزه مسائل دیپلماسی این است که برخی کارشناسان در این زمینه معتقدند که با ایجا سازوکارهایی در روابط دوجانبه با کشورهای همسایه می‌توان بر مشکل کم‌آبی در کشور فائق آمد، نظر شما در این باره چیست؟   

**نادری: یکی از آسیب‌های جدی ضعف در دیپلماسی آبی در دستگاه اجرایی کشور، جدای از مسائل زیست‌محیطی که باعث تخریب مراتع کشاورزی می‌شود، این است که ما غریب 15 همسایه در اطراف کشور داریم که متأسفانه با هیچ کدام از این کشورها، دیپلماسی آبی نداریم، کما اینکه می‌توانیم با مجموعه‌ای از اقدامات و معاهدات بین‌المللی، وارد معاهدات بین‌منطقه‌ای نیز شویم، به طور قطع ما می‌توانیم با کشورهای عراق و سوریه وارد دیپلماسی محیط‌ زیست شده و در قضایی نظیر سدسازی‌های کشور  ترکیه، وارد عمل شویم، اما هیچ کدام از این اقدامات صورت نگرفته است، مثلاً نکته جالب توجه این است که کشور ترکیه برای پسابرجام ایران دکترین آبی تعریف کرده و در حال برنامه‌ریزی برای این است که در دوران پسابرجام، چه برخوردی در حوزه آبی در قِبال ایران داشته باشد؛ این کشور آینده را کامل پیش‌بینی کرده است، اما متأسفانه در دستگاه دیپلماسی ما هیچ معاونت و یا اداره کلی در حوزه دیپلماسی آب و محیط زیست وجود ندارد.

وضعیت کشور در حوزه دیپلماسی خاک طور است؟

**نادری: بله وضعیت دیپلماسی ما در حوزه خاک نیز وضعیت مناسبی ندارد؛ به طوری که کشورهای عراق و عربستان ریزگردهایشان به سمت ایران می‌آید و دولت اصلاً نسبت به این اقدامات متعرّض نشده است، به طوریکه در حوزه خاک نیز چنین رفتاری از دولت نظیر حوزه آب را شاهدیم، البته در حوزه تنوع زیستی نیز وضعیت همین است به طوری که به طرز وحشتناکی در کشور شاهد قاچاق حیات وحش هستیم.

مثلاً برای نمونه، کشور امارات ساختمان مجلل و زیبایی را برای نگهداری از شاهین‌های ایران که  به آن کشور قاچاق می‌شود، تدارک دیده است، شیوخ عرب معمولاً به شاهین‌های ایران علاقه خاصی دارند و در همایش‌ سالانه‌‌ای را نیز برای شاهین‌های ایران در کشور امارات برگزار می‌کنند، متأسفانه در این زمینه نیز هیچ اقدامی در حوزه دیپلماسی و حتی از سوی سازمان حفاظت محیط زیست نیز زمانی صورت نمی‌‌گیرد، متاسفانه قاچاق حیات وحش و تنوع زیستی در کشور ما بسیار بالاست و این موضوع در دستگاه دیپلماسی و سازمان محیط زیست کشور رها شده و اصلاً پیگیری نمی‌شود .

از  طرف دیگر گونه‌های غیربومی دیگری نیز وارد کشور می‌شوند که این گونه‌ها غیر بومی هستند، از کهور آمریکایی و پاکستانی فرض کنید که پوشش‌‌های گیاهی کشور را از بین می‌برند تا اکالیپتوس و جونده‌ای به نام کوالا که دشمن جنگل‌های هیرکانی بوده و به صورت غیرقانونی و قاچاق وارد کشور شده‌اند؛ متأسفانه هیچگونه نظارتی در این زمینه وجود ندارد.

عملکرد سازمان محیط زیست در این دوره در حوزه جنگل‌ها و مراتع و حفاظت از پوشش‌های گیاهی چطور بوده است؟

**نادری: جنگل‌های هیرکانی که قدمت چندین هزار ساله‌شان به راحتی دارد از دست می‌رود، این جنگل‌ها هر سال کوچکتر می‌شوند، مسئله اصلی در جنگل‌های هیرکانی، مضوع تغییر کاربری‌هاست که به شدت آسیب وارد می‌کند، در حوزه جنگل‌های زاگرس مسئله آتش‌سوزی‌ها و کرم بلوط‌خوار و آفت‌هایی است که آنجا وارد کرده و نیز سوزاندن جنگل برای مسئله زغال‌گیری نیز یکی دیگر از موارد مهم است که جنگل‌های هیرکانی و جنگل‌های زاگرس را به شدت در وضعیت نابسامانی قرار داده است؛ روزی نیست که ما نشنویم که جنگل‌های زاگرس در آتش نسوزد، اما صدایی نیز از سازمان جنگل‌ها و مراتع و نیز سازمان محیط زیست بلند نمی‌شود، بالاخره وضعیت موجودیت کشور وضعیت خوبی نیست.

 امروزه وضعیت حیات وحش کشور در چه شرایطی قرار دارد.

نادری: متأسفانه وضعیت حیات وحش کشور  بسیار اسفناک است، اگر گریزی به دولت قبلی آقای روحانی نیز بزنیم جالب است که خانم ابتکار در موضوع کُشتن سگ‌ها، در چند سال گذشته، از سوی شهرداری تهران، کمپین “من یک سگ هستم” را راه‌اندازی می‌کند، در ظاهر هدف از تشکیل این کمپین، حمایت از حقوق حیوانات بود، اما در همان زمان، نامه‌ای به آقای رحمانی‌فضلی وزیر کشور درباره کشتن سگ‌ها ارسال کرد، در صورتی که این نامه‌ نیز بی‌سابقه بود و اصلاً ربطی به جایگاه حقوقی‌اش نداشت و خانم ابتکار با امضای این نامه به کمپین “من یک سگ هستم” پیوست که در پی آن تجمعات مردمی نیز شکل گرفت.

