در سکوت نهادهای بینالمللی و دولتهای منطقهای و کرختی افکار عمومی، صهیونیستها با حمایت ترامپ در غزه مرزهای جنایت را جابهجا کردهاند
غزه صدا ندارد
عفو بینالملل و دیدهبان حقوق بشر از «وخیمترین» بحران انسانی ساخته دست بشر در غزه سخن میگویند و لحظه به لحظه این نسلکشی سیستماتیک به صورت زنده ثبت میشود. فرانچسکا البانیز، گزارشگر حقوق بشر در امور فلسطین این نسلکشی را «سیستماتیک» میداند و حال به نظر میرسد نهتنها ارادهای برای توقف این نسلکشی وجود ندارد بلکه در کرختی رسانهها و افکار عمومی جهان، 2 میلیون فلسطینی ساکن غزه شیءانگاری شدهاند و به ادعای مقامات صهیونیست قرار است کارشان تمام شود. بسیاری از پژوهشگران عامل اصلی این بیعملی، کرختی و همدستی در نسلکشی غزه را انسانیتزدایی از فلسطینیان در پوششهای خبری میدانند. پوشش رسانهای جریان اصلی از نسلکشی در سراسر غرب، نهتنها تعصبات عمیقی در حمایت از رژیمصهیونیستی نشان داده است، بلکه سهولت در غیرانسانی کردن فلسطینیها را نیز برجسته کرده است. «کریگ موکیبر» مقام سابق حقوق بشر سازمان ملل، اشاره کرده است که اثبات نیت در یک نسلکشی اغلب دشوارترین کار است اما در مورد حمله رژیمصهیونیستی به غزه، برعکس این امر صادق است؛ انسانیتزدایی فلسطینیها یک تاکتیک کلیدی و روشن است که به کار گرفته میشود. برای توجیه چنین خشونت شدید و بیرحمانهای علیه یک ملت، ابتدا باید آنها را از انسانیت انداخت. تاکتیکی که حالا و پس از فروریختن آتشبس در اسفند سال گذشته بیش از پیش به کار رژیم تلآویو میآید.

به گزارش جهت پرس؛ وخیمترین بحران انسانی ساختۀ بشرهسته اصلی بحران انسانی کنونی در غزه، محاصره کامل کمکهای بشردوستانه از سوی رژیمصهیونیستی است که از دوم مارس ۲۰۲۵ آغاز شد. این محاصره و قطع کمکهای بشردوستانه، که در پی پایان یافتن مرحله نخست آتشبس اجرایی شد، تمامی جریانهای کمکرسانی و امدادهای بشردوستانه به این منطقه را متوقف کرده است. بر اساس آمار دیدهبان حقوق بشر و عفو بینالملل، در دوره آتشبس که از ۱۹ ژانویه آغاز شده بود، روزانه حدود ۵۰۰ تا ۶۰۰ کامیون کمک حامل غذا، دارو، سوخت و مصالح ساختمانی وارد غزه میشد اما اکنون، بیش از یک ماه است که حتی یک کامیون هم وارد نشده و این، طولانیترین دوره محرومیت از کمکها از زمان تشدید جنگ در اکتبر ۲۰۲۳ تاکنون به شمار میرود.
به گفته آژانس امداد و کار سازمان ملل (UNRWA)، این شرایط والدین را در تأمین ابتداییترین نیازهای کودکانشان ناتوان کرده و قیمت اقلام نایابی مانند آرد در برخی مناطق، همچون «المواسی» در ماه رمضان، تا چهار برابر افزایش یافته است. خبرنگاران محلی در غزه درباره وخامت بحران ناشی از حصار و مسدود شدن کمکهای بشردوستانه میگویند که در ماه اخیر «گرسنگی» و «سرما» بیش از بمبها جان غیرنظامیان و به ویژه کودکان غزه را گرفته است.
