تحلیلی بر روایت حضرت آیتالله خامنهای از جامعۀ ایران در پیام نوروزی و بیانات ابتدای سال 1404
روایت آینده
سرنوشت جوامع، ایستایی و حرکت ملتها وابسته به روایتی است که اعضای آن از جامعه خویش دارند. بینشی که منجر به کنش میشود و جهت حرکت آن جامعه را مشخص میکند. این روایت اگر همراستا با هویت و اندوختههای حقیقی و منطبق با واقعیتهای جامعه عرضه شود، جامعه مسیر خود را با استقامت و جدیت برای تحقق آرمانهای خویش ادامه میدهد؛

به گزارش جهت پرس؛ سیدمصطفی موسوی، پژوهشگر هسته مکتب امام خمینی(ره) مرکز رشد دانشگاه امام صادق(ع)سرنوشت جوامع، ایستایی و حرکت ملتها وابسته به روایتی است که اعضای آن از جامعه خویش دارند. بینشی که منجر به کنش میشود و جهت حرکت آن جامعه را مشخص میکند. این روایت اگر همراستا با هویت و اندوختههای حقیقی و منطبق با واقعیتهای جامعه عرضه شود، جامعه مسیر خود را با استقامت و جدیت برای تحقق آرمانهای خویش ادامه میدهد؛ چراکه روایت مذکور نشاندهنده جهت صحیح حرکت جامعه در میسر اهداف خویش است. حال اگر روایتی که از جامعه عرضه میشود، مطابق با اهداف، نوع حرکت و کنشهای کلان اعضای جامعه نباشد، طبیعی است جامعه اعتمادبهنفس خود را ازدستداده و در مسیری که انتخاب کرده، استقامت نمیکند؛ چراکه به این نتیجه میرسید ممکن است اهداف را اشتباه کرده یا مسیری که برای رسیدن به این اهداف انتخاب کرده، صحیح نبوده است. در این شرایط عقل سلیم حکم میکند که در اهداف یا مسیر رسیدن به اهداف تجدیدنظر کرده و آن را اصلاح کند، بنابراین نتیجه روایتی که جامعه از خودش ارائه میدهد، منجر به خودآگاهی میشود و آینده جامعه را مشخص میکند. هنگامی که صحبت از آینده ایران میشود، این روایت از گذشته است که نوع نگاه به آینده و مسیر حرکت جامعه بهسمت آینده موردنظر را مشخص میکند. رویکردهای متفاوتی که نسبت به مسئله آینده ایران در جامعه مطرح میشود، مبتنی بر روایتی است که صاحبنظران و اندیشمندان از گذشته ایران ارائه میدهند. روایتهای گوناگونی از آرمانگراییهای غیرواقعبینانه، عدمموفقیت در تثبیت اهداف و آرمانها، عقبگرد در پایبندی به مبانی و اصول، شکست ایده اسلام سیاسی در قالب جمهوری اسلامی، رویکرد تساهل و تسامح دینی در انقلاب اسلامی، مصلحتسنجیهای افراطی و…، جنس روایتهایی است که تلاش میکند به تحلیل ساختار حاکمیت بهعنوان بخشی از جامعه یا کلیت افراد اجتماع تسری داده و آینده را براساس روایت خویش ترسیم کند.
با این نگاه، وقایعی که در گذشته اتفاق افتاده و جامعه آن را تجربه کرده است، بعد از اینکه از زمان آن واقعه نیز گذشت، امری اثرگذار قلمداد میشود و این نوع روایت از آن واقعه است که تأثیر آن در ساخت آینده را تعیین میکند، بنابراین اگر این وقایع «درست روایت شود، این اثرات ماندگار خواهد شد. اگر غلط روایت شود یا روایت نشود، این تأثیرات بسیار کم خواهد شد. نه اینکه بهکلی از بین برود؛ لیکن بسیار کم خواهد شد. اگر خداینکرده مغرضانه روایت شود، قضیه بهعکس خواهد شد.»