اینها در شرایطی صورت می‌گیرد که چندین کیلومتر در جنگل‌های توران، در جاده تهران- مشهد و در پارک ملی توران فنس‌کشی نشده و پوزهای ایرانی به راحتی از میان جاده تردد می‌کنند که سالانه شاهد مرگ و میرهای این حیوانات هستیم.

نمونه‌های دیگری از این دست وجود دارد که حقوق حیوانات مورد تعرض قرار گرفته باشد، اما مسئولان محیط زیست اعتراض و اقدامی نکنند؟

**نادری: بله، مثلاً در نمونه دیگری در تعریض جاده گلستان که از وسط پارک ملی گلستان عبور می‌کند، با تأیید سازمان محیط زیست احداث شده، در صورتی که شاهد کشته شدن بسیاری از حیوانات هستیم، افزایش آمار شکار نیز پدیده نادری در دوره آقای روحانی بود، به طوریکه رئیس سازمان محیط زیست نیز با این پدیده موافقت کرده  است؛ نکته حانز اهمیت در این باره این است که در دوره آقای کلانتری، مجوزهای شکار به خارجی‌ها داده می‌شود و خیلی تأسف بار است که محیط‌بان ایرانی فضای مناسبی را برای شکار شکارچیان خارجی با ایجاد سایه و فراهم کردن مسیر دیدِ بهتر برای شکارچی خارجی، فضایی را ایجاد می‌کند که او حیوان و حیات وحش ما را راحت‌تر شکار کند، اینها مسائلی است که متاسفانه در این دولت اتفاق افتاده و هیچ کدام نیز قابل چشم‌پوشی نیست.

یکی از مهم‌ترین دلایلی که موضوعات محیط زیستی در اولویت مسئولان قرار نمی‌گیرد، چیست؟

**نادری: فضای حاکم بر کشور امروز اقتصادی است و در فضای اقتصادی سخن از محیط زیست آنچنان جایگاهی ندارد، وقتی جامعه کشور گرفتار مشکلات اقتصادی است، نمی‌توان خیلی از  محیط زیست صحبت کرد.

 وزارت نیرو یک غول وحشتناکی است که مانند یک اختاپوس بر منابع آبی کشور تسلط پیدا کرده، وزارت نیرو بر صرفه‌جویی در مصرف آب در بخش خانگی همواره تأکید می‌کند، در صورتی که سهم آب شُرب در مصرف منابع آبی حداکثر 5 تا 6 درصد است، در صورتی که  صددرصد مدیریت منابع آبی کشور در اختیار  وزارت نیرو است و آنها هم به بدترین نحو ممکن آن را مدیریت می‌کنند، به طوری که بعد از طرح‌‌های نفتی، طرح‌های سدسازی و انتقال‌ آب، جزو بزرگترین طرح‌ها است.

در زمینه صرفه‌جویی در مصرف آب نیز با مجموعه‌ای از اصول اصلاح و کشت و استفاده از آب‌های خاکستری و نیز جلوگیری از هدررفت آب از لوله‌های آب و فاضلاب در کشور، منابع آبی به راحتی کنترل و مدیریت می‌شود. 

بحران های محیط زیست , سازمان محیط زیست , آلودگی هوا , آیت الله سیدابراهیم رئیسی , 

یکی دیگر از عمده‌ترین مشکلات در حوزه محیط زیست، دغدغه‌مند نبودن دستگاه‌های مرتبط از جمله سازمان شیلات در اجرای طرح‌های زیست‌محیطی است؟

**نادری: بله! سازمان شیلات صدها برابر سازمان محیط زیست وضعیت خوبی در توجه به محیط زیست ندارد، امروز وضعیت سازمان شیلات طوری است که با اقدامات‌شان تمام گونه‌های بومی‌مان منقرض شده و مزیت‌ صادراتی نیز که داشتیم از بین رفته و به واردکننده تبدیل شدیم. مثلا ما در دهه 80 صادرکننده ماهی قزل‌آلا بودیم، کار را به جایی رسانده‌اند که بیش از 80 درصد تخم چشم‌زده، وارداتی است، این نشان می‌دهد که سازمان شیلات ما متأسفانه یک رانت وحشتناکی دارد، حداقل چیزی که ما در فراکسیون محیط زیست به آن رسیدیم این است که فاسدترین سازمان در سازمان‌های مرتبط با موضوعات گیاهی و جانوری، سازمان شیلات است، این سازمان وضعیت نابه‌سامانی دارد، پیشنهاد می‌کنم که خبرنگاران رسانه‌‌ها و خبرگزاری‌ها ورود جدی به این سازمان داشته باشند، این سازمان به صورت چراغ خاموش و در خفا، با اقداماتش به محیط زیست کشور خیانت کرده است.

همچنین در این میزگرد تخصصی، پدرام جدی پژوهشگر محیط زیست و فعال رسانه‌ای نیز در این میزگرد به آسیب‌های تصمیمات غیرکارشناسی در دوره فعلی محیط زیست کشور اشاره‌ای داشت.