در کنار این محاصره، ویرانی تقریباً کامل زیرساختهای شهری نیز بر شدت بحران افزوده است. بیش از ۹۰ درصد از واحدهای مسکونی -صدها هزار خانه- در جریان حملات نظامی رژیمصهیونیستی تخریب شده یا بهشدت آسیب دیدهاند و بیش از 1.8 میلیون نفر آواره شدهاند. همچنین بر اساس آماری که دیدهبان حقوق بشر منتشر کرده است 142 هزار نفر پس از شکست آتشبس در اسفندماه سال گذشته پس از یک دوره بازگشت در طول مرحله اول آتشبس آواره شدهاند. بسیاری از این خانوادهها چندینبار در طول این جنگ جابهجا شدهاند و اکنون در چادرهای موقتی یا فضای باز زندگی میکنند؛ بدون سرپناهی مناسب. نظام سلامت نیز به گزارش عفو بینالملل و سازمان بهداشت جهانی عملاً فرو پاشیده است. طبق گزارش سازمان جهانی بهداشت، تا ژانویه ۲۰۲۴ بیش از ۶۶۰ حمله به مراکز درمانی ثبت شده بود و اکنون، ۹۵ درصد از بیمارستانها یا تخریب شدهاند یا عملاً فعالیتی ندارند. نابودی ۶۵ درصد از جادهها نیز امکان امدادرسانی و توزیع منابع را تقریباً ناممکن کرده است.
جنایت با گرسنگی دادن به مردم
گرسنگی در غزه به سطحی فاجعهبار رسیده است. کل جمعیت منطقه -حدود 2.1 میلیون نفر- به کمکهای خارجی وابستهاند، چراکه سالها محاصره و نسلکشی سیستماتیک 2 سال اخیر، اقتصاد غزه را نابود کردهاند. طبق ارزیابی سازمان IPC در دسامبر ۲۰۲۳، حدود ۲۶ درصد از مردم در وضعیت گرسنگی فاجعهبار قرار داشتند؛ آماری که به گفته مقامهای سازمان ملل، تا آوریل ۲۰۲۵ (ماه جاری میلادی) بهطور چشمگیری افزایش یافته و قحطی در مناطق شمالی غزه آغاز شده است. قیمت مواد غذایی آنقدر بالا رفته که زندگی به یک مبارزه روزانه برای بقا تبدیل شده است. فیلیپ لازارینی، رئیس UNRWA، این وضعیت را «تاریکترین لحظه برای بشریت» توصیف کرده؛ احساسی که ساکنانی چون محمد النجار، که از سهبرابر شدن قیمت آرد میگویند، آن را بهخوبی بازتاب میدهند.
نسلکشی اثبات شده
سازمانهایی مانند عفو بینالملل و دیدهبان حقوق بشر، اقدامات رژیم صهیونیستی در غزه را بر اساس کنوانسیون نسلکشی ۱۹۴۸، مصداق «نسلکشی» اعلام کردهاند. گزارش دسامبر ۲۰۲۴ عفو بینالملل به الگویی از کشتار، آسیب جدی جسمی و روانی و ایجاد شرایطی که به نابودی فیزیکی فلسطینیها منجر میشود، اشاره میکند. این گزارش، محاصره، بمباران و تخریب سیستماتیک زیرساختهای غیرنظامی را شواهدی از «نیت نسلکُشانه» میداند. اظهارات برخی مقامهای صهیونیست درباره «محو کامل غزه» نیز به این ادعاها اعتبار بیشتری بخشیده است.
در نوامبر ۲۰۲۴، دیوان کیفری بینالمللی (ICC) برای نخستوزیر رژیم صهیونیستی بنیامین نتانیاهو و وزیر دفاع سابق یوآف گالانت، به اتهام ارتکاب جنایات جنگی از جمله «استفاده از گرسنگی بهعنوان سلاح جنگی»، حکم بازداشت صادر کرد. این مسأله، بُعد حقوقی تازهای به بحث نسلکشی داده است.
بر پایه آمار وزارت بهداشت غزه، تا میانه اوت ۲۰۲۴ بیش از ۴۰ هزار فلسطینی کشته شدهاند—میانگین روزانه ۱۴۸ نفر—و این رقم تا مارس ۲۰۲۵ به ۴۸۵۰۰ نفر افزایش یافته است. سازمان ملل گزارش داده که تنها در دو هفته پس از پایان آتشبس در ۱۸ مارس، بیش از هزار نفر، از جمله زنان و کودکان، کشته شدهاند. در همین مدت، ۱۲۴ هزار نفر دیگر نیز آواره شدهاند. تخریب بیمارستانها، مدارس و شبکههای آبرسانی تصویری از یک تلاش سازمانیافته برای «غیرقابل سکونت کردن» غزه ارائه میدهد. با اینحال علیرغم اذعان عمده نهادهای آمریکا ساخته حقوق بشری به نسلکشی و پاکسازی نژادی سیستماتیک رژیم صهیونیستی در غزه، این گزارشها عملاً موجب هیچ اقدام عملی واقعی برای متوقف کردن نسلکشی و پاکسازی نژادی نشده است.
