گفت‌وگو با دکتر مهدوی‌راد،

مفسر قرآن درباره شیوه‌های تبلیغی آیت‌الله خامنه‌ای قبل و پس از انقلاب تبلیغ برای زندگی می گوید

رهبر حکیم انقلاب چهارشنبه 21 تیر با جمعی از فضلا، طلاب و مبلغان حوزه‌های علمیه دیدار کردند. ایشان در این دیدار به روحانیون و مبلغان تاکید داشتند تبلیغ نباید در حوزه، اولویت درجه چندم به حساب آید.

مفسر قرآن درباره شیوه‌های تبلیغی آیت‌الله خامنه‌ای قبل و پس از انقلاب تبلیغ برای زندگی می گوید
2866

 اهمیت مساله تبلیغ و فعالیت دینی برای توده‌های مردم بویژه جوانان در سیره عملی رهبر انقلاب بویژه پیش از انقلاب که ایشان مسؤولیت‌های متعدد کشوری نداشتند بسیار پررنگ است. کسانی که در آن سال‌ها از نزدیک با ایشان آشنا و محشور بودند همگی به تلاش زیاد و خلاقیت‌ها و نوآوری‌های ایشان در عرصه تبلیغ شهادت می‌دهند. یکی از کسانی که در دوران ابتدای طلبگی از شاگردان نزدیک و به تعبیری از ملازمان ایشان بودند حجت‌الاسلام والمسلمین محمدعلی مهدوی راد است. ایشان که خود از متخصصان و اساتید رشته علوم قرآن و حدیث است، از رویکرد خاص و قابل توجه رهبر انقلاب در تبلیغ دینی بویژه در جلسات تفسیر قرآن و نهج‌البلاغه گفت.

* جناب حاج آقا مهدوی‌راد! از اینکه دعوت ما را برای مصاحبه پذیرفتید متشکرم. به گواهی تاریخ، آیت‌الله خامنه‌ای یکی از موفق‌ترین مبلغان دوران معاصر هستند که به نظر می‌رسد کنکاش در سیره تبلیغی ایشان بتواند خط‌مشی مناسبی برای استراتژی تبلیغ در اختیار مبلغان قرار دهد. به عنوان فتح‌بابی برای گفت‌وگو این سوال را بپرسم که شما از چه سالی با رهبر معظم انقلاب آشنا و مرتبط شدید؟

تقریبا از سال 1350. 

* در همان شهر مشهد؟

بله، آشنایی ما در شهر مشهد بود. 

* فضای سیاسی و فرهنگی مشهد در آن ایام به چه شکل بود؟

فضای مشهد فضای اندیشه‌های نو نبود. بحث‌های روشنگرانه خیلی کم در دسترس بود. معدود کسانی در این وادی بودند، یکی مرحوم آیت‌الله طبرسی بودند که ممنوع‌المنبر بودند. مرحوم شهید هاشمی‌نژاد که خطیب بسیار توانمند و قهاری بودند و سر نترسی داشتند در خراسان ممنوع‌المنبر بودند اما در استان‌های دیگر می‌توانستند منبر بروند. 

حضرت آقا در مشهد یکه و تنها بودند. شما فکر کنید یک جوانی با سی و اندی سال اما واقعا در فضای تبلیغ نگاه نو و اندیشه نو به معارف دینی تک. البته ایشان هم آزادی کامل برای تبلیغ نداشتند، مثلا یک‌بار در خیابان نواب صفوی منبر داشتند که بعد از یک شب مراسم جلوی ادامه منبر ایشان را گرفتند. 

