سینمای مبتذل و نمایش خانگی؛ تهدید جدی برای خانواده ایرانی

تماشای فیلم‌ها و سریال‌های مبتذل و بدون نظارت در شبکه‌های نمایش خانگی، می‌تواند بنیان خانواده، رفتار کودکان و نوجوانان و ارزش‌های فرهنگی را به خطر بیندازد. کارشناسان رسانه هشدار می‌دهند که ضعف حکمرانی محتوا، سلامت نسل آینده را تهدید می‌کند.

سینمای مبتذل و نمایش خانگی؛ تهدید جدی برای خانواده ایرانی
273093
به گزارش جهت پرس؛ تفریحات این روزهای خانواده‌ها کمی با دیروز فرق کرده است؛ پارک و سینما یا مهمانی‌ها و دورهمی‌های بی‌ریا جایش را به‌ور رفتن با گوشی‌های تلفن همراه  و سرک کشیدن در صفحه‌های مجازی و زیر و رو کردن اکسپلور داده و گه‌گاه نشستن پای فیلم، سریال  و جُنگ‌ها و مسابقات سینمای خانگی که دست‌ها را برای تفریح و سرگرم شدن کمی باز‌تر کرده است.
احمد کارآمد، مدیر مسئول جهت پرس از آسیب‌های سینمای خانگی برای خانواده می‌گوید.

این سهل انگاری جبران ناپذیر است

«وضعیت حاضر در حوزه نمایش خانگی و VODها نتیجه بی‌دقتی، ترک فعل مسئولین نظارتی و همچنین اشتباه محاسباتی برخی از مسئولینی است که در این حوزه فعالیت می‌کنند و متأسفانه به دغدغه‌های کارشناسان در این زمینه توجهی نمی‌شود.» کارآمد در ادامه این مقدمه می‌گوید: «اگر این محتواها، بدون نظارت و مبتنی بر اصول فرهنگی جامعه تولید نشود، می‌تواند تأثیرات منفی عمیقی بر بنیان خانواده بگذارد.»

اشکالات ساختاری و نظارتی

وی با اشاره به هدف از ایجاد نمایش خانگی در نقد این ایده می‌گوید: «یک بخش مهم، مربوط به ناظران بخش نمایش خانگی است که شامل سازمان ساترا، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و همچنین مسئولینی می‌شود که پشت این شبکه‌ها هستند و باعث ایجاد آن‌ها شده‌اند و کماکان از نوعی مصونیت بهره‌مند هستند.
این مسئولین، قطعاً افراد دلسوزی هستند و ایده اصلی آنان این است که با راه‌اندازی نمایش خانگی، مصرف ماهواره در کشور کاهش‌یافته و مردم محصولات داخلی را در پلتفرم‌هایی مانند نماوا مشاهده کنند.
این ادعا در ظاهر و در ابتدای کار، درست به نظر می‌رسد اما به این نکته کلیدی توجه نمی‌شود که اگرچه مردم جذب شده‌اند، اما محتوای ارائه شده خود موجب افزایش خشونت، افزایش مصرف سیگار و افزایش ناهنجاری‌ها و اختلافات خانوادگی در جامعه و… شده است. نمی‌توان گفت که نمایش خانگی تنها عامل است، اما قطعاً سهم داشته و در برخی موارد سهمی بزرگ دارد.»

تضعیف ارزش‌ها و هنجارهای خانوادگی

زمانی که محتوای سریال‌ها و فیلم‌ها مملو از نمایش هنجارشکنی‌ها با خشونت، بی‌حجابی، روابط نامشروع، بی‌احترامی به والدین، تمسخر ارزش‌های سنتی و… باشد، به‌تدریج این رفتارها در ناخودآگاه خانواده، به‌ویژه کودکان و نوجوانان، عادی‌سازی می‌شود و در نتیجه این امر می‌تواند منجر به  کاهش احترام بین اعضای خانواده، افزایش اختلافات و تعارضات نسلی و سست‌شدن  پیوندهای عاطفی بشود.

افزایش خشونت و بی‌قراری در محیط خانواده

تماشای مداوم محتوای خشن (چه فیزیکی و چه کلامی) می‌تواند سبب کاهش سطح تحمل افراد شود و در نتیجه هنگام برخورد با مشکلات روزمره، سریع‌تر به خشونت متوسل شوند.  این مسئله به‌ویژه برای بچه‌ها بسیار خطرناک است، زیرا آن‌ها خشونت را به‌عنوان راه‌حلی برای مشکلات می‌بینند و با به‌کارگیری آن عواقب ناخوشی دامن‌گیر خانواده خواهد شد.

