در گزارش جهت پرس بخوانید
قلب رقه؛ روایتی عاشقانه از مدافعان حرم و ماجرای سوریه
قلب رقه روایتی از جنگ سوریه به دلیل حمله داعش است که در چهل و دومین جشنواره فیلم فجر اکران شده است، در اینجا مروری بر اتفاقات و حواشی این فیلم خواهیم داشت.
به گزارش جهت پرس؛ عطیه فکری – موضوع فیلم قلب رقه همانطور که از نامش پیداست، بر اتفاقات چند سال اخیر سوریه متمرکز شده و درباره محور مقاومت و رویدادهای منحصر به فردی است که در این عرصه اتفاق می افتد. رقِه از شهرهای کشور سوریه و مرکز استان رقه است که در شمال شرقی سوریه و در ساحل فرات قرار دارد. Raqqa تقریباً ۴ سال (از سال ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۷) پایتخت داعش بوده است.
داستان «قلب رقه» درباره یک ایرانی به اسم رضا با بازی شهرام حقیقت دوست است که چند ماموریت مهم در سوریه برعهده دارد. او همان جا با زنی سوری (ریما / شادی مختاری) ازدواج کرده اما هر دو گمان می کنند دیگری کشته شده است. رضا در پوشش خبرنگار، اعتماد نیروهای داعش را به دست آورده است و از این طریق نقشه های خود را عملی می کند. از آن سو، اطلاع زوج داستان از وضعیت یکدیگر ماجرایی جدید پیش می آورد و یک مثلث عشقی با حضور یک داعشی شکل می گیرد.
شخصیت اصلی داستان که در بین نیروهای داعشی نفوذ کرده بود و از هر سو با سرکردههای آنها مواجه میشد به مباحث عقیدتی و تکفیری آنها پی میبرد که حتی خودشان نیز با یکدیگر اختلافات عمیقی داشتند، همین نکته از نظر دادن اطلاعات به مخاطب مفید بود یا وقتی بحث سرقت عتیقهها و آثار باستانی مطرح میشود درگیری بین سران رخ میدهد که چه کسی آن عتیقهها را صاحب شود اما این اشارات را فقط کسی میفهمد که اطلاعات کافی از این فساد و اختلاف داشته باشد.
فلب رقه تصویر متفاوتی از زنان در محدوده داعش نشان میدهد وقتی صحنههایی از بیمارستان که یک زن مدیر آن است و از قضا با شخصیت اول فیلم آشنا در میآید جالب است چون همه بدنبال بازنمایی وضعیت زنان در حکومت داعش هستند و این صحنهها با اطلاعاتی که تا الان به گوش ما رسیده تطابق ندارد، همچنین وقتی شخصیت منفور این فیلم منتظر اجازه ریما برای عقد دائم است هیچ همخوانی با شعار جهاد نکاح در مکتب داعش ندارد.
از دیگر نقدهایی که به فیلم وارد اینست که یک وایت فانتزی و تقلیل گرایانه از داعش نشان میدهد، پرداختن به قصههای عاشقانه بین اعضای داعش و نمایش تصویر لاکچری از زندگی داعشیها عموما با تصورات و روایات موثق فرق دارد و همین مطلب مخاطب را دچار شبهه میکند.
روایت هالیوودی از مدافعین حرم!
قسمتهایی از قلب رقه وقتی یک رزمنده سپاه وسط جنگ با داعش به فرمانده بالا دستش میگوید “هم عباس را نجات میدهم هم زنم را” داستانی و غیرواقعی بودن آن توی ذوق میزند چراکه عباس که از نفرات مهم نیرو قدس به شمار میرود در جایگاه قیاس با ریما (معشوقه شخصیت اول فیلم) نیست و این ادبیات از مدافعان هم به دور است، در واقع باید گفت که برای مخاطبی که فیلم جنایت داعش در سوریه را دیده، روایت قلب رقه تنها قلقلک احساساتش درباره جنایات این گروهک تکفیری آمریکاساخته است.
نقش صهیونیستها در ایجاد داعش
از دیگر نکات خوبی که به خوبی به آن پرداخته نشد و در حد اشاره ماند کشاندن پای صهیونیستها به ماجرای داعش است که فردی از سران داعش که همه تصور میکردند شیخی عرب است در واقع یک صهیونیست بود که دو جانبه نیروهای زیر دستش را کنترل میکرد اما توقع میرفت بیشتر و واضحتر به آن پرداخته شود.
این که نشان داده میشود رهبر مذهبی داعش یک صهیونیست است (ژاکوب) جز پیامهای خوب فیلم قلب رقه است. پاسخ به این سوال که داعش را چه کسی ساخت؟ و چگونه زخمیهای داعش در بیمارستانهای صهیونیستها درمان میشدند و نتانیاهو به عیادتشان میرفت!
روایتی سطحی و ناقص از حاج قاسم سلیمانی
شخصیت مرتضی به عنوان فرمانده تداعی کننده حاج قاسم هست حتی سعی شده بود که مرتضی را شبیه حاج قاسم گریم کنند ولی خیلی در این زمینه موفق عمل نکردند، شخصیت مرتضی خیلی هندی گونه با جیپیاس رضا نیروی تکاورش را پیدا میکند و برای کم کردن بار عذابی که بابت ناکامیهایش به دوش میکشد خاطرهای از کودکی او روایت میکند و از او میخواهد باز هم بلند شود کارهای نیمه تمامش را به سرانجام برساند.
آخر فیلم به واسطه صحنههای درگیری و این که ژاکوب (رهبر مذهبی داعش در رقه) توسط یک پاسدار نفوذی کشته میشود و فرمانده نظامی داعش هم توسط همسر این پاسدار کشته میشود حتما برای مخاطب خوشایند است صرفا به این دلیل که مخاطب همیشه پایان خوب استقبال میکند. تصاویر انتهایی فیلم حمله پهبادی به داعشی هاست که اگر مبتنی بر تصویرهای واقعی باشد، پایان بدی نیست.
فیلم مزخرفی بود