میوه مذاکره در دماوند چیده شد/ مذاکرات هسته‌ای ضامن کدام امنیت است؟

به گزارش خبرنگار سیاسی جهت، ترور شهید محسن فخری‌زاده درست در زمانی که یک طیف مشخص از سیاسیون ایرانی، در خواب رفاقت با رئیس‌جمهور منتخب آمریکا به سر می‌برد، به اندازه یک کتاب پرمغز، معنا و تفسیر داشت. معانی و تفاسیری که بعضاً در شبکه‌های اجتماعی با زبان تند و عامیانه مطرح شد و بعید […]

میوه مذاکره در دماوند چیده شد/ مذاکرات هسته‌ای ضامن کدام امنیت است؟
131296

به گزارش خبرنگار سیاسی جهت، ترور شهید محسن فخری‌زاده درست در زمانی که یک طیف مشخص از سیاسیون ایرانی، در خواب رفاقت با رئیس‌جمهور منتخب آمریکا به سر می‌برد، به اندازه یک کتاب پرمغز، معنا و تفسیر داشت. معانی و تفاسیری که بعضاً در شبکه‌های اجتماعی با زبان تند و عامیانه مطرح شد و بعید نیست که بزودی با واکنش تند مقامات همیشه طلبکار دولتی مواجه شود.

 

امنیت، فصل مشترک همه گلایه‌ها

موافقان و مخالفان دولت، شاید در حال حاضر بر سر چرائی، چگونگی و اصل مذاکره با آمریکا با یکدیگر هم‌رأی نباشند اما در یک موضوع متفق‌القول هستند که وقوع هرگونه ترور در کشور به معنای وجود سطح مشخصی از ناامنی بوده و وجه بین‌المللی ایران را خدشه‌دار می‌کند.

این برای نخستین بار نیست که صدای پای تروریست‌ها، شلیک گلوله و انفجار بمب در ایران شنیده می‌شود اما نباید از خاطر ببریم که همزمانی این ترور ناجوانمردانه با چراغ‌سبزهای مکرر دولت روحانی برای مذاکره با آمریکا، حس خوشایندی را ایجاد نمی‌کند.

اصرار دولتی‌های اصلاح‌طلب و اعتدالی بر نادیده‌گرفتن تجربه ناموفق برجام، بدعهدی آمریکا و از همه مهمتر، تاکیدات رهبر انقلاب بر بی نتیجه بودن مذاکرات، قطعاً از سوی آمریکا، رژیم صهیونیستی و سایر دشمنان ما رصد شده و آنها را به ادامه روند فعلی مصمم‌تر می‌کند.

از یاد نبریم که رهبر انقلاب در دهم مرداد 1399 فرمودند: «من این را بارها گفته‌ام، باز هم ناچارم بگویم، چون بعضی‌ها یا متوجّه نمیشوند یا وانمود میکنند متوجّه نشده‌اند؛ اینکه دشمن میگوید بیایید مذاکره کنیم، یعنی اینکه شما بیایید پشت میز مذاکره بنشینید و ما به شما بگوییم باید شما موشک نسازید، شما هم باید قبول کنید؛ اگر قبول کردید که خب پدرتان درآمده؛ یعنی خودتان را بی‌دفاع کرده‌اید؛ اگر قبول نکردید، همین آش است و همین کاسه؛ باز هم دعوا، باز هم تحریم، باز هم تهدید؛ مذاکره یعنی این؛ دلیل اینکه بنده میگویم با آمریکا مذاکره نمیکنیم، این است که این مذاکره [نتیجه ندارد]»

 

ترورهای سال‌های نخست انقلاب

اگر چه نقش آمریکا و رژیم صهیونیستی در حمایت از جنایات محمدرضا‌پهلوی بر کسی پوشیده نبود اما در همان سال‌ها و با وجود تنش‌ها بر سر تسخیر لانه جاسوسی، کم نبودند سیاسیونی که از هر فرصتی برای دفاع از آمریکا و ملاقات‌های یواشکی با دیپلمات‌های آمریکایی استفاده می‌کردند.