* شما که این منبرها و روش تبلیغی حضرت آقا را از نزدیک دیده‌اید، به نظرتان مهم‌ترین موضوع برای ایشان در عرصه تبلیغ چه بود؟

به نظر من مهم‌ترین موضوع برای ایشان این بود که مخاطب را جلوی چشم‌شان داشته باشند. این نکته‌ای است که حتی امروز هم برخی از آن غافل هستند. سخنران به یک موضوعی فکر کرده، می‌آید آن را بیان می‌کند و می‌رود! خب این موضوع را مخاطب درست فهمید؟ عکس‌العمل او چه بود؟ اثر گذاشت؟ اصلا موضوع مورد نیاز او بود؟ دردی را از او درمان کرد؟ اگر این موضوع اثرگذار بود چگونه می‌شود اثر آن را استمرار بخشید؟ اینها سوالاتی است که خیلی از مبلغان ما به آن توجه ندارند اما برای حضرت آقا مهم بود. خیلی به مخاطب، به نیازهایش، به فهمش، به نحوه بیانش برای ادای مقصود فکر می‌کردند. 

مثلا قبل از شروع سخنرانی در کاغذهایی با دستخط زیبا آیاتی که می‌خواستند شرح و تفسیر بدهند را می‌نوشتند، ترجمه رسایی از آن را زیر آیات می‌نوشتند و اندک توضیحاتی که رئوس مطالب بود را هم می‌نوشتند، اینها را بین مخاطبان توزیع می‌کردند تا هنگام سخنرانی، مخاطبان به آن نگاه کنند و بعد به عنوان چکیده‌ای از سخنرانی این یادداشت را با خود به منزل ببرند و همراه داشته باشند، خب این کار خیلی در ماندگاری و اثربخشی سخنرانی تاثیر داشت.

این مهم‌ترین مسأله برای ایشان در موضوع قالب و شکل تبلیغ بود که با مخاطب ارتباط دوسویه برقرار کنند. 

* درباره محتوا چطور؟ در مساله محتوا چه چیزی برای ایشان مهم بود؟ 

درباره محتوا، محوریت کار ایشان 2 چیز بود: قرآن و نهج البلاغه. آن زمان خیلی مساله «بازگشت به قرآن» مد شده بود اما ایشان به سنت هم تاکید داشت. نکته بسیار مهمی که در حوزه محتوا باید به آن اشاره کنم، تاکید خاص ایشان بر استخراج جنبه‌های هدایتی آیات قرآن بود. ببینید! درباره یک آیه قرآن می‌شود بحث فلسفی کرد، می‌شود بحث عرفانی کرد اما اینکه شما تامل کنید و ببینید این آیه دقیقا چه مساله کاربردی و هدایتی که بازتابِ عملی در زندگی دارد را می‌خواهد بیان کند، بگردید اینگونه مطالب را پیدا کنید و بیان کنید، این آن چیزی است که آیت‌الله خامنه‌ای انجام می‌دادند. 

من تفاسیر مختلف در قرون مختلف تاریخ تفسیر را مطالعه کرده‌ام، کمتر مفسری را می‌بینید که از چنین زاویه‌ای به قرآن نگاه کند، آیت‌الله خامنه‌ای وقتی توحید را بیان می‌کردند، طوری بیان می‌کردند که شما بفهمی الان به عنوان یک موحد، این باور چه تاثیر عملی در سبک زندگی‌ات دارد؟ چه تفاوت عملی در زندگی تو و کسی که به این عقیده باور ندارد، وجود خواهد داشت؟ این یعنی تفسیرِ هدایتی قرآن، یعنی استخراج آن هدایتی که خدا از نازل کردن آیات مدنظرش بوده است. این چیز کمیابی است که در تبلیغ آیت‌الله خامنه‌ای یافت می‌شد. 

 شما اگر همین کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی را ببینید، این خط را کاملا مشاهده می‌کنید. 

* کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی، سخنرانی‌های پیاده شده رهبر معظم انقلاب است، شما در این جلسات شرکت داشتید؟ 

بله! من در همه این جلسات حاضر بودم. وقتی دوستان مجموعه صهبا این کتاب را چاپ کردند 14 یا 15 تا از این خلاصه را آورده بودند و در مقدمه نوشته بودند که ما خیلی تلاش کردیم تا همه این خلاصه‌ها را به دست بیاوریم ولی موفق نشدیم. من با اینها تماس گرفتم و گفتم خب! من همه اینها را دارم، بیایید از من بگیرید، لذا از چاپ دوم همه اینها حدود 27 تا از اینها دست من است. علت اینکه این جلسات 30 روز تمام نیست این است که اولا این جلسات از اول ماه رمضان شروع نشد و ثانیا رمضان ۲۹ روزه بود و مجموعا جلسات ۲۸ روز شد. این جلسات به قدری شلوغ می‌شد که پیرمرد بزرگواری از پدربزرگ‌های یکی از دوستانم زودتر می‌رفتند سجاده‌ای کنار خودشان پهن می‌کردند تا من برسم جایی داشته باشم. همه این جلسات را من بودم و من همه این برگه‌ها را به مجموعه صهبا دادم و اینها لطف کردند همه را به من بازگرداندند. یک دفعه هم دفتر آقا اینها را از من گرفتند و استفاده کردند و به من بازگرداندند. به علاوه اینها من 13 برگه دیگر مربوط به جلسات شرح نهج‌البلاغه را دارم.

مباحث کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن به مباحث ایمان و توحید و نبوت و ولایت می‌پردازد (البته بحث ولایت به پایان نرسید و به بحث معاد اصلا نرسید) به هر حال اگر شما کتاب را مطالعه کنید کاملا بحث از اساس با آنچه در پژوهش و نگارش‌های عقیدتی ما وجود داشت متفاوت است‌. بعد از آن، من ندیدم با این خطی که رهبر انقلاب مطرح کردند، کس دیگری مطرح کرده باشد. ماجرا این است که شما اینکه موحد و معتقد باشی یا نباشی زندگی‌ات چه تفاوتی می‌کند، با این سمت و سو، بحث طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن مطرح شده است. بنده گمان می‌کنم این مهم‌ترین وجهه تفکر و اندیشه ایشان بود که ذهن و اندیشه‌های ایشان را مشغول می‌کرد.

* ممنون می‌شوم درباره روال جلسات ایشان هم مطلبی بفرمایید.

همان‌گونه که عرض کردم ایشان خیلی آزاد نبودند هر جایی که دل‌شان می‌خواهد جلسه و منبر بگذارند ولی با این حال هر روز جمعه ساعت 9 به مسجد کرامت می‌آمدند و دورتادور مسجد پر از جمعیت می‌شد؛ پیر و جوان در این جلسات می‌آمدند و قاریان مشهد می‌نشستند (به قول ایشان بلبلان گلستان مشهد) و آیه و آیاتی را می‌خواندند و ایشان گوش می‌دادند.‌ ایشان بعضا ۲ ساعت تمام وقت می‌گذاشتند و با حوصله و علاقه تلاوت‌های این قاریان را گوش می‌دادند. همین سیدجلیل‌القدر آقای‌ فاطمی که در همان جلسات مسجد امام حسن حضور داشتند قبل و بعدش که آیات را می‌خواندند حضور داشتند. سبک جلسه هم به این شکل بود که مثلا یک قاری ۳ آیه می‌خواند و آقا درباره این ۳ آیه در حد 5 الی 8 دقیقه توضیحاتی را می‌دادند و به تعبیری می‌توان گفت تلاوت و فهم و تفسیر در این جلسات باهم آمیخته بود.‌ ای کاش این جلسات هم ضبط می‌شد؛ چرا که خیلی نکات ناب و فوق‌العاده‌ای را آقا در این جلسات مطرح می‌کردند. جالب اینکه  تمام جمعه‌ها را ایشان اگر در مشهد بودند می‌آمدند و می‌نشستند و مقید بودند که در این جلسات شرکت کنند. این اهمیت دادن به قرآن بود که در بین نسل جوان  باعث می‌شد جمعیت بیایند. ایشان تاکید داشتند قرآن برای زندگی کردن و هدایت یافتن است‌. در جلسات دیگر مثل جلسات تفسیر سوره برائت که الحمدلله نوارهایش پیدا و چاپ هم شده است یا جلسات تفسیر بخشی از سوره مائده و سوره انفال که البته ظاهرا هنوز از نوارهای اینها خبری نیست، جلسات ایشان حالت موضوع‌یابانه قرآنی داشت که البته اینها دیگر عمومی نبود و شکل خصوصی‌تری داشت. در دست‌نوشته‌هایی که مربوط به جلسات نهج‌البلاغه بود، مرتب در پاورقی‌ها گفته شده است برای سلسله‌جلسات موضوعی قرآن فلان جا مراجعه کنید.