اهمیت این مسئله آنجایی خود را نشان میدهد که علاوه بر تحلیلها و روایتهایی که ممکن است در داخل جامعه ایران نسبت به حوادث و وقایع با رویکردی متفاوت به تبیین گذشته بپردازند، دشمنان نیز بهصورت فعالانه در حال ارائه روایتی نادرست از جامعه ایران، خصوصاً گذشته آن هستند. حضرت آیتالله خامنهای دراینخصوص اشاره میکنند که «امروز یک سیاست قطعی رسانههای معاند جمهوری اسلامی و معاند اسلام این است که واقعیتها را تحریف کنند و مشغولند؛ دائم دارند کار تحویل میدهند در تحریف واقعیتها و دروغپردازی؛ خبرهای مربوط به جمهوری اسلامی را با انواع و اقسام دروغها؛ دروغهای حرفهای، دروغهایی که نشستهاند و روی آن کار کردهاند و حساب کردهاند، مَشوب میکنند و آمیخته میکنند.»
مسئله مهم اینجاست که در بحث روایت از جامعه، یکی از مهمترین نکات، زمان و عرصه روایت است. به عبارتی دیگر در وهله اول بایستی این روایت بهموقع انجامگرفته و بهصورت حداکثری به افکار عمومی جامعه منتقل شود و نکته بعدی نیز عرصه روایت است؛ گاهی اوقات روایت انجام میگیرد، اما مسائلی روایت میشود که از اولویت چندانی برخوردار نبوده و همین مسئله باعث عدم تأثیر روایتهای مذکور در جامعه میشود. درخصوص زمان و عرصه روایت حضرت آیتالله خامنهای اشاره میکنند: «شما روایت کنید حقایق جامعه خودتان و کشور خودتان و انقلابتان را. شما اگر روایت نکنید، دشمن روایت میکند؛ شما اگر انقلاب را روایت نکنید، دشمن روایت میکند؛ شما اگر حادثه دفاع مقدّس را روایت نکنید، دشمن روایت میکند، هر جور دلش میخواهد؛ توجیه میکند، دروغ میگوید [آن هم] 180 درجه خلاف واقع؛ جای ظالم و مظلوم را عوض میکند. شما اگر حادثه تسخیر لانه جاسوسی را روایت نکنید- که متأسّفانه نکردیم- دشمن روایت میکند و کرده؛ دشمن روایت کرده، با روایتهای دروغ.» بنابراین با زمانشناسی صحیح بایستی قبل از روایت دشمن، وقایع را روایت کرد. علاوه بر این بایستی وقایعی نیز روایت شود که از اولویت بالاتری برخوردار است. نمونههایی که حضرت آیتالله خامنهای به آن اشاره میکنند در زمره وقایعی است که در ساخت آینده جامعه ایران اثرگذار بوده و دشمن نیز تلاش میکند برای مخدوش کردن حرکت جامعه ایران، به تحریف و روایت نادرست از این وقایع مهم بپردازد.
رهبر معظم انقلاب اسلامی، حضرت آیتالله خامنهای در بخشی از پیام نوروزی و همچنین بیانات به مناسبت آغاز سال جدید، روایتی را از گذشته جامعه ایران با تأکید بر حوادث سال 1403 و همچنین نحوه عملکرد ملت ایران ارائه کردند. همین سبقت گرفتن ایشان در ارائه روایت از جامعه نشان از هوشمندی ایشان در فهم اهمیت روایت در ترسیم مسیر آینده جامعه دارد؛ چراکه روایتهای معکوس، خلاف واقع یا حتی برخوردار از افراط و تفریط در بزرگنمایی بیش از حد مشکلات و یا کوچکانگاری نقاط ضعف، زمینه را برای بیهویتی و یا کندشدن حرکت جامعه ایران فراهم میکند. روایت ایشان از جامعه ایران، روایتی توأمان از کنش بهموقع، هدفمند و در مسیر انقلاب اسلامی است. روایتی توأم با واقعنگری، اما با نگاه به آینده. طبیعی است این نوع روایت نهتنها جامعه را با بحران هویت مواجه نمیکند، بلکه با ملاحظه مشکلات و چالشها، باعث کندشدن حرکت جامعه در مسیر اهداف خویش نمیشوند.