انسداد امیدها برای آتشبسی دیگر
آتشبسی که یک روز قبل از استقرار ترامپ در کاخ سفید و از ۱۹ ژانویه تا ۱۸ مارس ۲۰۲۵ برقرار بود، طرحی سهمرحلهای بود که با میانجیگری ایالات متحده، مصر و قطر شکل گرفت. در مرحله اول، یک آتشبس ۴۲ روزه اجرا شد؛ با آزادی ۳۳ گروگان صهیونیست در برابر صدها زندانی فلسطینی و افزایش کمکهای بشردوستانه. حدود ۳۷۰ هزار آواره فلسطینی توانستند به مناطق شمالی بازگردند و نیروهای صهیونیست نیز از بیشتر مناطق، بهجز حاشیههای مرزی، عقبنشینی کردند.
اما در مرحله دوم که قرار بود آتشبسی دائمی، خروج کامل نیروهای صهیونیست و ورود بیشتر کمکهای انسانی و غذا را شامل شود، مذاکرات به بنبست رسید. سفر زودهنگام نتانیاهو به ایالات متحده، ادعاهای ترامپ برای کوچاندن اجباری مردم غزه به مصر و اردن و تداوم کمکهای نظامی آمریکا به رژیم صهیونیستی به پیشبینیها درباره از سرگیری ماشین جنگ و نسلکشی رژیم تلآویو به غزه دامن زد.
در ۱۸ مارس، رژیم صهیونیستی با بهانه آماده شدن حماس برای حمله، اقدام به بمباران گسترده کرد و عملاً آتشبس را پایان داد. محاصره کامل کمکهای بشردوستانه نیز از دوم مارس آغاز شد (پیش از بمبارانها)، پس از آنکه رژیم صهیونیستی تمدید پیشنهادی ایالات متحده را رد کرد. مصر و قطر این اقدام را نقض آشکار توافقنامه دانستند؛ چرا که ادامه کمکها بخشی از تعهدات مرحله دوم بود. در نتیجه، قطعنامه ۲۷۳۵ شورای امنیت سازمان ملل که از آتشبس حمایت میکرد، عملاً بیاثر شد و رژیم صهیونیستی بار دیگر دستورهای تخلیه اجباری برای ۶۴ درصد از خاک غزه صادر کرد.
واکنشهای جهانی؛ بیعملی همدستانه
در حالی که خبر آتشبس موجی از شادی میان افکار عمومی حامی فلسطین در جهان ایجاد کرد و فرایند آزادسازی اسرای صهیونیست با هوشمندی حماس به نمایشی از اقتدار مقاومت تبدیل شد؛ از سرگیری جنایتها در غزه و شروع به کار دوباره ماشین جنگ صهیونیستها در غزه با نوعی کرختی در بازنمایی رسانهای همراه شد. از سرگیری نسلکشی مانند گذشته مورد توجه افکار عمومی جهان قرار نگرفت و وقوع ناآرامیها در سوریه و بحرانهای سیاسی و اقتصادی در ترکیه، اروپا و جنگ تعرفهای و… عملاً وخامت اوضاع انسانی در غزه را در رسانهها به حاشیه برد. واکنش جامعه جهانی ترکیبی از سکوت، ناتوانی و گاه همدستی بوده است. ایالات متحده، که متحد نزدیک رژیم صهیونیستی محسوب میشود، بهدلیل وتوی قطعنامههای آتشبس در سالهای پیش و ادامه ارسال تسلیحات—از جمله ۱۸۰۰ بمب MK84 در مارس ۲۰۲۴—بهشدت مورد انتقاد قرار گرفته است. این در حالیست که دیوان بینالمللی دادگستری در ژانویه ۲۰۲۴ رژیم صهیونیستی را ملزم به «پیشگیری از نسلکشی» کرده بود و در مارس ۲۰۲۵ بر ضرورت دسترسی فوری کمکهای بشردوستانه تأکید کرد. با این حال، کشورهایی چون آمریکا و آلمان همچنان به ارسال تجهیزات نظامی ادامه میدهند.
آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل، این وضعیت را «نقطه شکست نظم عمومی» دانسته و هشدار داد که اگر بحران ادامه یابد، احتمال آوارگی گسترده به سوی مصر وجود دارد. کشورهای عربی نظیر مصر، قطر، عربستان و اردن، محاصره غزه را مغایر با حقوق بینالملل و کنوانسیون چهارم ژنو—که مجازات جمعی را ممنوع کرده—دانستهاند. اما این گویهها در سطح لفاظیهای دیپلماتیک باقی مانده است و هنوز به نتیجهای ملموس نینجامیده است.
سازمانهای بشردوستانهای مانند آکسفام و پزشکان بدون مرز، وضعیت را «آخرالزمانی» توصیف کرده و خواستار تحریم کامل تسلیحاتی رژیم صهیونیستی و تحقیقات مستقل درباره جنایات جنگی شدهاند؛ اما این درخواستها نیز تاکنون راه به جایی نبردهاند.
به غیر از اندک صداهایی که در غرب علیه نسلکشی و همدستانش از شرکتهای بزرگ گرفته تا آکادمیها فریاد میزنند؛ نهادهای غربی و نهادهای برآمده از غرب هیچ واکنشی به نسلکشی که با همدستی نهادهای غربی؛ از آکادمی گرفته تا دولتهای مدرن غربی ندادهاند. رسانههای جریان اصلی همچنان اوضاع را پیچیده و نیازمند تحقیق توصیف میکنند و آکادمیهای غربی با روی کار آمدن دولت ترامپ و پیروزی راستها در انتخابات آلمان، فشار را روی دانشجویان و پژوهشگران حامی فلسطین افزایش دادهاند.
در این مرحله پرسش اینجاست که چرا نهادهای بینالمللی که سابقه بمباران بنغازی با ادعای نسلکشی قذافی را در کارنامه خود داشتهاند؛ چرا نه تنها هیچ اقدام عملی در راستای مقابله با نسلکشی انجام نمیدهند بلکه در این مسیر با رژیم تلآویو همدستند؟ پاسخ از نظر پژوهشگران پسااستعماری در یک واژه خلاصه میشود. انسانیتزدایی.
نسلکشی سیستماتیک
انسانشناسان و پژوهشگران مطالعات پسا استعماری معتقدند که هر گونه نسلکشی و یا عمل جنایت آمیز بشری نیازمند یک کلان روایت و معرفتشناسی است که جنایت را توضیح، توجیه و مشروع ارائه دهد.
یکی از ابعاد وحشتناک رویدادهای در حال وقوع در فلسطین، تماشای نابودی کامل انسانیت فلسطینیان از طریق اتحاد همزیست دولتهای غربی و رسانههای اصلی است. حملات نسلکشی جاری علیه فلسطینیان در نوار غزه بدون شک توسط دههها نژادپرستی ضد فلسطینی که توسط مقامات دولتی و نظامی و رسانهها ترویج شده، ممکن شده است. این موضوع برای کسانی که تاریخ نسلکشیهای استعماری غرب در آفریقا و آسیا را بررسی میکنند، جای تعجب ندارد؛ جایی که زمینه و بستر تاریخی منجر به جنایت کاملاً نادیده گرفته شده و فلسطینیان به سادگی و به صورت منفعل «میمیرند»، در حالی که صهیونیستها به طور فعال «کشته میشوند».
تلاش مستمری برای انسانیتزدایی از فلسطینینان از طریق نگرشهای نژادپرستانه و کلیشههای شرقشناسانه برای دههها انجام شده است. این موضوع در طول نسلکشی اخیر در 17 ماه گذشته به اوج خود رسیده است، زمانی که رهبران سیاسی و نظامی آمریکا و رژیم صهیونیستی با پراکنده کردن ترس و تهمتهای افراطی، بدترین اظهارات فاشیستی را از همان دوران پس از ۱۱ سپتامبر به نمایش گذاشتند. این اظهارات نژادپرستانه با هدف انسانیتزدایی از مردم فلسطین و خنثی کردن خشم عمومی نسبت به آنچه ممکن است بدترین پاکسازی قومی از زمان نکبت ۱۹۴۸ و حتی نسلکشی به دست یکی از پیشرفتهترین نیروهای نظامی جهان باشد، انجام میشود؛ در حالی که قدرتهای جهانی تنها تماشا میکنند و هیچ اقدامی نمیکنند.
