محمدرضا شاه: من صدای انقلاب شما را شنیدم!

علل سقوط حکومت پهلوی شامل نوسازی سریع بدون آمادگی اجتماعی، فساد مالی، خودکامگی شاه و انسداد سیاسی بود. در سال‌های آخر، ضعف جسمی شاه، قدرت روحانیت در سازماندهی مردم و اشتباهات مقامات رژیم باعث تسریع انقلاب شدند.

محمدرضا شاه: من صدای انقلاب شما را شنیدم!
234167

به گزارش جهت پرس؛ سید آرش وکیلیان فعال رسانه ای نوشت: اهم علل و عواملی که باعث سقوط حکومت پهلوی شد را فهرست وار از نظر خودم برمی شمارم:

الف- بلندمدت (محدود به دوره پهلوی نیست)
۱- جامعه جنبشی: جامعه ایران از زمان ناصرالدین شاه وارد وضعیت جامعه جنبشی شد که ویژگیش وقوع انقلاب ها و قیام های متعدد است.
۲- احساس شدید عقب ماندگی ناشی از خیانت حاکمان: از دوره قاجار بعد از شکست در جنگ با روسیه و عقب ماندگی صنعتی.
۳- ضعف نهادهای مدنی میانجی: نهادهایی که فشارهای اجتماعی را جذب و مدیریت کنند تا فشارها به طور متمرکز بر حکومت وارد نشود، از دوره قاجار تضعیف شده‌اند و نهادهای قوی موجود هم ماهیت ضد حکومت یافتند.
۴- اتکای دولت مدرن ایران به قدرت سخت نظامی و امنیتی

ب- میان مدت (دوره محمدرضا شاه)
۱- نوسازی بسیار سریع بدون زمینه سازی اجتماعی متناسب در قالب انقلاب سفید و اصلاحات ارضی که سبب از جاکندگی اجتماعی و شکل گیری اقشار سیال و بسیج پذیر از روستاییان و کارگران شد.
۲- انسداد سیاسی که مانع از فعالیت احزاب و گروه های منتقد میشد و به خصوص از سال ۱۳۵۳ تنها حزب شاه ساخته «رستاخیز» رسمیت داشت.
۳- افزایش شدید درآمد نفت و اشتباه راهبردی در هزینه کرد منابع آن که سبب بیماری هلندی، تورم، فساد مالی و افزایش شدید شکاف درآمدی در جامعه شد.
۴- خودکامگی شخص شاه که تنها مقام واقعی تصمیم گیر بود و به ویژه در دهه ۵۰ دیگران امکان تصحیح و کنترل امیال وی را دیگر نداشتند.
۵- چرخه انتظارات فزاینده -سرخوردگی های فزاینده که با طرح شعارهای تمدن بزرگ و جشن های دو هزار پانصد ساله و …. شکل گرفت اما حکومت پهلوی توان پاسخگویی سریع به مطالبات را نداشت و خود آماج ناکامی در تحقق انتظارات گردید.
۶- فضای جهانی چپ اعم از اقدامات بلوک شرق علیه حکومتهای غربگرا و فضای چپ جدید در اروپا که جوانان، دانشجویان و کارگران را علیه نظم سیاسی مستقر بر می انگیخت‌.
۷- بی توجهی و گاه ضدیت با نمادهای مذهبی نظیر تغییر تقویم هجری و برگزاری جشن هنر شیراز که وجدان جامعه مذهبی را بسیار رنجاند.
۸- برآمدن گفتمان و ایدئولوژی اسلام سیاسی با ائتلاف روحانیون نوگرا و روشنفکران دینی و وحدت آنها ذیل رهبری امام خمینی.
۹- تضعیف رابطه شاه با نهادهای اجتماعی سنتی نظیر خوانین، اصناف و بازار و ناتوانی در ایجاد نهادهای اجتماعی جدید که گسستگی از افراد توانگر و متنفذ شد.
۱۰- اقدامات برخی دولت ها و شرکت های خارجی به ویژه با توجه به بحران نفتی و سیاست افزایش قیمت نفت از سوی اوپک، قصد تضعیف و کنترل شاه را داشتند.

ج- کوتاه مدت(عوامل سال آخر)
۱-سرمایه اجتماعی و توانمندی روحانیت در ایجاد شبکه رسانه ای و ارتباطی با محوریت مساجد و ادبیات و مناسک شیعی نظیر عاشورا
۲- بیماری، ضعف شدید روحیه و تزلزل شاه در تصمیم گیری
۳- مجموعه رخدادهای پی در پی که در جامعه حس فاجعه ایجاد نمود از مقاله روزنامه اطلاعات تا سرکوب خونین اجتماعات مردم و رخدادهایی نظیر سینما رکس.
۴- برنامه ریزی انقلابیون برای از کار انداختن زیر سیستم های کلیدی حکومت شامل نظامی (فرار سربازها)، اقتصادی (اعتصاب نفت)، رسانه ای (توقف مطبوعات) و اداری (روگردانی کارمندان).
۵- تشکیل اجتماعات بسیار بزرگ در مناسبت های مذهبی از نماز نماز عید فطر به بعد تا عاشورا که عملا قدرت اجتماعی عظیم و غیرقابل سرکوبی را نشان داد.
۶- اشتباهات شاه در انتخاب رجال نامناسب برای اداره امور به خصوص ازهاری و بختیار
۷- خیانت و یا انفعال شدید مقامات ارشد حکومت و ارتش