تحلیل شما از وضعیت موجودِ محیط زیست کشور چیست و چه خطراتی آن را تهدید می‌کند؟

**جدی: وضعیت امر این است که اگر بررسی‌هایی در سال‌های اخیر داشته باشیم می‌بینیم که کشور ما همواره درگیر یک سری تحولات عدیده سیاسی و اجتماعی بوده است، در واقع می‌توان گفت که کشور خاصی در دنیا و منطقه بوده‌ایم که اتفاقات متعدد و زیادی برای آن روی داده، از تحولات اجتماعی، سیاسی و امنیتی بگیریم تا فرهنگی؛ تکرار این تحولات سیاسی، اجتماعی باعث شده تا هیچ‌گاه مسائل حیاتی، مهم و زیربنایی مانند محیط زیست برای سیاست‌گذاران اولویت پیدا نکند، چه آنهایی که مستقیماً درگیر منابع طبیعی و عرصه‌های ملی بوده‌اند و چه آنهایی که ارتباط غیرمستقیم با این موضوع دارند، مانند وزارتخانه‌های راه و شهرسازی و جهاد کشاورزی که در بستر محیط زیست اقداماتش را پیش می‌برند، همیشه با محیط زیست به صورت شعاری برخورد کرده‌اند، یعنی می‌بینیم افراد برای اینکه افکار عمومی را به این سمت ببرند که نشان دهند محیط زیست برای‌شان در اولویت است و برای آن برنامه دارند، شعارها و حرف‌هایی در حمایت از محیط زیست سر می‌دهند، اما در عرصه عمل می‌بینیم که واقعاً اتفاقی نمی‌افتد.

دولت آقای روحانی نیز با یکی از شعارهایی که به قدرت رسید این بود که گفت قرار است دولتش محیط زیستی باشد و احیای دریاچه ارومیه نیز یکی از شعارهای انتخاباتی‌اش بود که سر و صداهای رسانه‌‌ای زیادی نیز ایجاد کرد و بسیاری از فعالان و کنشگران محیط زیست به واسطه این شعار دولت فعلی، به این دولت گرایش پیدا کردند، در سال 96 نیز از شخصِ آقای روحانی به خاطر این شعارهای محیط زیستی حمایت کردند، اما با گذشت زمان، می‌بینیم که در سال 98، حدود 100 نفر نامه‌ای به آقای روحانی ارسال کردند و از او خواستند که از نشان محیط زیستی بودن دولت استفاده نکند، این نشان می‌دهد که دولت‌های یازدهم و دوازدهم برای جلب آراء فعالان محیط زیستی، از موضوعات زیست‌محیطی سوء‌استفاده کرده‌‌‌اند؛ این در شرایطی است که در عمل دیدیم اتفاق خاصی در این حوزه در دولت‌های یازدهم و دوازدهم  نیفتاد.

تا زمانی که افرادی بر سر کار باشند که اعتقادی به آرمان‌های کشور نداشته باشند، شاهد وضع موجود در حوزه محیط زیست هستیم، ما کشوری هستیم که باید به سمت پیشرفت و توسعه پیشر برویم، توسعه کشور بدون در نظر گرفتن محیط زیست در عرصه‌های ملی و منابع موجود و منابع پایه و اصلی، غیرممکن است، اکثر کشورهای توسعه‌یافته شاید درگیر آلودگی هوا باشند، اما می‌بینیم که برنامه‌های خیلی جدی برای منابع پایه نظیر آب، خاک و هوا دارند؛ مثلا شهر پکن در چین برنامه‌های خیلی جدی برای کنترل  آلودگی هوا دارد، در صورتی که کشوری توسعه‌یافته است، اما توصیه‌های خیلی جدی برای کاهش آلایندگی در این شهر دارند؛ نکته جالب این است که ظرفیت رفت و آمد گردشگران در این کشور بیشتر از کشور ما نیز هست، و به همین نسبت نیز صنعتی‌تر از کشور ما نیز هستند، اما برنامه‌های کلان و بلندمدتی برای تولید خودروهای برقی و پایه با سوخت سبز دارند، اما می‌بینیم این اتفاق در کشور ما نادیده گرفته می‌شود؛ به دلیل مشکلات اقتصادی و معیشتی که در کشور ما وجود دارد، هیچ‌گاه با روند و شرایط فعلی، موضوع توجه جدی به برنامه‌‌ریزی بلندمدت در حوزه محیط زیست، در اولویت مسئولان قرار نخواهد گرفت.

یکی از مشکلاتی که همواره در حوزه محیط زیست وجود داشته و گلایه‌هایی نیز مطرح بوده، نقش سازمان‌های مردم‌نهاد در زمینه مسائل زیست‌محیطی است، آیا سازمان‌های مردم‌نهاد و سمن‌ها توانستند نقش اساسی در حل مشکلات و یا حتی بیان موضوعات مبتلابه زیست‌محیطی ایفا کنند؟

**جدی: باید این موضوع را بپذیریم که توجه به مسائل کلان و پایه‌ای محیط زیست، ارتباطی به دولت‌ها ندارد و هر دولتی بر سر کار بیاید، به دلیل شرایط کشور، موضوعات زیست‌محیطی در اولویت‌شان قرار نمی‌گیرد، باید بپذیریم مادامی که مردم، اجتماع و جوامع، درگیر معیشت و زندگی و مایحتاج اولیه زندگی‌شان هستند، محیط زیست اولویت اول آنها نخواهد بود و این به معنی این نیست که محیط زیست برای مردم اهمیتی ندارد و ارزش قائل نیستند، در صورتی که واقعاً اینکه گفته می‌شود مردم نسبت به محیط زیست و عرصه‌های ملی بی‌تفاوت هستند، غلط است؛ اتفاقاً مردم نسبت به مسئولین اعتقاد بیشتری به محیط زیست دارند، به‌ویژه جوامع محلی ما که در بستر عرصه‌های ملی، طبیعی و محیط زیستی زندگی می‌کنند.

