تأملی در تصمیم غیرمنطقی اپراتورهای اینترنت در محدودسازی موتورهای جستجو؛
قفل کودک چه نسبتی با حکمرانی هوشمند دارد؟
گزارش ها از فعال شدن حالت قفل کودک در گوگل بر روی اینترنت اپراتورها حکایت دارد. با این اقدام، کاربران با هر سن و سالی فقط به محتوای مناسب کودکان در گوگل دسترسی دارند.
محمد رستم پور کارشناس فضای مجازی نوشت: برخی تصمیمات محفلی و اقدامات غیرشفاف که پشت درهای بسته انجام میشود و تنها حیرت و گاهی هم تمسخر را در پی دارد، آنقدر غیراصولی و بیاثر است که نوشتن از آن و پرداختن بدان، جز ناراحتی و آزردگی خاطر چیزی ندارد. از آن جمله است اقدام اپراتورهای تلفن همراه در محدوسازی دسترسی در موتورهای جستجو که اساساً مشخص نیست نتیجه یا خروجی کدام جلسه یا اتاق فکر و هماهنگی است؟ اصلاً باید از چه کسی یا چه نهادی در مورد چرایی این اقدام پرسید؟ از وزارت ارتباطات؟ از اپراتورها؟ از شورای عالی فضای مجازی؟
به صورت کلی در حوزه فضای مجازی، با انتشار نقدها یا پرسشها، سیل واکنشها سرازیر میشود که چرا به خود ما نگفتی؟ چرا پیش از این تذکر ندادی؟ چرا عمومی گفتی؟ اما در باب حکمرانی فضای مجازی که موضوعی به غایت پیچیده، چندوجهی و اجماعی است، بارها و بارها نوشتارها و نقدها و ملاحظات پرشماری ارائه شده است. از جمله در گزارشی (https://t.me/asar1398/515) در مورد کلابهاوس در ایران، نوشتم که
«تصمیمگری درباره مسدودسازی به بیان محققان و پژوهشگران سایبری باید همراه با آموزش، فرهنگسازی و به ویژه همراه با شفافیت و پاسخگویی باشد تا ازسوی جامعه بهعنوان یک واکنش مشفقانه قدرت سیاسی ارزیابی شود و نه یک تصمیم ضداجتماعی برآمده از منافع اصحاب قدرت».
در مورد اقدام اخیر اپراتورها نکات کوتاهی به نظر میرسد که از این قرار است:
1/ بیاثر است: مهمترین و اساسیترین نکته این است که این تصمیم با غایتی که تصمیمگیرنده بدان اهتمام کرده، نسبتی ندارد. یعنی اساساً آن نتیجهای که به دنبال آنند، اتفاق نمیافتد. آیا تحقیق و پژوهشی در مورد ورودی جستجوی پورن از طریق موتورهای جستجو صورت گرفته؟ اصلاً مشخص است تماشای پورن یا خشونت یا آن محدودیتهایی که قفل کودک به همراه دارد، در ایران از طریق موتورهای جستجو حاصل میشود؟ گویا برخی حضرات از پیشرفت فناوری به ویژه کارکرد رباتهای تلگرامی در توزیع فیلمهای پورن مطلع نیستند. گویا نمیدانند ابزارهای گریز تا اندازهای کارسازند و پس از مدتی آنقدر راههای جایگزین پیدا یا ساخته میشود که مقابله با آنها هم خود ماجرایی است.
2/ با وضعیت کلی فضای مجازی همخوان نیست: فیلترینگ تلگرام اگرچه انحصار این رسانه اجتماعی در فضای رسانهای کشور شکست، عملاً آن نتیجه مورد نظر را به بار نیاورد. چرا که آن یکپارچگی در اقدام در میان نهادها و سازمانهای مسئول با این اقدام همراه نشد. ترک فعل، مسئولیتناپذیری، لجبازی سیاسی یا هر دلیل دیگری که فهرست کنیم و صد البته تعدد نسخههای تلگرامی که نهادهای امنیتی و گروههای سیاسی ساختند تا بتوانند در شناسایی اجتماع مؤثر و پیشرو عمل کنند، سبب شد تلگرام از سبد مصرف رسانههای اجتماعی ایران کنار گذاشته نشود. اقدام به محدودسازی موتورهای جستجو اگر مرحله نخست سلسله اقداماتی باشد که مثلاً در ادامه ویپیانها را مسدود سازد، معنادار است. و حالا پرسش بعدی این است که مگر مسدودسازی ویپیانها شدنی است؟
برخی از این ابزارهای گریز، ساخت داخلاند و از آنها برای جمعآوری اطلاعات و حتی سودآوری اقتصادی استفاده میشود. اگر قرار است موتورهای جستجوی داخلی تقویت شوند، تجربه شکست خورده استفاده از پیامرسانهای داخلی را مد نظر داریم؟
کدام پیامرسانها موفقتر بودند؟ آیا با وجود همین موتور جستجوی خارجی نصف و نیمه اصلاً نیازی به موتور جستجوی داخلی داریم؟ صد البته این پرسشها به معنی مخالفت با اصل مترقی و خطیر مدیریت فضای مجازی نیست. اما پرسش این است که مراحل را به درستی چیدهایم؟ اگر هدف، رسیدن به اینترنت ملّی به همان معنای اینترنت روسی و چینی هم باشد، قاعدتاً نمیبایست از اینجا شروع میکردیم.