می‌خواهم بگویم سبک تبلیغی و روش تبلیغی ایشان توجه دادن به مخاطب، ارزش قائل شدن برای مخاطب و جهت دادن به مخاطب به نحوی که در زیست مومنانه لازم است بود. در تفسیر قرآن ایشان، توجه به قرآن و نکته‌یابی‌های‌شان بسیار آموزنده بود. برای مثال یک نمونه من خدمت‌تان عرض کنم. در قسمتی از آیه ۱۵۷ سوره اعراف که خداوند درباره پیامبر می‌فرماید:« یَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِی کَانَتْ عَلَیْهِمْ»، پیغمبر اکرم و رسالت‌هایش را معرفی می‌کند. تقریبا یا تحقیقا تا روزی که ایشان درس‌هایی از این آیه را می‌گفت هیچ مفسری این آیه را اینگونه معنا نکرده بود که یکی از رسالت‌های پیامبر این است که زنجیرها و غل‌های خرافه، زشتی‌ها و پلشتی‌ها را باز کند و زمینه پرواز به معنویت را ایجاد کند. تقریبا تمام مفسران می‌گویند این آیه در سیاق آیات مربوط به یهود است که احکام دشوار داشتند و خداوند می‌خواست بفرماید دین پیامبر سهله و سمحه است و این آیه آمده بار سنگین احکامی که برای اینها وجود داشت بردارد. حتی من دیدم یکی از مترجمان داخل پرانتز نوشته است اگر یک قسمتی از بدن اینها نجس می‌شد باید آن قسمت بدن را می‌کندند که مشخص است اینها خرافه است. حدود ۳۰ سال بعد وقتی می‌خواستم این را مستند کنم و به تفاسیر مراجعه کردم، دیدم هیچ یک از تفاسیر به موضوعی که ایشان اشاره کرده اشاره نداشته است. البته متفکرانی که در اهداف انبیا از این جمله استفاده داشتند به این موضوع هم نگاهی داشتند، چرا که در مقام بحث‌شان اسیر سیاق نبودند اما ایشان با اینکه در سیاق آیه را بررسی می‌کنند، اینقدر به آیه عظمت ببخشیدند و غوغایی کردند. خب لازم است ببینیم مفسر این آیه را در چه افق معنایی می‌بیند و قرآن چه می‌خواهد بگوید. از این جهت تفسیرهای آیات خیلی روشنگرانه و بیداری‌آفرین بود. ایشان تعبیری دارند در بحث کتاب «آینده در قلمرو اسلام» که ترجمه کتاب «المستقبل لهذاالدین» سید قطب است (البته الان فکر کنم در بازار نیست)؛ می‌گویند این تعالیم است. این ۲ کلمه که از تعابیر ایشان است خیلی برای من جذاب و جالب است. ایشان در پی این بود که این آموزه‌های «سپیده‌گشا» و «زندگی‌ساز» را از دل آیات و معارف بیرون بکشند و عرضه کنند. الان ۳ جلد از درس‌های نهج‌البلاغه ایشان چاپ شده است که می‌توانید مراجعه کنید. یادم است وقتی خطبه شقشقیه را تفسیر کردند در مسجد امام حسن چه غوغایی شد یا خطبه‌ای دیگر که این حضرت این عبارت را در آن به کار می‌برند: «وَ الَّذِی بَعَثَهُ بِالْحَقِّ لَتُبَلْبَلُنَّ بَلْبَلَةً وَ لَتُغَرْبَلُنَّ غَرْبَلَةً وَ لَتُسَاطُنَّ سَوْطَ». به قدری این عبارات به جان طلبه‌ها نشست که تا مدت‌ها آن را زمزمه می‌کردند. این 3 جلدی که از درس‌های نهج‌البلاغه آقا چاپ شده است شامل همه درس‌های نهج‌البلاغه ایشان نیست و تعداد جلسات بیشتر از این است.