یک اتفاق نامطلوبی که در سال‌‌های اخیر افتاده این است که مسئولین ما همواره از مشارکت مردم در انتخابات دم می‌زنند، اما، در عمل می‌بینیم که مردم در سطح فکری برنامه‌ریزی تصمیم‌‌گیری و تصمیم‌سازی و اجرا هیچ نقشی ندارند، نه مردم شهرها، بلکه مردم محلی و روستاها، باید بدانیم که ما بدون مردم محلی نمی‌توانیم عرصه‌ها و محیط زیست را حفاظت و صیانت کنیم، بالاخره مردم، زندگی و معیشت‌‌‌شان در گروی همان محیط زیست اطراف زندگی‌شان است، بنابراین یک اتفاق نامطلوبی که در سال‌های اخیر اتفاق افتاده این است که مردم در بحث‌های محیط زیستی مشارکت داده نمی‌شوند، متأسفانه همواره مسئولان در این حوزه از مشارکت مردم دم می‌زنند، اما بنده نقش مردم در محیط زیست را فقط در جمع‌آوری زباله‌ها می‌بینم، سازمان‌های مردم‌نهاد در این حوزه تشکیل و حمایت‌های سیاسی و اجتماعی نیز از آنها شده، اما در نهایت می‌بینیم که اقدامات این سازمان‌های مردم‌نهاد، جمع‌آوری زباله و یا تشکیل کمپین‌هایی برای حمایت از حقوق حیوانات و طبیعت‌گردی بوده است، این اقدامات فانتزی و نمایشی است، البته این اقدامات نیز مطلوب است، اما نسبت به مشارکت واقعی که باید صورت بگیرد، این اقدامات مسئولین، متخصصین و فعالین در این حوزه، حداقلی است. 

مسئولین در عرصه محیط زیست باید بدانند که اگر قرار است اقتصاد احیا شود و به سمت رشد و مطلوب اقتصادی پیش رویم، باید در سیاست‌گذاری‌ها نشان محیط زیست را در نظر بگیرد، محیط زیست فقط به معنای جنگل، درخت و پوشش گیاهی و حیات وحش نیست، بلکه محیط زیست در واقع تعریف‌های بسیار بزرگتری از این موارد دارد و ما امروز با هر آنچه که قرار است حیات و نقشی در در عالم داشته باشد، به نوعی نقش دارد و باید به‌طور جدی برای آن فکر و برنامه‌ریزی کنید، امروز اگر قرار باشد برای محیط زیست برنامه‌ریزی کنند، باید این موضوع را در نظر بگیریم که نمی‌توانیم توسعه داشته باشیم، مگر اینکه یک کار و فعالیتی را در بستری انجام دهیم که محیط زیست نادیده گرفته شود، باید در اجرای هر طرحی توان اکولوژیک و موقعیت منطقه و ظرفیت آن را در نظر بگیریم.

الآن کاری که دارد انجام می‌شود این است که بدون در نظر گرفتن ظرفیت‌های منطقه و آمایش سرزمینی، براساس تعاملات سیاسی و خواسته‌هایی که مردم از نمایندگان مجلس دارند، تصمیمات درستی در حوزه محیط زیست اتخاذ نمی‌شود، به عنوان مثال این نگاه توسعه را در ساخت سدها، جاده‌ها و یا مواردی از این دست شاهدیم؛ بنابراین باید مسئولین بدانند که محیط زیست شامل تمام دستگاه‌ها می‌شود و همه ارکان سیستم اجرایی کشور باید در خدمت محیط زیست باشند و فقط مختص یک سازمان و یا نهاد خاصی نیست، این طور نیست که فقط یک دستگاه متولی محیط زیست باشد، محیط‌زیست در همه سازمان‌ها و ادارات نقش دارد و باید برای همه دستگاه‌ها و ارکان حاکمیتی یک نوع مفهوم و رنگی داشته باشد، مثلا اگر قرار است تصمیمی در سازمان گردشگری اتخاذ شود و یک گردشگر قصد ورود به عرصه‌های طبیعی را داشته باشد، باید هماهنگی‌های لازم با محیط زیست صورت گیرد و نگاه محیط زیستی در این زمینه وجود داشته باشد، ممکن است یک گروه گردشگری وارد منطقه‌ای از منابع طبیعی و محیط زیست کشور شود که بدون هماهنگی و از سویی با ناآگاهی از شرایط منطقه، محیط زیست و منابع طبیعی کشور را دچار آسیب کند و اکوسیستم را به هم بریزد، مثلاً کسی که در وزارت نیرو کار می‌کند، باید بداند که در احداث سد‌ها، ظرفیت‌های زیست‌محیطی در نظر گرفته شود و یا  در زمینه انتقال آب‌های بین‌حوضه‌ای، این اقدامات در شرایطی صورت گیرد که مطلوب باشد.

به نظر شما معضلا زیست‌محیطی امروز کشور چقدر مرهون ایرادات و ضعف‌های ساختاری در بدنه سازمان محیط زیست است؟

**جدی: ایراد اساسی که در این زمینه وجود دارد این است که ساختار فعلی سازمان محیط زیست فارغ از افرادی که در مسند امور  قرار می‌گیرند، این است که در سال‌های اخیر انتخاب‌ها برای ریاست سازمان محیط زیست، سیاسی بوده و به جای اینکه ما یک فرد متخصص و مدیر را در رأس و  جایگاه مدیریتی قرار دهیم، همیشه با نگاه‌های سیاسی و جناحی فردی بر ریاست این سازمان انتخاب شده است، به عنوان مثال سازمان محیط زیست‌ای که طی چند سال برای پرورش تیلاپیا و کشت تراریخته مجوز نمی‌داده است، به یک باره با تغییر یک مدیر این مجوزها صادر می‌شود، این نشان می‌دهد که مدیریت‌ها و انتخاب‌ها سیاسی و نه با نگاه کارشناسی و تخصصی است، بنابراین علاوه بر اینکه مدیران سیاسی برای سازمان انتخاب می‌شوند، ساختار محیط زیست نیز ساختار قدرتمندی نیست، ساختار سازمان محیط زیست، ساختاری است که دیگر دستگاه‌ها در بدنه دولت دیگر نسبت به آن ارزشی قائل نیستند و احساس تکلیف نسبت به این سازمان ندارند، البته قانون نیز باید پیش‌بینی‌های لازم را داشته باشد و قاعده‌گذاری‌ها طوری باشد که نظرات سازمان محیط زیست در نظر گرفته شود، اما واقعیت این است که همه چیز را نباید به قوانین و قاعد‌ه‌ها گره بزنیم، در دستگاه‌های مختلف آگاهی از وضعیت محیط زیست وجود ندارد و این حلقه مفقوده‌ای است که ما در سیاست‌گذاری‌ها در سطح کلان نیز شاهد آن هستیم و شرایط به‌گونه‌ای است که اصلا مسائل محیط زیستی در تصمیم‌گیری‌ها و سیاست‌گذاری‌های کلان در نظر گرفته نمی‌شود.