3/ تابآوری اجتماعی را میکاهد: در شرایط سخت اقتصادی کنونی و به ویژه با فزونی فشار جنگ ترکیبی علیه ملت ایران و همچنین با توجه به نقش جبرانی اینترنت به جای کارکردهای سازمان دولت در ایجاد اشتغال و سرگمی و تفریح در ده سال گذشته، تصمیمگیری در مورد اینترنت باید به مراتب هوشمندانهتر و بالغانهتر باشد. در ۱۰ سال گذشته شعار و آرمان «عوضش امنیت داریم» جای خود را به گزاره «عوضش اینترنت داریم» داده است. مثلاً نتوانستهایم شغل بسازیم، به اسم کسب و کارهای مجازی، همه را راننده تاکسیهای اینترنتی کردهایم یا نتوانستهایم سرگرمی بسازیم، پهنای باند اینترنت را در اختیار اینستاگرام گذاشتهایم تا بلاگرها، واینرها و اینفلوئنسرها هر چه میخواهند بسازند و به شهروندان جامعه بفروشند. این عافیتطلبی شیک و مسئولیتگریزی تزئینی، هر چه باشد، حمایت از اکوسیستم استارتاپی نیست. در نتیجه زیست و زبان و جهان بخش قابل توجهی از مردم با این فضا خو گرفته و حالا با این تصمیمات بیاثر و لجوجانه، تنها نارضایتی و خشم میکاریم.
4/ به صورت نیروی متخصص چنگ میاندازد: کمبود نیروی متخصص در حوزههای مختلف سایبری در ایران، موضوعی نیست که نیازی به پنهان کردن داشته باشد. سلسله حملات اخیر به شهرداری تهران و شرکتهای فولاد و کندی برقراری مجدد ارتباطات و خدمات نشان میدهد نیروی متخصص سایبری تا چه اندازه برای کشور ما حیاتی است. این گونه اقدامات کودکانه، متخصص سایبری را ترغیب میکند چمدان ببندد و مهاجرت کند. از سویی دیگر، قفل کودک تنها محتوای پورن یا خشونتآمیز را محدود نمیکند، بلکه جستجو و پژوهش در حوزههای دارکوب یا وبسایتهای خبری اجتماعی را کند و فرسایشی میکند. مگر آنکه به دنبال اختصاص اینترنت آزاد به پژوهشگران و دانشجویان باشند که باز پرسشهای دیگری سر باز میکند: چه کسانی پژوهشگرند؟ چه کسانی به اینترنت آزاد نیاز دارند؟ مرجع تشخیص این دسترسی کجاست؟
اینترنت کوپنی، هر چه باشد، با شأن و نیاز شهروندان جامعه که در سالهای گذشته زیست جهانی پیدا کردهاند، همخوانی ندارد. لااقل طرح صیانت را در مجلس شورای اسلامی تصویب و اجرا میکردید تا با بهرهمندی از حداقلی شفافیت، میدانستیم چه اتفاقی در کشور در حال روی دادن است و باید از چه کسی و چه نهادی، چه چیزی را مطالبه کنیم.
ابهام در حکمرانی، تشویش خاطر میآورد و تشویش خاطر، دشمن هر گونه سرمایهگذاری اقتصادی و تابآوری اجتماعی است. تشویش خاطر و نگرانی ذهنی همان امنیت روانی است که رهبر معظم انقلاب نسبت به آن هشدار دادند. رفع کننده امنیت روانی باشید نه سازنده آن.
نظرات
لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
از ارسال نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بیاحترامی به اشخاص، قومیتها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزههای دین مبین اسلام باشد خودداری کنید.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نماييد.
نظرات پس از تایید مدیر بخش مربوطه منتشر میشود.