* بنده یکی از 3 جلد درس‌های نهج‌البلاغه را خوانده‌ام. درباره همین عبارت «حَتَّى یَعُودَ أَسْفَلُکُمْ أَعْلَاکُمْ وَ أَعْلَاکُمْ أَسْفَلَکُمْ» حضرت آقا یک تفسیر اجتماعی و سیاسی فوق‌العاده‌ای ارائه می‌کنند و با تاریخ حکومت حضرت امیر تطبیق می‌دهند که شاید بشود گفت هیچ کس این عبارت را اینطور شرح و تفسیر نکرده است.

بله! همین‌طور است. بعد از جلسات طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن ۴۱ جلسه نهج‌البلاغه بود که اگر همه آنها پیدا شود باید کتاب بزرگی شود. خب شرح نهج‌البلاغه ایشان هم مانند تفسیرشان عجیب و پراستفاده بود.

من آن زمان سن کمی داشتم و حدودا 19-18 سالم بود ولی همه این جلسات من شرکت می‌کردم؛ در جلسات خصوصی‌تر هم‌ حضور داشتم.

* اگر بخواهید مجموع خاطرات و بیانات‌تان را درباره سبک تبلیغی آیت‌الله خامنه‌ای در چند جمله بیان بفرمایید چه می‌گویید؟

سبک تبلیغی و شیوه تبلیغی ایشان را در ۲ جمله می‌توانم خلاصه کنم: توجه به مخاطب و نیاز مخاطب و بهره‌گیری هدایت‌پذیرانه و هدایت‌آفرینانه‌ از متون قرآن و نهج‌البلاغه.  

ایشان ۱۰ جلسه سخنرانی درباره جهت‌گیری سیاسی اجتماعی ائمه داشتند؛ در آخرین سفری که به قم داشتند من درباره آن جلسات با ایشان صحبت کردم و ایشان گفتند آن جلسات پیدا نشده. خب! خدا را شکر الان پیدا شده است و اگر شما سخنرانی دهم ایشان که درباره تقیه است را مطالعه کنید متوجه می‌شوید با توجه به سیره ائمه، دقیق‌ترین و کارآمدترین تفسیری است که از تقیه شده است. به هر حال این خاطرات ما از آن روزها بود؛ به قول طلبه‌ها هذا ماعندنا (این آن چیزی است که در نزد ما است).

* بسیار عالی! حقیقتا بنده که از شنیدن این خاطرات ارزشمند سیر نمی‌شوم.‌ ای کاش یک کار جدی‌ای درباره جمع‌آوری خاطرات شما از نحوه فعالیت‌های دینی و تبلیغی رهبر انقلاب اتفاق بیفتد تا گنجینه‌های خاطرات شما به دلیل ارتباط نزدیک شما با آقا در آن سال‌ها برای نسل‌های بعدی حفظ شود.

متاسفانه کاری در این زمینه انجام نشده است به جز یکبار که یک گروهی ۷ جلسه پیش من آمدند و مصاحبه کردند و تصویری ضبط شد اما بعدها که پیگیری کردم اینها چه شد همه اظهار بی‌اطلاعی کردند. من از این بابت خیلی تاسف می‌خورم.

