یادداشت تحلیلی؛

غزه؛ استیضاح نظریه/ ما از لحاظ نظری در برابر واقعیت خواب بوده‌ایم

مجتبی نامخواه در یادداشتی تحلیلی نوشت: چگونه این همه ظلم به شکلی مستمر در این سیاره در جریان است؟ حالا جلوگیری از آن یک بحث است؛ چگونه این همه درباره آن از لحاظ «نظری» سکوت کرده‌ایم؟

غزه؛ استیضاح نظریه/ ما از لحاظ نظری در برابر واقعیت خواب بوده‌ایم
165553

به گزارش جهت پرس؛ حجت‌الاسلام و المسلمین مجتبی نامخواه در یادداشتی تحلیلی درباره سکوت برخی جوامع یا انغعال در مواجه با مسائل غزه نوشت: این روزها برای نوشتن سرمقاله شماره بعد نامه‌جمهور، درباره انسان فلسطینی، در حال خواندن روایت‌های از زندگی روزمره فلسطینی‌ها هستم. حدود ۸۵ انسان و روایت انسانی. تعداد زیادی را ترجمه کرده‌ایم و دست‌آخر برای تکمیل تصویرمان از این انسان، تعدادی مصاحبه گرفتیم.
خیلی عجیب است؛ چگونه این همه ظلم به شکلی مستمر در این سیاره در جریان است؟ حالا جلوگیری از آن یک بحث است؛ چگونه این همه درباره آن از لحاظ «نظری» سکوت کرده‌ایم؟

یکی از کارهای فلسفه، حتی در وجه کلاسیک آن، توضیح دادن شرّ است. چرا اکنون درباره این شرّ بزرگ ساکت است؟ الهیات چطور؟ دین نمی‌خواهد در این باره حرفی بزند؟ آخر چطور می‌توان به خیر و خدا دلالت داد بی‌آن‌که بر علیه شرّ شورید؟ حتی علوم اجتماعی و انسانی که این همه میل ابژه کردن همه چیز را دارد، چگونه می‌تواند درباره یک وضعیت و واقعیت هفتاد ساله حرف نزند؟ آری؛ آن‌چه این روزها در غزه در جریان است یک جلسه استیضاح است: استیضاح اهالی فلسفه؛ استیضاح مفسران دین و استیضاح عالمان علوم اجتماعی.

ادوارد سعید در مسئله فلسطین استدلال می‌کند که «خواب شبانگاهی و بیداری تدریجی ما» همواره به صورت دیالکتیکی تجربه فلسطینی‌ها را در برابر صهیونیسم شکل داده است. ما از لحاظ نظری در برابر واقعیت خواب بوده‌ایم و بیداری‌ای اگر بوده، در جان‌ها بوده و حداکثر در زبان ما؛ ذهن ما از این بیداری باز مانده است.

احتمال دارد وضعیت نظریه در برابر واقعیت فلسطین این طور باقی نماند. شاید چیزی شبیه جنبش اگزیستانسیالیسم پس از جنگ جهانی دوم متولد شود. مسئله این است که ما چگونه می‌توانیم این خفتن نظری را به بیداری تبدیل کنیم و یا به تعبیر دقیق‌‌تر آن را به بیداری انسانی پیوند بزنیم؟

آن چنان که ملاصدرا استدلال می‌کرد، تضاد خیر و شرّ، امکان تولد فیض است. از دل این تضاد به فراز درآمده، انسان جدیدی متولد شده و خواهد شد؛ انسان جدید و اوضاع جدید. تنهایی انسان مدرن در جریان جنایت‌های جنگ جهانی، دستمایه خلق تنهاییِ اگزیستانسیالیستی شد اما تنهایی انسان فلسطینی اما به مراتب ژرف‌تر و وجودی‌تر است. چه مفهومی می‌تواند این تجربه وجودی را توضیح بدهد؟

انسان فلسطینی با رنج‌هایش توانسته به ما یادآوری کند که ما چقدر تنهاییم و انسان چقدر تنهاست و این تنهایی یک زایشگاه خواهد بود؛ زایشگاه اتصال با جهان و روابطی واقعی. از دل این اتصال و در میانه این رابطه‌ها ما با انسان جدیدی ملاقات خواهیم کرد. غزه استیضاح نظریه است؛ تنها نظریه‌ای بعد از آن باقی خواهد ماند که بتواند اعتماد عموم را جلب کند.