تخریب الگوهای ارتباطی سالم

در بسیاری از تولیدات رسانه‌ای، دیالوگ‌ها و روابط بین شخصیت‌ها پر از توهین، فریب، خیانت و ارتباطات غیر سالم است. تماشای مکرر این محتوا، الگوهای ناسالم را به‌عنوان سبک زندگی معمول معرفی می‌کند.   اعضای خانواده، به‌جای یادگیری مهارت‌های گفت‌وگو، حل تعارض و همدلی، با الگوهای مخرب ارتباط آشنا می‌شوند که به سکوت عاطفی، سوءتفاهم و انزوای اعضا درون خانواده می‌انجامد.

القای سبک زندگی مصرف‌گرا و مادی

تبلیغ غیرمستقیم سبک زندگی اشرافی، توجه افراطی به‌ظاهر، مقایسه اجتماعی و مصرف کالاهای لوکس، می‌تواند احساس کمبود یا حقارت را در بینندگان ایجاد کند.  این امر به ویژه زمانی خطرناک است که امکانات اقتصادی خانواده با آنچه در صفحه‌نمایش می‌بیند، همخوانی ندارد. این وضعیت می‌تواند باعث ایجاد انتظارات غیرواقعی، فشار مالی بر سرپرستان خانواده و در نهایت احساس نارضایتی و سرخوردگی در تمام اعضا شود.

عدم رصد محتوای پرمصرف برای کودکان

کارآمد می‌گوید: «متأسفانه هیچ نهادی نیست که در بطن این پلتفرم‌ها برود و ببیند پرمصرف‌ترین برنامه کودک یا کارتون چیست و آیا مشکل دارد یا خیر. انواع رقص، دوستی نامشروع دختر و پسر و روابطی که با فرهنگ و دین ما در تضاد است، به‌راحتی نمایش داده می‌شود و بر ناخودآگاه کودکان می‌نشیند.

سوءاستفاده از فضای بی‌قانونی و آسیب به کودکان در این یلگی

احمد کارآمد با تأکید بر اینکه متأسفانه از فضای یله و رها و بی‌قانونی فعلی سوءاستفاده می‌شود می‌گوید: « به‌عنوان مثال در برخی پلتفرم‌ها، برنامه‌های کودکی پخش می‌شود که حتی آرم بی‌بی‌سی (BBC) از روی آن حذف نشده و به زبان انگلیسی است؛ برنامه‌هایی که صداوسیما هرگز آن‌ها را پخش نمی‌کند، با دوبله بسیار خوب در دسترس کودکان قرار می‌گیرد و اثر خود را می‌گذارد.»

تقابل محتوای سالم و محتوای صرفاً اقتصادی

کارآمد در بیان لزوم و ضرورت تولید آثار سالم و فاخر می‌گوید: «متأسفانه شاهد هستیم حتی مجموعه‌های فرهنگی وابسته به حاکمیت، آثاری تولید می‌کنند که خانواده را تهدید، احترام به والدین را نابود و روابط خانوادگی را متلاشی می‌کند. ترویج سیگار و مشروب به‌شدت در این شبکه‌ها در جریان است. مسئولین باید این فضا را فراهم کنند. صداوسیما، وزارت ارشاد، نهادهای فرهنگی، حوزه علمیه، بنیادها و ستاد اجرایی فرمان امام، همه مسئولیت مهمی در این زمینه دارند و باید بودجه‌ها صرف تولیدات فاخر شود. می‌شود مردم را جذب کرد و محتوای سالم در اختیار آنان قرارداد. مقصود از محتوای سالم، تنها محتوای مذهبی خالص نیست، بلکه محتوای فاخر است. اما متأسفانه تمرکز صرفاً بر درآمدزایی سریع قرار گرفته است، درحالی‌که سرمایه‌گذاری بر محتوای فاخر می‌تواند حتی درآمدزایی بیشتری نیز داشته باشد.
شبکه نمایش خانگی یک فرصت فرهنگی بسیار ناب است که می‌تواند مردم را با فرهنگ غنی آشنا کند و درعین‌حال درآمد خود را نیز افزایش دهد. نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد مردم همچنان متقاضی پخش آثاری مانند «مختارنامه»، «حضرت یوسف» و «اصحاب‌کهف» هستند که این امر نشان‌دهنده علاقه آنان به محتوای فاخر است.»