در سال 1403، وقایع و حوادثی پیش آمد که به زعم ایشان «قدرت معنوی ملّت ایران آشکار شد؛ صبوری ملّت ایران، ایستادگی ملّت ایران، شهامت ملّت ایران، رشادت ملّت ایران آشکار شد.» شاید بتوان وقایعی مانند تشییع میلیونی رئیس جمهور، نماز جمعه نصر و راهپیمایی 22 بهمن و دیگر حوادث مهمی را که در سال گذشته رخ داد در زمره ایامالله بهشمار آورد. «هرکدام از این ایامالله، از این روزهای بهیادماندنی، روزهایی که در آن جلوهای از عظمت و انسانیّت و فداکاری درخشیده است، وقتیکه در هر سال تکرار میشود و به آن توجّه میشود، ذخیرهای بر ذخایر انقلاب افزوده میشود، استحکام بیشتری به پایههای انقلاب داده میشود.» یکی از مهمترین مصادیق تکرار و توجه به وقایع، روایت صحیح و رساندن این روایت به افکار عمومی جامعه است. تکرار بهمعنای رخدادن دوباره آن رویداد نیست، بلکه روایت بهموقع و صحیح از این وقایع باعث زندهماندن آنها و اثرگذاری بر ساخت آینده میشود.
البته همانطور که پیداست، ذکر این وقایع و حوادث، زمانی میتواند الهامبخش و روشنگر بوده و بر ساخت آن تأثیرگذار باشد که جامعه از دو ویژگی برخوردار باشد. به عبارتی دیگر، این نوع روایت زمانی آینده جامعه را میسازد که جامعه از دو ویژگی صبار و شکور برخوردار باشد. «إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِکُلِّ صَبّارٍ شَکُورٍ. ایّامالله آیهاند، نشانهاند، دلیل راهند. برای چه کسانی؟ برای کسانی که این دو صفت را دارند: صبّارند و شکورند.
صبّار یعنی کسی که سرتاپا استقامت و صبر است، یکسره اهل صبر و استقامت، شکور یعنی آن کسی که نعمت را میشناسد و شکرگزاری میکند. برای مردمی که صبّارند و شکورند. صبّارند یعنی یکپارچه اهل استقامت و صبرند، به اندک چیزی از میدان خارج نمیشوند، ایستادگی میکنند. شکورند، یعنی اوّلاً نعمت را میشناسند، ابعاد پنهان و آشکار نعمت را میبینند؛ ثانیاً قدرشناس نعمتاند، یعنی ارزش این نعمت را، وزن این نعمت را، قیمت این نعمت را میدانند؛ ثالثاً براساس آن احساس مسئولیّت میکنند، براساس این نعمتی که خدا داده، احساس مسئولیت میکنند؛ ملّتی، جمعیّتی، قومی که بیصبر نیستند، مسئولیّتناشناس نیستند.»
با این نگاه، قدرت معنوی مردم ایران و صبار و شکور بودن این جامعه در نحوه روایت از گذشته تأثیرگذار بوده و این جامعه با نگاه به گذشته خویش و با برخورداری از ویژگیهای مذکور، میتواند آینده خود را در راستای اهداف و آرمانهای اصیل انقلاب بنا کند.
درنتیجه حضرت آیتالله خامنهای در ضمن این روایت از حوادث و وقایع گذشته تلاش میکنند تا خودآگاهی جامعه ایران نسبت به تواناییها و ظرفیتهای خویش تقویت شده و زمینه پایداری و حرکت در مسیر اهداف انقلاب اسلامی در مواجهه با حوادث گوناگون دیگر نیز فراهم شود.
نظرات
لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
از ارسال نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بیاحترامی به اشخاص، قومیتها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزههای دین مبین اسلام باشد خودداری کنید.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نماييد.
نظرات پس از تایید مدیر بخش مربوطه منتشر میشود.