 

بعضا مشاهده شده که برخی طرح‌ها از قبیل انتقال آب و یا احداث سد، بدون کارِ کارشناسی اجرا می‌شود، به طوری که مسائل و تبعات محیط زیستی نیز در نظر گرفته نمی‌شود، به نظر شما چه عواملی در این مسئله دخیل هست؟

**جدی: امروز در شرایطی قرار داریم که افکار عمومی باید به این نتیجه برسد که محیط زیست در اولویت قرار دارد و باید از آن صیانت کنیم و به کارکردهای آن واقف باشیم، در آن زمان، افکار عمومی و جوامع محلی به صورت خودجوش، خودشان اجازه نمی‌دهند که وزارت نیرو با هر منطقی، اقدام به احداث سد و یا انتقال آب کند، اما نکته حائز اهمیت این است که در طرح‌های انتقال آب و احداث سدها، منفعت چند ده‌هزار میلیاردی برای افراد وجود دارد که مثلا طول پروژه احداث یک سد و یا انتقال آب، 5 یا 10 سال طول می‌کشد که در این سال‌ها، پیمانکاران و دستگاه‌های مختلفی که در این حوزه منفعتی دارند، هیچگاه به نفع محیط زیست تصمیم نمی‌گیرند و زیرا به دلیل منافع شخصی و گروهی، اصلا محیط زیست برایشان اهمیتی ندارد؛ لذا به سمتی پیش می‌روند که تعداد احداث سدها را افزایش دهند، با وجود اینکه ما در احداث سد در کشور به اشباع رسیده ایم و دیگر نیازی به احداث سد نیست، شاهد انجام مطالعاتی از سوی همین افراد ذی‌نفع برای احداث سدها هستیم، باید این تعارض منافع را در محیط زیست کنار بگذاریم، یکی از مهم‌ترین مواردی که متولیان سازمان محیط زیست در آینده باید انجام دهند این است که به طور شفاف اعلام کنند که مثلاً فلان سدی که احداث می‌شود، در حوزه صادرات و به‌خصوص توسعه اقتصادی برای جوامع محلی چه منفعتی دارد، در این شرایط مردم با محیط زیست همراه خواهند شد.

متأسفانه ساختار سازمان محیط زیست به‌گونه‌ای است که وظایف و اختیاراتی که بر عهده‌اش است و باید انجام دهد را، انجام نمی‌دهد و از طرف دیگر، این اختیارات در دستگاه‌های مختلف گسترده است، مثلا طبق قانون، 80 تا 85 درصد مساحت منابع طبیعی کشور در اختیار سازمان منابع طبیعی است.

برای مثال برای انتقال آب و یا ساخت سد باید استعلامات زیست‌محیطی از سازمان محیط زیست اخذ شود، اما متاسفانه نکته قابل ملاحظه این است که دولت آقای روحانی و سازمان محیط زیست برای انتقال آب مجوز داده که این کار انجام شود، مثلاً در زمان ریاست خانم ابتکار بر سازمان محیط، زیست برای انتقال آب به بخش مرکزی کشور مجوز ندادند، با توجه به اینکه هر دو تصمیم در همین دولت بوده، اما می‌بینیم که با تغییر یک فرد از ریاست این سازمان، تصمیم‌گیری‌ها تغییر می‌کند، به خوبی می‌بینیم که با تغییر یک فرد، تغییراتی در روش‌های اجرا صورت می‌گیرد.

آقای کلانتری به عنوان رئیس سازمان محیط زیست همواره نسبت به ساختار تشکیلاتی این سازمان انتقاداتی را مطرح کرده و معتقد است که سازمان محیط زیست بیشتر جنبه نظارتی دارد و نمی‌تواند از لحاظ ساختاری جلوی برخی اقدامات خلاف زیست‌محیطی را بگیرد، شما چنین چیزی را تأیید می‌کنید و اینکه آیا ساختار این سازمان نیاز به بازنگری دارد؟

**جدی: یکی از مشکلات موجود در کشور ما این است که اختیارات مرتبط با محیط زیست گسترده است، مثلا سازمان منابع طبیعی، در حوزه جنگلی و مرتعی که حدود 85 درصد مساحت کل کشور را در اختیار دارد، ذیل وزارت جهاد کشاورزی است، این وزارتخانه نیز عمده اهداف و برنامه‌هایش بر تولید غذا متمرکز است، این اختیارات باعث تفاوت و تعارض در منافع شده است، به دلیل اینکه سازمان منابع طبیعی در ذیل وزارت جهاد کشاورزی قرار دارد، می‌تواند تصمیماتی بگیرد که به نفع منابع طبیعی نباشد، از طرف دیگر دفتر آمایش سرزمینی در سازمان برنامه و بودجه قرار دارد و خودِ سازمان محیط زیست نیز کل تمرکزش بر روی مناطق چهارگانه است، آن هم با یک سری محیط‌بان و کمترین امکانات.