برای آنها تفاوتی نداشت که مذاکرات غیررسمی و یواشکی با دشمنان ایران در خلال مشکلات داخلی و وقوع جنگ تحمیلی، سبب چه معضلاتی خواهد شد. یکی از تبعات اصلی این مذاکرات، آگاهی دقیق طرف‌های خارجی از مناسبات و اختلافات میان گروه‌های سیاسی ایران و طرح و اجرای ترورهای گسترده مقامات جمهوری اسلامی و باز شدن دست صدام برای به خاک و خون کشیده شدن مناطق مختلف کشور بود. در همان سال‌ها نیز هزاران تن از مردم در خلال این ترورها به خاک و خون کشیده شدند.

 

ترور در مناطق مرزی

در سال‌های مختلف، بروز ترور در مناطق مرزی به صورت جسته و گریخته، یکی از واقعیت‌های ملموس بود. فرماندهان نیروی انتظامی، مقامات محلی، نظامیان و سایر گروه‌ها همواره قربانی این ترورها شدند. این اتفاقات در حالی رخ داد که دولت‌های وقت، علاوه بر دم زدن از مذاکره، تأسیس پایگاه‌های آمریکایی در پشت مرزها را نادیده گرفتند.

 

ترور دانشمندان هسته‌ای

اعتماد گروه مشخصی از سیاسیون اصلاح طلب و اعقاب طیف اعتدالی فعلی به غرب سبب ایجاد و ادامه فتنه88 بود. مذاکرات غیررسمی خاتمی با «جرج سوروس» یهودی و عامل کودتاهای رنگی در نقاط مختلف دنیا یکی از معروف‌ترین این مذاکرات بود که حاصل اعتماد و البته همکاری با سازمان‌های معلوم‌الحال غربی بود. در همین گیرودار بود که چندین دانشمند هسته‌ای از جمله شهیدان شهریاری، احمدی روشن، رضائی‌نژاد و چند تن دیگر مورد هدف تروریست‌ها قرار گرفتند.

 

ترور شهید محسن فخری‌زاده

دقیقاً در همان زمان که اصلاح‌طلب‌ها برای بایدن دست تکان داده و اعتدالی‌ها در حال مدیریت افکار عمومی در جهت حمایت از مذاکرات موهوم و خیالی با آمریکا بر سر بازگشت این کشور به برجام بودند، صدای انفجار و تیراندازی به گوش ملت ایران رسید. البته «کاسبان مذاکره» همچنان خواستار ادامه رویای خود بوده و نام مذاکره را به هر بهانه‌ای بر زبان می‌آورند.

موضوع افشای نام و اطلاعات دانشمندان هسته‌ای و باز شدن دست آمریکا و رژیم صهیونیستی برای ضربه زدن به تأسیسات اتمی کشور، در حال حاضر یکی از نقاط تاریک و مورد سئوال افکار عمومی است که عملاً توسط دولت اعدالی، نادیده گرفته می‌شود. این امر نشان می‌دهد که نیل به اهداف سیاسی و تلاش برای هم‌نشینی با قاتلان شهدای هسته‌ای، از هر چیز دیگری برای دولت فعلی، مهمتر است.

 

الف مثل آب، مثل امنیت

تاسیس کشور، ایجاد حکومت، تولد و ادامه حیات یک ملت، وابسته به وجود امنیت است. صفحات تاریخ در سراسر دنیا مملو از تمدن‌های کوچک و بزرگی است که تنها به دلیل نبود امنیت از گسیخته و از صحنه روزگار محو شده‌اند. عملکرد زیرساختی تمدن بر کسی پوشیده نیست؛ آنچه در این بین نامشخص است، انگیزه عوامل داخلی در همراهی با مولفه‌های تضعیف‌کننده امنیت است.

حال که اولویت ندادن به امنیت حاصلی ندارد جز وضعیت فعلی سیاسی، اقتصادی و امنیتی کشور که در نتیجه نادیده گرفتن هشدارهای امنیتی و عقل سلیم به وجود آمده است؛ چرا باید این احتمال را که «زمینه افشار اطلاعات دانشمندان ما و ترور آنها، در نتیجه مذاکرات هسته‌ای به وجود آمده»، نادیده بگیریم؟

در شرایط کنونی بد نیست «کاسبان مذاکره» توضیح دهند که در صورت دیدار مجدد با نمایندگان شیطان بزرگ، ایران تضمین خواهد شد یا رژیم صهیونیستی؟