آقای هدایت‌الله بهبودی هم که کتاب شرح اسم را نوشته‌اند در سفری که با هم بودیم چقدر افسوس خوردند که چرا ما خاطرات شما ضبط نکردیم. من به ایشان گفتم شما در آن کتاب نوشته‌اید ایشان در مسجد کرامت در بین ۲ نماز یا بعد از نمازها حدیث می‌خواندند، به ایشان گفتم این کار خیلی کار عجیب و منحصر به فردی که نیست؛ بسیاری از روحانیون هم‌عصر ایشان در مسجد‌های مشهد همین کار را می‌کردند. موضوع قابل توجه این است که ایشان احادیث را چگونه می‌خواندند و بر اساس چه موضوعاتی این احادیث را می‌خواندند. نکته مهم درباره آن حدیث‌خوانی این بود که موضوعاتی که ایشان بر اساس آن در مسجد کرامت حدیث می‌خواندند  مباحثی بود که از منظر ایشان و آیت‌الله مطهری (که ایشان به آقای مطهری عشق می‌وزیدند) موضوعات مهم و اساسی بود.

شما اگر به مقدمه کتاب «انسان و سرنوشت» مراجعه کنید استاد شهید مطهری در آنجا عناوینی را مطرح می‌کنند که در این زمینه‌ها مسلمانان دچار انحطاط و انحراف شده‌اند. آقای مطهری 20 موضوع را در آن کتاب بر می‌شمارند. آقای مطهری می‌گویند انسان و سرنوشت یکی از آن موضوعاتی است که من با بعد اجتماعی آن بحث می‌کنم و به جنبه فلسفی آن هم کاری ندارم. در ادامه آقای مطهری به همه متفکران توصیه می‌کنند هر کدام از آنها یکی از این عناوین را بردارند و درباره آن بحث کنند و به بنده خبر بدهند که من یادداشت کنم و طبق یک نظمی کار جلو برود. 

حالا شما ببینید! غالبا عناوینی که در مسجد کرامت درباره آن رهبری سخن گفته‌اند همین عناوین است! خب! این را کمتر کسی متوجه شده است. اتفاقا اهمیت قصه در این است، چرا که نشان می‌دهد اینها از قبل برنامه‌ریزی شده بوده و یک گروه فکری پشت این مسائل بوده است و در یک نگاه کلان‌برنامه‌ای مشخص داشته‌اند برای این مباحث. 

مثلا شما می‌بینید در همین مسجد کرامت درباره فقر بحث شده است که متاسفانه خبری از نوارهای این جلسات بنده ندارم. یک بار به خود رهبر انقلاب گفتم که بهترین وجه جمعی که از روایات درباره فقر انجام شده است در این درس‌ها بوده است‌، چرا که روایات در این زمینه متعدد و مختلف است و بعضی فقر را مدح کرده و بعضی ذم. بنده در بحث فقه‌الحدیثی که در دانشگاه هم داشته‌ام این را ذکر کرده‌ام که بهترین وجه جمع در روایات فقر برای این جلسات است.

همچنین در مسجد کرامت درباره موضوع جهاد بحث شده است. درباره مبارزات اصحاب ائمه و فرزندان ائمه که مورد سوءتفسیر از جانب ساکتان قرار گرفته بود بحث شده است و آخرین بحث درباره حضرت سجاد است که بعد از آن آقا را دستگیر کردند؛ امر به معروف و نهی از منکر مطرح شد در آن جلسات. این بحث‌های زنده و با جهت‌گیری مشخص مطرح می‌شد و این جور نبود که بدون برنامه و خط مشخصی یک کتاب حدیثی را بردارند و ۲ تا حدیث بخوانند و بعد نماز بخوانند؛ جهت‌گیری مشخص وجود داشت.