خانواده، قربانی گران‌شدن خدمات و رقابتی نابرابر

مشکل بزرگ دیگر، تأثیر این شبکه‌ها بر سیستم رسانه رسمی کشور است. کارآمد با بیان این دغدغه می‌گوید: «پول سرشاری که به این فضا وارد می‌شود، باعث شده درآمد هنرمندان و برنامه‌سازان در این شبکه‌ها به‌شدت افزایش یابد. یک فیلمنامه که در صداوسیما با ۲۰ یا ۵۰ میلیون تومان جمع می‌شد، در نمایش خانگی با رقم‌های یک تا ده میلیارد تومان و حتی گاهی اعداد رؤیایی مانند ۱۰۰ میلیارد تومان معامله می‌شود. طبیعتاً فیلمنامه‌نویسان و هنرمندان مطرح، به سمت نمایش خانگی می‌روند که درآمد بیشتر و محدودیت‌های کمتری دارد و نیاز به پاسخگویی نیز نیست. این امر یک رقابت نابرابر با سیستم‌های رسانه‌ای دولتی و حاکمیتی مانند صداوسیما ایجاد کرده و باگی به وجود آورده که جمهوری اسلامی نمی‌تواند روایت رسمی خود را به شکل هنرمندانه ارائه دهد.
متأسفانه ناظرانی که برای این فضا تعیین شده‌اند، طرح‌های تشویقی یا جذابی برای ترغیب سازندگان به سمت تولیدات خوب و همسو با سیاست‌های فرهنگی نظام ایجاد نمی‌کنند. در برخی موارد مشاهده می‌شود که صرفاً با اعمال زور و قوانین سخت‌گیرانه بدون همراه‌سازی، اقدام می‌نمایند که منجر به شکست می‌شود. این رویکرد باعث می‌شود سرمایه‌گذاری‌های کلان به خطر افتاده و حتی ممکن است محصول به‌صورت زیرزمینی و با سود بیشتر عرضه گردد.»

ضعف حکمرانی محتوا و ضرورت اقدام فوری

«ما در ماجرای حکمرانی بر محتوای نمایش خانگی به‌شدت ضعف داریم و نهادهای مسئول از جمله شورای‌عالی فضای مجازی، صداوسیما، شورای‌عالی انقلاب‌فرهنگی و هر نهاد ذی‌ربط دیگری باید ورود جدی کرده و نقش‌آفرینی کنند. همچنین نهادهای مهم حاکمیتی که پشت برخی از این پلتفرم‌ها دیده می‌شوند، باید تحرک لازم را ایجاد نمایند.»
کارآمد در ادامه در توضیح چالش‌های پیش روی نظارت مؤثر می‌گوید: «متأسفانه در برخی دولت‌ها، شاهد این هستیم که ناظران به‌عمد تمایل دارند برخی محتواهای خاص (که از ذکر نام آنان معذوریم) پخش شود. در برخی موارد نیز، پروپاگاندا و کمپین‌های رسانه‌ای سنگینی که توسط سازنده یا شبکه نمایش خانگی راه‌اندازی می‌شود، قدرت حکمرانی و تصمیم‌گیری را از ناظر سلب می‌کند.»

این شبکه‌ها نسل‌ها را نابود می‌کنند

او با ابراز نگرانی از تأثیرات محتوای ناسالم بر کودک می‌گوید: «وقتی مشاهده می‌کنیم کودکی ۵.۶، ۷ یا ۸ساله، برنامه‌ای کودکانه را بیش از ۱۰ یا ۲۰ بار در روز در پلتفرم‌ها تماشا می‌کند و این محتوا ملکه ذهن او می‌شود، یا نوجوانان و جوانان که برخی فیلم‌ها را بارها مشاهده می‌کنند و سبد مصرف محتوای آنان عدد بسیار بالایی است، نگران می‌شویم. کارآمد با این مقدمه به تأثیر  به‌عنوان‌مثال، اینجانب که پدری با یک پسر ۹ساله هستم، به‌شدت نگران زیست او در این فضا هستم و تنها توانسته‌ام کنترل آسیب  محدودی انجام دهم. البته کنترل نوجوانان ۱۳ تا ۱۸ساله بسیار دشوارتر است. به‌جرئت می‌توان گفت این شبکه‌ها در حال نابودی یک نسل هستند.
من معتقدم برای نجات برخی از این کودکان نیاز به معجزه است. آینده بسیار بدی در انتظار آنان است و این موضوع می‌تواند خسارت زیادی به کشور وارد کند.»

