یادداشت تحلیلی؛

فرید زکریا در شبکه چهار تلویزیون/ آیا گفتگو فایده‌ای دارد؟

واقعیت این است که رسانه، بیان، مناظره و گفتگو، واگن‌هایی از قطار اقتصاد و سیاستند. نمی‌توان در اقتصاد و معیشت، ناکارآمد باشید و در سیاست و حکمرانی، غیرمنطقی و تحقیرآمیز برخورد کنید، آن گاه از رسانه انتظار داشته باشید معجزه کند. 

فرید زکریا در شبکه چهار تلویزیون/ آیا گفتگو فایده‌ای دارد؟
29791

محمد رستم پور کارشناس سیاسی نوشت: فرض کنید جای عطاءالله بیگدلی، فرید زکریا، مجری توانمند برنامه‌های گفتگومحور آمریکایی در شبکه‌های مشهور ماهواره‌ای، اجرای برنامه شیوه شبکه چهار را بر عهده بگیرد؛ فرض کنید طرفین مناظره‌های شبکه خبر، دهه هشتادی‌ها باشند، فرض کنید شبکه سه تلویزیون به جای دعوت از کارشناسان حامی نظام، اندکی و فقط اندکی تعدیل پیدا کند و به همان سیاق «دیروز، امروز، فردا» صداهای مخالف را هم بازتاب بدهد، فرض کنید این تلاش تکراری دولت برای تعیین مناطقی برای اعتراض که پیش از این هم به دلیل تصریح در قانون اساسی، با مخالفت دیوان عدالت اداری روبرو شده؛ به سرانجام برسد، آیا همه این گفتگوها و مناظرات و تبادل‌ها و تعامل‌ها فایده‌ای هم دارد؟

من از سال 88 در دانشگاه تدریس می‌کنم. هیچ‌گاه دانشجویان را به این حد از بی‌اعتنایی و بی‌میلی برای گفتگو ندیده‌ام. چهارشنبه هفته پیش بعد از خطبه‌ای غرا در تحلیل حرکت‌های اعتراضی هفته اخیر، با چهره‌هایی روبرو شدم که حتی لبخند نمی‌زدند، اخم نمی‌کردند و به سان موجوداتی صامت، فقط به شما زل زده بودند. پرسیدم چرا نمی‌پرسید، چرا چالش نمی‌کنید و چرا چیزی نمی‌گویید؟ یکی از دانشجوها گفت «تأثیری هم داره؟». من تعجبی نکردم. سال‌هاست دانشجو می‌پرسد «تأثیری هم داره؟» چرا؟ چون تأثیری نمی‌بیند. چون همه چیز را شعار و ریا و آدرس غلط می‌بیند. چون گفتگو را برای گفتگو، صادقانه نمی‌دانند. و درست هم می‌گویند. «گفتگو برای گفتگو» و «چاره‌ای جز گفتگو نداریم»، اداهای مضحکی است که به درد برنامه‌های تلویزیونی نزدیک انتخابات می‌خورد.

واقعیت این است که رسانه، بیان، مناظره و گفتگو، واگن‌هایی از قطار اقتصاد و سیاستند. نمی‌توان در اقتصاد و معیشت، ناکارآمد باشید و در سیاست و حکمرانی، غیرمنطقی و تحقیرآمیز برخورد کنید، آن گاه از رسانه مادرمرُده انتظار داشته باشید معجزه کند. 

زبان تا اندازه‌ای کارآمد است و مسکن تا حدی التیام می‌بخشد. علاوه بر این، تا وقتی شما اعتراض را به رسمیت نشناخته باشید و طرف مقابل را مهره و فریب‌خورده و در سپاه یزید، تعریف کنید؛ امکان و زمینه حداقلی گفتگو را هم انکار کرده‌اید. 

گفتگو از به رسمیت شناختن تفاوت‌ها آغاز می‌شود و به رسمیت شناختن تفاوت‌ها از دیدن تفاوت‌ها. تفاوت‌ها فقط ظاهری نیستند، عمدتاً نگرشی و بینشی هستند و نگرش و بینش با یک گفتگو و دو مناظره تغییر نمی‌کند.

آیا این بدان معناست که گفتگو نکنیم؟ ابداً و اصلاً. به این معناست که «فقط» گفتگو نکنیم. جز گفتگو چاره‌های پرشمار دیگری هم داریم و گفتگو برای تغییر است. نباید تصور کرد که فقط دستگاه‌های تبلیغی و نهادهای تبیینی وظیفه دارند. حتی بی‌ربط‌ترین دستگاه و وزارتخانه و اداره‌ای که از بیت‌المال، سهمی می‌برند، برای این تغییر کارکرد دارند. هزاران منبر و صدها مناظره با باتوم‌زنی بی‌جای یک نیروی وظیفه یگان ویژه بی‌اثر می‌شود. 

اما قدم اول آن است که همه چیز واقعی باشد. رحمت و نور بر روح آزاداندیشِ بزرگمردِ شهید مطهری که گفته بود برای مناظره با مارکسیست، با مارکسیت مناظره می‌کنم؛ نه با مسلمانی که مارکسیسم را قبول داشته باشد. صداقتی که صراحت نداشته باشد، راه به فریبکاری باز می‌کند و معترضان، چه آنانی که به خیابان می‌ریزند و چه آنانی که اعتراض را بی‌فایده می‌دانند، پیش‌فرض‌شان این است که شما فریبکارید یا حداقل همه راست را نمی‌گویید. 

یک بار شبکه‌های تلویزیون را بالا و پایین کنید. گفتگو، پرسشگری، مطالبه و مناظره صورت می‌گیرد. اما اولاً واقعی نیست و ثانیاً لفاظی است. چون عمل و اثری در روزمره مردم حس نمی‌شود. حکیمی که دستور به جهاد تبیین داده است، پیش از این و بارها و بارها به خدمت به مردم دستور داده است؛ از جمله گفته است «هر جا کارآمدی نباشد، مشروعیت از بین خواهد رفت». هر جا، نه فقط استودیوی برنامه شیوه شبکه چهار سیما.