همگرایی تنوعات، چارهای برای مواجهه با دوراهی شوم دشمن
راه سوم برای حجاب در ایران چیست؟
در مواجهه با چالشهای ناشی از مسئله حجاب، شاید جا دارد که از مطلوبیتهای فرهنگی خودمان دست بکشیم و به این فکر کنیم که اساسا دشمن خواهان ایجاد چه نوع سناریوپردازی فرهنگی در قبال مسئله حجاب در جمهوری اسلامی ایران است؟
محمدحسین شیرخدایی در مواجهه با اتفاقاتی درمورد حجاب در یادداشتی نوشت: در مواجهه با چالشهای ناشی از مسئله حجاب، شاید جا دارد ولو شده به اندازه چند لحظه از فکر کردن به صرف مطلوبیتهای فرهنگی خودمان دست بکشیم و به این فکر کنیم که اساسا دشمن خواهان ایجاد چه نوع سناریوپردازی فرهنگی در قبال مسئله حجاب در جمهوری اسلامی ایران است؟
آنچه به نظر حقیر میرسد این است که دشمن قصد دارد تا جمهوری اسلامی را در یک دوراهی قرار دهد که در انتهای هردو، شمایی از فنای هویت جمعی دیده میشود. در انتهای یک راه، جامعهای دیده میشود که به واسطهی فرار مدام از دو قطبیها به گونهای ولنگاری ارزشی دچار شده و در انتهای راه دوم، جامعهای دیده میشود که به واسطهی اتخاذ رویکردهای رادیکال در مواجهات فرهنگی، به دو شقه تقسیم شده و اساسا انسجام و وحدت هویتی خود را به باد داده است.
بنابر بیان فوق، دشمن سعی دارد تا یا با تزریق هیجانات رادیکال، در کوتاه مدت، جامعه ایران و به تبع آن جمهوری اسلامی را به نوعی گسست غیرقابل جبران هویتی دچار سازد یا این که در دراز مدت، جامعه ایران را به نوعی استحالهی هویتی نسبت به ارزشهای دینی، مبتلا کند و در هر صورت دشمن طوری بازی را چیده که قادر باشد در کوتاه یا دراز مدت، هیمنه ایدئولوژیک حاکم بر نظام را فروبپاشد و محصول مورد نظر خود را درو کند.
در این بین این سوال پیش میآید که اهالی جامعه ما بایستی چه کنند تا از دل این دوراهی شوم، به سلامت گذر کنند؟
راستش ابتداییترین پاسخی که میتوان مطرح نمود این است که جامعه ما در مواجهه با این دو راهی، چارهای جز ساخت راهی سوم در پیش ندارد، راهی که مطمئنا نه بولدوزرهای رادیکال در مدیریت فرهنگی از پسش برمیآیند و نه غربزدههای مذبذب قادرند تا به معماری آن بپردازند.
در بیانی تفصیلیتر، شاید بتوان اقتضائات راه سوم را از این قرار دانست که بایستی در عین پایبندی به ارزشهای دینی و عقلی، تنوعاتی که به واسطه ی فاصله گرفتن برخی از اقشار از این ارزشها به بار آمده را نیز به عنوان واقعیتی حاکم بر زیست اجتماعی پذیرفت و تلاش نمود میان مطلوبیت برآمده از ارزشها و واقعیت حاکم بر اکنون جامعه ایران، نوعی ترکیب جدید را طراحی نمود که بدون فشار بر تنوعات حاکم در جامعه، ایشان را به نوعی همگرایی خودجوش در قبول ارزشهای دینی در مقوله زیست اجتماعی سوق دهد.
در واقع جامعه امروز ما نیاز به معمارانی دارد که با پس زدن بلدوزرهای فرهنگی که در هردو جبههی ارزش گرایان و غربزدگان، ایفای نقش میکنند، بین اشتراکات حاکم در اقشار مختلف، متمرکز شوند و از دل این نقاط اشتراک، بسترهای گفتمانیای تدارک ببینند که تنوعات فرهنگی و عقیدتی موجود در جامعه ایران را به نوعی همگرایی تدریجی در قبول ارزشهای دینی گذر دهند.
اما در باب مکانیسم مطلوب در تولید این بستر گفتمانی، میتوان به مکانیسم روایت سازیهای رسانه ای و هنری تکیه کرد که در آنها به جای قهرمانسازیهایی یک سویه، قهرمان سازیهایی شبکهای و فراجبههای محوریت دارد و از این طریق اهالی تمامی جبهههای فکری و فرهنگی را در ایجاد نوعی هویت مشترک که پشتیبان منافع واقعی تمامی گروه های فرهنگی موجود در جامعه ایران است، به کنش گری فعال وادار میسازد.
در واقع قهرمانان گام دوم انقلاب اسلامی را بایستی در میان هنرمندان و اندیشهورزانی جستوجو نمود که قادر باشند تا تنوعات و تکثرات فرهنگی و عقیدتی حاکم در جامعه ایران را به سوی نوعی همگرایی پایدار بر محور ارزشهای دینی سوق دهند و این گونه جامعه ایران را از دو راهی شومی که جهان استکبار برای ایدهی فرهنگی و تمدنی انقلاب اسلامی تدارک دیده است، به سلامت گذر دهند.
چه بسا وقتی بخش قابل توجهی از تحلیلگران، بهار و تابستان سال جدید را به مثابهی تهدیدی پیش روی جمهوری اسلامی تلقی میکنند، در کمال ناباوری با ظهور قهرمانانی مواجه شویم که تحلیلها و آیندهنگریهای این دوستان را به باد دهند و ریشههای قدرت فرهنگی نظام جمهوری اسلامی را در هوای مطبوع بهار و تابستان محکم سازند.
نظرات
لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
از ارسال نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بیاحترامی به اشخاص، قومیتها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزههای دین مبین اسلام باشد خودداری کنید.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نماييد.
نظرات پس از تایید مدیر بخش مربوطه منتشر میشود.