مثلا بارها در حواث پیش آمده دیدیم که وقتی یک آتش‌سوزی روی می‌دهد، حداقل امکانات نیز در اختیار محیط‌بانان از قبیل پوتین و عینک ضدآفتاب قرار ندارد، حتی دستگاه‌های کوچک برای خاموش کردن شعله‌های آتش نیز در اختیار ندارند، بنابراین از چنین سازمانی که از کمترین لجستیک، امکانات و نیروی انسانی برخوردار است، با این همه مشکلات و پهنه گستردگی انتظار داریم که بروز و ظهور جدی در تصمیمات کلان کشور داشته باشد؟!!

در شرایطی که سازمان محیط زیست در ابتدایی‌ترین اقدامات و کارکردهایش مانده، نباید انتظار داشته باشیم که بتواند مقابل کارخانه‌های بزرگ دولتی و خصوصی در اجرای طرح‌های مغایر با محیط زیست، ایستادگی و بتواند با آلودگی‌هایی که این کارخانه‌ها ایجاد می‌کنند، مقابله داشته باشد، در صورتی که امکانات قانونی بسیاری برای این امر وجود دارد؛ سازمان محیط زیست می‌تواند این کارخانه ها را در لیست سیاه قرار داده و یا سالانه جریمه‌های سنگین از آنها به سبب آلوده کردن محیط زیست دریافت کند، اما متأسفانه اقداماتی صورت می‌گیرد که این لیست سیاه و اخذ جریمه نیز محلی برای رد و بدل کردن رشته‌هایی از فساد و اعمال‌نظرهای نادرست پیش می‌رود.

سازمان محیط زیست ما باید به سمت استفاده از فناوری روز و رصد هوشمند پیش رود، امروزه در مقطعی قرار نداریم که در همه عرصه‌ها نیروی انسانی داشته باشیم و با رفتار‌های میدانی و فیزیکی وضعیت را مدیریت کنیم.

یکی از مهم‌ترین اقداماتی که در دولت آینده در حوزه محیط زیست باید انجام شود، چیست؟ 

**جدی: یکی از کارهایی که باید در دولت آینده در حوزه محیط زیست توسعه پیدا کند، رصد هوشمند است؛ بازرسی‌‌ها و استعلامات در حوزه محیط زیست و نیز وضعیت جنگل‌ها باید به‌روز و برخط باشد، در سال گذشته، آتش‌سوزی‌های جنگل‌ها پنج برابر افزایش پیدا کرده است که یکی از دلایل آن این بود که به خاطر بارندگی که صورت گرفته بود، مراتع و پوشش گیاهی افزایش پیدا کرده، با بررسی نقشه پهنه‌های آتش‌سوزی به ایم نتیجه می‌رسیم که تقریباً هر سال همین اتفاق در همان نقطه خاص جنگل‌ها و مراتع صورت می‌گیرد، زیرا عموما 90 درصد این آتش‌سوزی‌ها، عامل انسانی است، البته اعم از عمدی یا غیر‌عمدی عمدی، بنابراین وقوع این آتش‌سوزی‌ها قابل پیش‌بینی است و می‌توان از آن جلوگیری کرد، اما سؤال اساسی این است که چرا درباره این آتش‌سوزی‌ها اقدامات لازم صورت نمی‌گیرد.

البته در زمینه تالاب‌ها نیز با چنین وضعیتی روبه‌رو هستیم، به طوری که هر سال شاهد خشک شدن آنها هستیم، اما هر سال نیز مسئولان محیط زیست اعلام می‌کنند که حقآبه این تالاب‌ها از طرف وزارت نیرو تخصیص پیدا نکرده است، نکته اساسی این است که آیا نباید از قبل این موضوع پیش‌بینی شده و رایزنی‌ها برای گرفتن حقآبه انجام شود؟ و یا حداقل این است که درباره این موضوع و مسائل زیست‌محیطی اظهار نظر شده و طرح موضوع کنند، اما متأسفانه بدنه سازمان محیط زیست نسبت به این موضوع اظهارنظری نیز نمی‌کند و این طور به نظر می‌رسد که این مشکلات برای آنها عادی شده است، البته مدیران میانی و پایین‌دستی در سازمان محیط زیست که دغدغه‌مند موضوعات محیطی زیستی باشند، وجود دارند، اما در موضع‌گیری‌های ضد محیط زیستی اثری از مدیران بالادستی، معاونین و رؤسای سازمان محیط زیست در استان‌ها نیست و در رسانه‌ها نیز پاسخگوی عملکردشان نیستند.

سؤال اساسی این است  چرا مدیران بالادستی سازمان محیط زیست نسبت به مشکلات این حوزه و اتفاقات رویدادی پاسخگو نیستند و آنها را کمتر در رسانه‌ها می‌بینیم، بعضاً آقای کلانتری برای اینکه شوآف و نمایشی ایجاد کند، اعداد و ارقامی را در موضوعات مختلف اعلام می‌کند که مثلاً خودش را مشرف به حوزه محیط زیست نشان دهد، در صورتی که چنین مسائلی و بیان اعداد و ارقام نشان‌دهنده اشراف به موضوعات نیست؛ اولاً در مورد دریاچه ارومیه شاهد این هستیم که با همه تبلیغاتی که درباره احیای آن انجام و مبالغ کلانی نیز برای احیای این دریاچه صرف شد، شاهد این هستیم که با کاهش بارندگی‌ها، سطح آب دریاچه نیز کاهش پیدا کرد؛ البته در احیای این دریاچه ارومیه افرادی نیز دخیل و به‌کارگیری شدند که اصلاً تخصصی در این حوزه نداشتند و تحصیلاتشان نیز فنی مهندسی از دانشگاه شریف بود، ما نمی‌گوییم که آنها اشتباه کردند، بلکه افرادی بودند که تخصصی در این حوزه نداشتند و به‌کارگیری آنها برای شناسایی مشکلات دریاچه ارومیه اقدام اشتباهی بود.

