روایت نگاری از تجمع مردم در محکومیت جنایات اسرائیل در تهران

میدان انقلاب باز هم شوری برای انقلابی دیگر برپا بود

انتقامی سخت که هنوز که هنوز است داغ آن از 13 دی 1398 بر دلها مانده است و نه تنها خاموش نشده است که مشت های گره کرده و بغض های در گلو خفته نشان از انتقامی عظیم تر می دهد…

میدان انقلاب باز هم شوری برای انقلابی دیگر برپا بود
145117

شب چهارشنبه 24 مهر 1402 بود که خبر بمباران بیمارستان غزه مانند بمبی در فضای مجازی و رسانه های خبری پیچید. می گفتند بیمارستان المعمدانی غزه یک بیمارستان مسیحی است و تامین هزینه های آن از کلیساهای غربی انجام می شود.
اما کمتر کسی می دانست که صهیونیست غیر مسلمان بودن و بیمارستان بودن برایش فرقی ندارد. صبح روز چهارشنبه خبرهای مختلف تجمع های مختلف در جای جای ایران پخش شد.
تجمع پایتخت ایران در میدان انقلاب بود ساعت 15 بعد از ظهر با سخنرانی رئیس جمهور.
هر کسی که ذره ای بلای جمعی را چشیده باشد می داند که سختترین فشار این است که فکر کنی تنها هستی، فراموش شده ای.
ایستگاه دروازه دولت ساعت 14:30 مملو از ازدحام جمعیت بود. گفته بودم زودتر بروم تا هم زودتر برسم همه به شلوغی اول تجمع برنخورم. ولی بعد از حدود نیم ساعت معطلی و رد شدن سه قطار بیخیال مترو شدم و به بی آرتی های آزادی پناه بردم.
بی آرتی های آزادی هم حدودا 40 دقیقه معطلم کرد و با رد شدن چهار بی آر تی به هیچ کدام نرسیدم. تصمیم به پیاده رفتن تا میدان انقلاب گرفتم. هنوز به چهار راه ولی عصر(عج) نرسیده بودم که سیل جمعیت پیاده روانه میدان انقلاب بودند.
با بچه های کوچک، شیرخواره، مدرسه ای و…
حضوری از جنس خشم و التهاب. سربندها و پرچم‌ها، مشت‌های گره کرده، سرودهای حماسی و شعارهای بی‌امان که از گوشه‌وکنار، یادآور روزهای قدسی است که با زبان روزه مشت می‌شدند و بر سر استکبار می‌کوبیدند.
سخنرانی رئیس جمهور شروع می شود، می گوید نابودی اسرائیل از آنچه دشمنان می گوید نزدیکتر است. تکبیر مردم گویای اطمینان این بر این خبر است.

بعد از سخنرانی رئیس جمهور نماینده حماس در ایران هم شروع به صحبت می کند. می گوید اسرائیل به صلیب سرخ گفته بود مردم به این بیمارستان پناه ببرند. در آخر صحبت هایش از مردم می پرسد: آیا شما آماده هستید؟ با یک تکبیر محکم پاسخ می گیرد. شنیدن همین خبرها برای مردم فلسطین کافی است تا بدانند تنها نیستند و این بهترین انگیزه مقاومت است.
بعد از صحبت های نماینده حماس نوبت رونمایی از قطعه جدید ابوذر روحی است.

مردم با نوای حیدر حیدر این نوای انتقام جویانه را همراهی می کنند. انتقامی سخت که هنوز که هنوز است داغ آن از 13 دی 1398 بر دلها مانده است و نه تنها خاموش نشده است که مشت های گره کرده و بغض های در گلو خفته نشان از انتقامی عظیم تر می دهد.
اوج حیدر حیدر مردم در قسمت حریفت منم نماهنگ است. آری! تک به تک این مردم حریفت هستند.

در لحظات پایانی سعید حدادیان با روضه خوانی علی اصغر(عج) داغی دوباره را تازه می کند. این بار این داغ از عاشورای سال 61 هجری قمری بر دل شیعه مانده است. داغی که با قتل عام چندین هزار کودک دیگر دوباره تازه شد.
کفن های خونین کودکانه نمادین بالا می رود، چراغ های موبایل ها روشن می شود؛ به یاد زینب در دشت کربلا، به یاد مادران غزه که کودکانشان بی کفن هستند.
صدای سرود سلام فرمانده و رجزخوانی و شعارهای مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل به‌همراه طنین الله‌اکبر دورتادور میدان انقلاب می پیچد. هوا تاریک می شود و نزدیک لحظات ملکوتی اذان مغرب است. وقت استجابت دعا. وقتی که همه دست‌ها بالا می آید تا خدا را به حرمت خون شهیدان قسم دهند قدس را آزاد کند. دست‌ها بالا می‌آید اما نه خالی! کفن‌های کوچک به نشانه‌ مظلومیت شهدای کوچک غزه آسمان میدان انقلاب را پر می‌کند.
طنین الله‌اکبر اذان در فضای باشکوه و حماسی میدان انقلاب می‌پیچد. در گوشه ای از میدان نماز جماعت برپا می شود. به امید نماز در قدس به اقتدای ولی امر مسلمین ان شاالله.