جبرانگری رسانه‌ای و نه انتخاب مردم

کارآمد در بیان تأثیرگذاری رسانه می‌گوید: «به‌هیچ‌وجه انتخاب‌گر و تصمیم‌گیرنده در این شبکه‌ها مردم نیستند. این رسانه است که تعیین می‌کند مردم چه ببینند و چگونه فکر کنند. به‌عنوان نمونه، اگر ۲۰ فیلم برتر نمایش خانگی قبل از حوادث فتنه‌۱۴۰۱ را بررسی کنید، متوجه خواهید شد که چقدر بین محتوای آن سریال‌ها و آن حوادث، شباهت و تأثیرپذیری و جود دارد.»
کارآمد با اعتراض به تولید محتوایی که سلامت خانواده را نشانه گرفته است می‌گوید: «متأسفانه یک حس مصونیت در بین این شبکه‌ها وجود دارد و کوچک‌ترین انتقاد با جنجال رسانه‌ای مواجه می‌شود. این شبکه‌ها پول و قدرت تبلیغاتی زیادی دارند و رسانه‌ها را همراه می‌کنند تا صدای مخالف شنیده نشود.
در ماجرای نمایش خانگی، رقابت تنها بر سر پول درآوردن است. ۷۰ درصد بازار در انحصار یک یا دو شبکه است و بقیه بین دیگران تقسیم شده است. نکته کلیدی این است که حمایت رانتی که از طریق زیرساخت از این شبکه‌ها می‌شود، می‌تواند اهرم نظارتی باشد. می‌توان گفت اگر محتوای فاخر و مطابق ضوابط تولید نکنید، ترافیک و امتیازات شما محدود خواهد شد. اما متأسفانه شاهدیم نه‌تنها این اتفاق نمی‌افتد، بلکه متصدیان امر نیز مشوق تولید محتوایی با تابوی کمتر هستند تا تنها از فروش پهنای باند و اشتراک سود کلان به دست آورند.»چه باید کرد؟

رسانه به خودی خود مخرب نیست، بلکه غفلت از محتوا و اولویت دادن سود اقتصادی بر سلامت فرهنگی است که خانواده را به مخاطره می‌اندازد. پس راه حل  نه حذف رسانه، بلکه حکمرانی هوشمند، تدوین قوانین شفاف و حمایت از تولید محتوای فاخر است که همسو با ارزش‌های خانواده ایرانی باشد. در غیر این صورت، آسیب‌های وارده می‌تواند بنیان‌های اجتماعی کشور را با چالش‌های جدی مواجه کند.

وی می‌گوید: «به عنوان کسی که سال‌ها در این فضا مطالعه و تولید محتوا داشته‌ام، بزرگترین مشکل ما، عدم وجود قانون و ساختار مناسب است. اگر مجلس شورای اسلامی ورود کند و قانون مناسبی تدوین نماید، این فضا به راحتی قابل کنترل خواهد بود. زیرا بقا و درآمد این VODها به زیرساخت و ترافیک شبکه وابسته است. اگر برای متخلفان، در ارائه پهنای باند و ترافیک، جریمه و محدودیت اعمال شود، قول می‌دهم کمتر از یک ماه، همه خود را با خط‌مشی نظام تطبیق خواهند داد.»

کارآمد در پایان با تأکید بر اهمیت حفظ سلامت جامعه می‌گوید: «هر روز که دیرتر به فکر بیفتیم، خسارت جبران‌ناپذیری به جوانان و خانواده‌های ایرانی وارد می‌شود. فعالان رسانه‌ای باید مطالبه و بازخواست کنند و رسانه‌ها این موضوع را به چالش بکشند تا آرام آرام به سمت ساماندهی حرکت کنیم.

تا زمانی که این تحرک صورت نگیرد، متأسفانه در همین مسیر فعلی حرکت خواهیم کرد. این راهی است که اروپا و آمریکا رفته‌اند و عواقب آن را مشاهده می‌کنیم. اگر این روند در ایران نیز ادامه یابد، استقلال فرهنگی کشور به خطر خواهد افتاد. امیدواریم روزی برسد که فرهنگ فدای پول، گردش مالی، فروش پهنای باند و حق اشتراک نشود و جامعه و خانواده ایرانی از این وضعیت نجات یابند.»