اتفاقاتی در حوزه محیط زیست و منابع طبیعی کشور صورت گرفته که واقعاً خنده‌دار است!، مثلاً چطور ممکن است که دریاچه ارومیه در شرایطی احیا شود که اصلاً افرادی به‌کارگیری شوند که تخصصی در این حوزه ندارند؟!، با این نگاه و رویکردها شاهد چنین وضعیت مدیریتی در حوزه محیط زیست هستیم؛ از طرف دیگر می‌بینیم که بخش اعظم مشکلات محیط زیستی که در حال حاضر وجود دارد، ناظر بر خودِ افراد و ساختار درونی سازمان است، البته خلاء‌های قانونی نیز نداریم، اما خودِ بدنه و مسئول سازمان محیط زیست در تراز این سازمان نیستند، داشتن تخصص در این حوزه کفایت نمی‌کند، بلکه توانایی و روحیه و شهامت و حفظ و ایستادگی در برابر طرح‌های کلان ضد محیطی زیستی، از ملزومات اخلاقی ریاست بر سازمان محیط زیست است.
 

مثال‌های دیگری از مدیریت غیر صحیح در حوزه محیط زیست وجود دارد؟

**باغخانی: بله! مثلا با پرورش ماهی تیلاپیا در شادگان، 80 درصد ماهی موجود در این تالاب، از این نوع گونه مهاجم غیربومی شده است، که  نشان می‌دهد، این گونه مهاجم خارجی، یا از ماهی‌های دیگر تغذیه کرده و یا در رقابت برای تهیه غذا، بین این ماهی و ماهی‌‌‌های بومی، گونه مهاجم تیلاپیا پیروز شده و غذایی برای ماهی‌های بومی باقی نمانده و در نتیجه ماهی‌های بومی از بین رفته‌اند، زیرا این گونه مهاجم است، اگر اشاره‌ای به آمار صید تالاب شادگان در سالجاری داشته باشیم، می‌بینیم که مثلا طی یک سال، تیلاپیا 80 درصد و مابقی ماهی‌ها در تالاب شادگان، از گونه‌های مختلف 20 درصد بوده است، یعنی حجم زیادی از ماهی‌های تالاب شادگان به ماهی غیربومی و مهاجم تیلاپیا اختصاص داده شده است، از طرف دیگر مصرف ماهی تیلاپیا برای مردم نیز مضرّ است، ما ماهی‌‌ها را به سبب امگا 3 استفاده می‌کنیم، اما ماهی تیلاپیا، امگا 6 و چربی اشباع نشده مضر است که به سلامت مردم نیز ضربه وارد می‌کند.

 

نکته قابل توجه در حوزه محیط زیست، جایگاه کشورمان در زمینه عملکردی است، شاخص عملکرد ما در حوزه محیط زیست به عنوان یک شاخص توسعه در چه وضعیتی قرار دارد؟

**باغخانی: ایران از لحاظ شاخص عملکرد محیط زیست، تا سال 2020، رتبه 67 را داشت که جایگاه بسیار ضعیفی است، و در حال حاضر نیز با امتیاز 48، رتبه 67 را داراست که متأسفانه باید گفت، این هم یکی دیگر از دستاوردهای محیط زیستی‌‌ترین دولت پس از انقلاب است!!

نکته حائز اهمیت این است که مسئله محیط زیستی در دولت آقای روحانی به کارِ نمایشی تبدیل شده است، در واقع محیط زیست را با کار نمایشی به مسائل فانتزی تقلیل داده‌اند که فعالان محیط زیست به طور جدی از این مسئله نگران هستند، عموم جامعه ما امروز، بخش محیط زیست را یکی از بخش‌های فانتزی می‌بینند و نگاه به این بخش، تفننی شده است، معتقدم یکی از مهم‌ترین برنامه‌های دولت بعدی در حوزه محیط زیست باید آگاهی‌بخشی به مردم، به‌خصوص سنین پایین باشد. یکی از مباحث مطرح شده در برنامه‌‌های آقای رئیسی رویکرد دولت در سبک زندگی دوستداران محیط زیست است، فرهنگ مردم باید محیط زیستی شود.

در حال حاضر نیز مهم‌ترین مسئله‌ای که در دولت فعلی داریم، تقلیل فضای محیط زیست به فضای فانتزی است که به عنوان مثال  تنوع زیستی به مسائلی چون کشتار سگ و گربه است تقلیل پیدا می‌کند، تنوع زیستی‌ در کشور ما به قدری غنای بالایی دارد که گونه‌های اندمیک و گونه‌های بومی و دیگر گونه‌ها جزو گونه‌های چتر محسوب می‌شوند،سؤال این است که چقدر به آنها اهمیت داده‌ایم؟، مثلا گورخر ایرانی گونه اندمیک است و نمونه آن در هیچ کجای دنیا پیدا نمی‌شود، اما امروز می‌بینیم که گورخر ایرانی در بدترین شرایط ممکن نگهداری می‌شود و حتی راهکارهایی نیز برای حفظ این گونه بومی وجود ندارد؛ خانم ابتکار برای کشتار سگ‌های ولگرد خودش را به آب و آتش می‌زند، این یعنی تقلیل فضای تخصصی به فضای فان. نباید طوری باشد که فضای حفاظت از گونه‌‌ها و تنوع‌های زیستی‌محیطی، فقط به این مسائل ختم شود.  

در حال حاضر متولی جنگل‌ها و مراتع کشور، سازمان جنگل‌ها و مراتع است، این مسئله چه آسیب‌هایی وارد می‌کند؟

**باغخانی: اینکه سازمان جنگل‌‌ها و مراتع ذیل وزارت جهاد کشاورزی است، سبب شده که دولت تصمیم بگیرد که مرجعیت کنوانسیون تنوع زیستی را به وزارت جهاد می‌دهد، از این عجیب‌تر اتفاق نداریم که در سازمان محیط زیست رخ دهد که مرجعیت این کنوانسیون ذیل وزارت جهاد کشاورزی قرار گیرد.