طبق گزارشها، قتلعامی که در بیمارستانها، مدارس و مراکز پناهجویی در غزه رخ داد، به همراه هزاران کودک و غیرنظامی که در روزهای قبل و بعد توسط رژیم صهیونیستی بمباران شدند، باید دولت بایدن و ترامپ و مقامات اروپایی را وادار به اعمال آتشبس میکرد؛ اما به جای آن، این دولت همچنان حمایت دیپلماتیک بدون قید و شرط از رژیم صهیونیستی را فراهم کرده و از جنایات جنگی رژیم صهیونیستی را حمایت میکند و از کوچ اجباری بیش از دو میلیون انسان طوری سخن میگویند که گویی تعدادی اشیاء باید جا به جا شوند. این بیانیههای رسمی عمدتاً بدون سؤال توسط رسانههای جریان اصلی که وظایف روزنامهنگاری خود را در گزارشدهی از جنایات رژیم صهیونیستی کنار گذاشتهاند، تکرار میشوند. شنیدن روزنامهنگارانی که از مأموریت خود برای «دفاع از دموکراسی» و «حقیقت» میبالند، در حالی که این اصول را کنار گذاشته و استثنا قائل میشوند، میتواند خستهکننده و کسلکننده باشد. شاید حتی نگرانکنندهتر، برای آبرو و اعتبار روزنامهنگاری تحقیقی و میدانی، در حالی که بیش از 300 خبرنگار اهل غزه به طور هدفمند در غزه ترور شدهاند و جامعه جهانی رسانه منفعلترین واکنشها را به این ترورهای هدفمند نشان داده است. در مواردی که روزنامهنگاران عرب، فلسطینی و غزهای در میدان کشته میشوند، مسئولیت با به کار بردن زبان مبهم و توسط رسانههایی که اجازه میدهند مقامات به طور آشکار دروغ بگویند و ابهام ایجاد کنند، پنهان میشود. بدتر از همه، هنگامی که رسانهها برای رژیم صهیونیستی پروپاگاندا تولید میکنند، مانند مورد عصام عبدالله (خبرنگار لبنانی) که در اوایل جنگ در لبنان کشته شد، به طوری که به طور مستقیم اعلام نمیشود که رژیم صهیونیستی او را کشته، بلکه به طرز مضحکی گفته میشود که او توسط موشکهایی که «از سمت رژیم صهیونیستی شلیک شده بودند» به قتل رسیده است.
عدم توازن آشکار در ارزشگذاری بر جان صهیونیستها به قیمت مستقیم جان فلسطینیان هرگز واضحتر از این نبوده است. از بین رفتن انسانیت فلسطینیان و شیئ انگاری آنها توسط آمریکا، رژیم صهیونیستی و متحدان آنها واضح است، در حالی که همچنان توجیه کشتار انبوه افرادی را که در بزرگترین زندان روباز جهان نگه داشته شدهاند، ادامه میدهند. شاید نباید تعجب کرد که چنین ماشین نسلکشیای ما را میبلعد و انسانیت مشترک شهدای این نسلکشی و شاهدان آن را نادیده میگیرد. رسانهها باید به خاطر کنار گذاشتن مسئولیت خود در آگاهسازی عمومی و در نتیجه امکانپذیر ساختن این جنایات علیه بشریت، پاسخگو باشند.
حال به نظر میرسد ما ساکنان جنوب جهانی و کل جامعه بشری باید ادعای بیش از حد ساده و خام اندیشانه و اغراقآمیز را مبنی بر اینکه افق بلند تاریخ به سوی عدالت میگراید، رد کنیم. قطار طولانی تاریخ از طریق دست نامرئی یا فرایند طبیعی حرکت نمیکند؛ آنچه مسلم است آن است که جز اراده جمعی جنوب جهانی برای متوقف کردن این ماشین نسلکشی امید دیگری برای پایان این نسلکشی به نظر نمیرسد.
نظرات
لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
از ارسال نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بیاحترامی به اشخاص، قومیتها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزههای دین مبین اسلام باشد خودداری کنید.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نماييد.
نظرات پس از تایید مدیر بخش مربوطه منتشر میشود.