لحظاتی از علی پروین که هرگز ندیده بودیم
فرصتی بود که دوباره دیداری با حشمت مهاجرانی تازه کنیم، مردی محبوب و سرمربی سابق فوتبال ایران در جام جهانی 1978، اولین صعود ما به این تورنمنت بزرگ و خاطره انگیز.
به گزارش جهت پرس؛ حشمت مهاجرانی در هتل آپارتمانی در تهران، هرروز ناهار را با دوستان و شام را با نزدیکان صرف میکند. لابی هتل اغلب پر از شاگردان قدیمی، همراهان و چهرههایی است که اگر فرصت نکردهاند سری به این چهره استثنایی فوتبال ما بزنند، بالاخره یکجوری از پذیرش هتل آدرس مهاجرانی را میگیرند و یا زنگی به او میزنند تا با هماهنگی سری به اتاقش میزنند تا حشمت خان را آنجا ماچ کنند.
مهاجرانی با سن و سال بالا، یک هفته بعد از حضور در تهران، کمی هم خسته شده و آرام آرام انرژی اش بابت مکالمات هرروزه، مرور خاطرات و این توجهات بیپایان تحلیل رفته است. به همین دلیل هم در دو سه روز گذشته، او ساعاتی را در بیمارستانی در شمال تهران سپری کرد تا احیانا اگر سرماخوردگی به جانش نفوذ کرده باشد، آن را از تن بیرون کند.
در بین آنهایی که در این روزها در اطراف حشمت خان بودهاند، جای خالی علی پروین بسیار به چشم می آمد. او در مراسمی که یک شرکت ساختمانی برای مهاجرانی ترتیب داده بود، حضور نداشت و در حالی که مهاجرانی مدام از او یاد میکرد، در نهایت علی آقا دو روز پیش به مربی و مرشد همیشگی رساند تا رسم احترام را کنار او به جا بیاورد.
نکته عجیب در همین دیدار رقم خورد. وقتی که مهاجرانی خوابیده روی تخت، با پروین و دخترش (لادن) از گذشته میگفت و سرمربی سابق پرسپولیسیها و چهره استثنایی فوتبال ایران در چهار دهه لام تا کام حرف نمیزد و سر به زیر، زمین را نگاه میکرد.
هرچه بقیه اصرار میکردند علی آقا بنشین و برایش صندلی میآوردند، او تعارفات را رد میکرد. حتی کار به جایی رسید که وقتی به پروین گفتند چای یا میوه بخورد و گلویی تازه کند، او باز هم مخالفت کرد و در جمله کوتاه گفت: جلوی بزرگترش نه مینشیند نه چیزی میخورد. اتفاقی که برای آدمی در سن و سال پروین که خود در آستانه هشتادمین سالگرد تولد است، کمی عجیب و غریب به نظر میرسید.
پروین بهترین بازیکن تیم مهاجرانی در راه صعود به جام جهانی 1978 و یک شاگرد وفادار برای سرمربی سابق تیم ملی ایران بوده و تا آنجا به حشمت خان علاقه داشته که نام دخترش را هم با نام دختر سرمربی موردعلاقهاش یکی انتخاب کرده است. چیزی که حشمت خان در این دیدار هم به آن اشاره کرد و لبخندی به لبهای پروین و دخترش آورد.
یک بار دیگر نکات را باهم مرور کنیم: کاپیتان تیم ملی در دهه 1350 و سرمربی تیم ملی در بازه زمانی 1974-1978. سرمربی پرسپولیس از اوایل دهه 1360 تا اواسط 1380. پرجامترین سرمربی تاریخ فوتبال ایران و اولین سرمربی که با او به جام جهانی صعود کردیم. مردی که به شماره 7 اعتباری تاریخی بخشید و چهرهای که برای اولین بار، به مربیان ایرانی اعتمادبهنفس داد تا در بالاترین سطح به هدایت تیمهای ملی و باشگاهی بپردازند. اولین مربی لژیونر فوتبال ایران و شاید به نوعی پایهگذار فوتبال مدرن در امارات و عمان. همه اینها زیر یک سقف با گرد و غبار کهنسالی اما با احترام حداکثری، چیزی که آدم از مرورش میخکوب میشود.
آرزوی طول عمر و سلامتی کامل، برای آنهایی که از این چشمه قدیمی جرعهای نوشیدند.
اسطوره ی ما علی اقا پروین