اگر فهم درستی از محیط زیست وجود نداشته باشد، استانداردهای یورو 5 و یورو 6 به موضوع اصلی در انتشار آلایندگی خودروها به مسئله اصلی تبدیل می‌شود، در صورتی که طبق تحقیقاتی که در دانشگاه‌های کشور نیز انجام شده، میزان ذرات معلق حاصل از سایش که شامل لاستیک خودروها، لنت و اقلامی از این دست که اصطکاک ایجاد می‌کند، می‌شود، 3 تا 6 برابر ذرات معلقی است که از اگزوز خودروها خارج می‌شود.

تبدیل استاندارد یورو 4 به یورو 5 برای سیستم سوخت خودروها، دو صدم گرم میزان ذرات معلق را کاهش می‌دهد، دولت برای این دو صدم گرم، استاندارد یورو 5 را برای خودروها اجباری کرده و در اقدامی نمایشی خود را حافظ محیط زیست نشان می‌دهد و یا اینکه در مورد دیگری، به دلیل نصب کاتالیست قیمت خودرو را افزایش می‌دهند که این کار را هم به طور کامل در خودروها انجام نداده‌اند و اغلب خودروها کاتالیست آلایندگی ندارند و یا حتی استانداردهای یورو 5 را نیز کسب نکرده‌اند، اما فقط این موج ایجاد و سبب افزایش بیشتر قیمت خودروها شده است،  باید به مسائل اصلی‌تر در حوزه آلودگی هوا بپردازیم.

یکی از وعده‌های آقای روحانی در ابتدای تشکیل دولت، حقآبه‌های محیط زیستی بوده است، آیا حقآبه محیط زیستی ریزگردها که در تالاب هورالعظیم اهواز را درگیر می‌کند، به دلیل خودروهاست؟ مسئله بنزین خودروها یک مسئله صددرصد سیاسی بود که در نهایت مشخص نشد که بالاخره آلودگی هوای شهرهای کشور به دلیل بنزین تولید داخل بوده است یا خیر و  کسی هم پاسخگو نیست که ادعای بنزین ساخت داخل که موجب آلودگی هوا شده بود، به کجا رسید؟ چطور امروز کل بنزین مصرفی در داخل کشور تولید می‌شود، بلکه صادرات هم داریم، آیا استاندارد بنزین‌های داخلی تغییر کرده است؟!

امروز در حوزه دیپلماسی آب، به قدری ضعیف عمل کرده‌ایم که کشور ترکیه با احداث سد بر روی دجله و فرات، 5 برابر ظرفیت زیستی این رودخانه‌‌ها به خودش اختصاص داده اما در فضای بین‌الملل، کشور عراق، ایران را مسبب این مشکلات محیط زیستی دجله و فرات می‌داند، این نشان‌دهنده دیپلماسی ضعیف دولت در حوزه آب و محیط زیست است.

ایران یک سد بر روی کارون احداث کرده و شاید 5 درصد آب هورالعظیم از این سد تأمین می‌شود و مابقی آن از دجله و فرات است، اما از طرف دیگر کشور ترکیه با احداث سد بر روی دجله و فرات 5 برابر آبِ بیشتری از سد کارون برداشت می‌کند، اما در فضای بین‌الملل، کشور عراق ایرادی به ترکیه وارد نمی‌کند و همه ایرادات متوجه ایران است، این به دلیل ضعف دیپلماسی است، اینها به دلیل تقلیل دادن سطوح تخصصی محیط زیست به نگاه فانتزی است.

نمونه‌های دیگری از کاهش سطح مطالبات در حوزه محیط زیست از سوی دولت وجود دارد؟

**باغخانی: بله، مثلا خانم جنیدی معاون حقوقی رئیس‌جمهور، لایحه‌ای را تحت عنوان حمایت از حقوق حیوانات به مجلس ارسال می‌کند اما طبق بررسی‌هایی که درباره این لایحه داشته‌ایم، صدر تا ذیل این لایحه مربوط به حقوق سگ و گربه است و اصلا در هیچ بندی از این لایحه به حمایت از حیات وحش و تنوع زیستی اشاره‌ای نشده است! قبول دارم که مشکل ساختاری در سازمان محیط زیست وجود دارد اما به طور قطع مشکلات موجود ناشی از بی‌تدبیری و بی‌کفایتی مسئولان است.

اکوسیستم زاگرس که رو به زوال و نابودی رفته، آیا ایراد از مشکلات ساختاری است؟ موافقت محیط زیست با انتقال آب نشان داد که این دولت نه محیط زیستی است و نه فهم محیط زیستی دارد و نه در واقع دلش برای مردم و محیط زیست کشور می‌سوزد. نمونه دیگر آن اظهارنظرهای غیرکارشناسی بعد از سیلاب‌ها در سال 97 است، مسئولان محیط زیست کشور به جای اینکه پاسخگو باشند، اظهارنظرهای عجیب و غریبی مطرح کردند.

افتضاح‌ترین وضعیت ممکن برای یک کارمند در جمهوری اسلامی، محیط‌بان محیط زیست است که نه امکانات و نه حقوق مکفی دارد، بعد انتظار داریم که در مناظق حفاظت شده از محیط زیست و حیات وحش کشور حفاظت و حراست کند و دستِ آخر هم در درگیری با شکارچیان، اصلا معلوم نیست می‌تواند از اسلحه استفاده کند یا نه!

اشتراک گذاری :
jhtp.ir/104556

اخبار پیشنهادی

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اخبار ویژه

تبلیغات

اخبار جدید

شبکه های اجتماعی