زمینه‌سازی یک جریان سیاسی در ایران برای تجاوز مجدد اسرائیل +جزئیات

از سال‌ها پیش مشخص بود که غرب به دنبال دادن امتیاز به ایران نیست و با بکارگیری تمام ابزارها صرفاً به دنبال محدود کردن مولفه‌های قدرت ایران، خلع سلاح و تضعیف حاکمیت ملی ایران است. با حمله رژیم صهیوینستی و آمریکا به ایران، این موضوع برای هر غافلی به روشنی روز آشکار شد.

زمینه‌سازی یک جریان سیاسی در ایران برای تجاوز مجدد اسرائیل +جزئیات
270924

به گزارش جهت پرس؛ بیش از 22 سال است که ایران در مورد فناوری‌های هسته‌ای خود با غرب درحال مذاکره است. گرچه این گفتگوها در دوره‌های مختلف با فراز و فرودهایی همراه بوده، گاه به بن بست رسیده و گاه توافقاتی حاصل شده، اما هیچ‌ زمانی به یک راه حل پایدار منجر نشده است.

اولین تجربه شکست دیپلماسی، برهم خوردن توافقات سعدآباد و پاریس بود. چند ماه پس از آنکه ایران تعهدات هسته‌ای خود را اجرا کرد، انگلیسی‌ها به عنوان سخنگوی تروئیکا، اعلام کردند «تا زمانی که آمریکا با توافق همراه نباشد و آن را تایید نکند ما اروپایی‌ها قدرت تضمین آینده این توافق را نداریم»؛ و این یعنی برخلاف اجرای تعهدات از سئی ایران، طرف اروپایی نمی‌خواهد تعهدات خود را در متن توافق اجرایی کند. با این حال رسانه‌های اروپایی سعی کردند علت شکست مذاکرات را به گردن نئوکان‌هایی چون جان بولتون بیاندازند. در مقابل رسانه‌های داخلی هم با نادیده گرفتن بدعهدی اروپا، بازی مقصرنمایی را از جریان سیاسی رقیب آغاز کردند و دولت وقت ایران را مقصر شکست توافق دانستند.

با این حال بعد از مدتی گفتگو با اروپایی‌ها از سر گرفته شد. همزمان مذاکره با آمریکا نیز در عمان پیگیری می‌شد. هرچه مذاکرات جلوتر می‌رفت تعداد تحریم‌ها و قطعنامه‌های بین المللی علیه ایران بیشتر و بیشتر می‌شد. اما جمهوری اسلامی همچنان مسیر بر دیپلماسی تاکید می‌کرد.

با روی کار آمدن دولت روحانی و بازگشت غربگرایان به قدرت، کدخدایی آمریکا توسط اصلاح‌طلبان به رسمیت شناخته شد. همین موضوع از یک طرف منجر به ورود آمریکا به مذاکرات مستقیم با ایران شد و از طرف دیگر تامین منافع ملی ایران از اولویت خارج شد تا مذاکرات سرعت بیشتری پیدا کند. همان موقع ظریف جمله قصاری ایراد کرد که «هر نوع توافقی بهتر از عدم توافق است». این یعنی اولویت اساسی دستگاه دیپلماسی روحانی، رسیدن به توافق است، حتی اگر آن توافق برضد منافع ملی ایران باشد.

نتیجه این مذاکرات هم برنامه جامع اقدام مشترک مشهور به «برجام» شد. با اینکه در زمان اجرای برجام، طرف‌های غربی بازهم از انجام تعهدات خود سرباز زدند، اما ترامپ ترجیح داد همان توافق نیم بند را هم پاره کند. اصلاح طلبان دوباره تقصیر را به گردن رقیب سیاسی خود انداختند و شعارنویسی روی موشک را بهانه خروج ترامپ از برجام خواندند!

بعد از اتمام دور اول ریاست جمهوری ترامپ، باز هم مذاکره (این بار غیرمستقیم) با آمریکا از سر گرفته شد. مذاکراتی که متاثر از آشوب‌های 1401، دچار فراز و نشیب‌های پی در پی بود. گرچه مذاکره با دولت بایدن به نتیجه خاصی نرسید اما ایران ترجیح داد این مذاکرات در دولت ترامپ نیز ادامه داشته باشد تا اینکه دو روز قبل از دور ششم مذاکرات غیرمستقیم، رژیم صهیونیستی با چراغ سبز آمریکا به ایران تجاوز کرد و شد آنچه شد.

از سال‌ها پیش مشخص بود که غرب به دنبال دادن امتیاز به ایران نیست و با بکارگیری تمام ابزارها صرفاً به دنبال محدود کردن مولفه‌های قدرت ایران، خلع سلاح و تضعیف حاکمیت ملی ایران است. با حمله آمریکا و رژیم صهیونیستی به ایران، دیگر این موضوع برای هر غافلی نیز به روشنی روز آشکار شده است.

غربگرایان اما تمام این تجریبات را در دو دهه مذاکره با آمریکا و اروپا نادیده گرفتند و دوباره با فراخواندن ایران به مذاکره، کوس جنگ می‌نوارند. اصلاح‌طلبان رادیکال با حمله به رقبای سیاسی خود در حال متزلزل کردن انسجام ملی پس از جنگ با دشمنان هستند، تا مجدداً مسیر مذاکره با آمریکا هموار شود. غافل از اینکه محصول پنج دور مذاکرات قبلی، حمله به تمامیت ارضی ایران بود.