خیال خام اسرائیل

رژیم صهیونیستی با خیال خام «مهارشدگی حماس» پیش از عملیات طوفان ‌الاقصی مشغول زمینه‌سازی جنگی برای نابودی حزب‌الله لبنان بود که حمله محدود به ایران بخشی از این جنگ محسوب می‌شد.

خیال خام اسرائیل
199899

به گزارش جهت پرس؛ سید محمدعماد اعرابی طی یادداشتی نوشت: «تاریخ» نه فقط در منطقه غرب آسیا بلکه در کل جهان به دو مقطع «قبل» و «بعد» از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ (۱۵ مهر ۱۴۰۲) تقسیم شده است. آنچه پس از ۷ اکتبر رخ داد را کم و بیش همه می‌دانند اما به اینکه روند اتفاقات و تحولات غرب آسیا پیش از ۷ اکتبر چگونه بود؛ کمتر پرداخته می‌شود. آیا غرب آسیا روزگاری عادی و قابل قبول را سپری می‌کرد و طوفان ‌الاقصی در ۷ اکتبر آن شرایط را به هم ریخت؟

«خیلی غم‌انگیز است که هفت تریلیون دلار در خاورمیانه[غرب آسیا] هزینه کنی اما برای رفتن به آنجا ناچار باشی سفرت را تا این حد فوق‌العاده مخفیانه نگه داری و هواپیماها(ی اسکورت) و بزرگ‌ترین تجهیزات جهان دور و برت باشند و هر کاری بکنی تا سالم به مقصد برسی!» این جمله را «دونالد ترامپ» رئیس‌جمهور آمریکا پس از سفرش به عراق در دسامبر ۲۰۱۸ گفت. رئیس‌جمهور وقت آمریکا این میزان هزینه در غرب آسیا را «احمقانه» خواند و با انتقاد از سیاست‌های گذشته آمریکا گفت: «رهبران ما درگیر ساختن کشور در خارج از آن بودند و نتوانستند کشور را از درون بسازند.» اما فقط ترامپ نبود که متوجه هزینه هنگفت و بی‌نتیجه آمریکا در منطقه غرب آسیا شده بود. «باراک اوباما» و «جو بایدن» به عنوان رؤسای جمهور پیش و پس از او نیز متوجه این هزینه بی‌فایده و همزمان شرایط نامطلوب داخلی و خارجی آمریکا شده بودند.

در شرایطی که قرن آمریکایی به پایان رسیده بود و جهان به سمت یک نظام چند قطبی حرکت می‌کرد؛ آمریکا مطامعی نامحدود با منابعی محدود داشت. «ویلیام برنز» رئیس فعلی سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا(CIA) که در دولت اوباما قائم‌مقام وزیر خارجه بود؛ می‌گوید اوباما جهانی را به ارث برد که رهبری آمریکا در آن رو به پایان بود. برنز راهبرد سیاست خارجی آمریکا در چنین شرایطی را «بازی طولانی» نامگذاری کرد. راهبردی که طی آن آمریکا در منطقه غرب آسیا باید با کاهش حضور و هزینه‌های خود؛ نقش متحدانش را افزایش دهد تا به نیابت از آمریکا، منافع این کشور را در این منطقه تأمین کنند. «فارن‌افرز» نشریه «شورای روابط خارجی آمریکا» در شماره جولای و آگوست ۲۰۱۶ مقاله‌ای با عنوان «موازنه فراساحلی[از راه دور]؛ بهترین راهبرد کلان ایالات متحده» منتشر کرد که تقریبا همین پیشنهاد را به سیاست‌گذاران آمریکایی می‌داد. نویسندگان مقاله «استفان والت» و «جان مرشایمر» دو تن از چهره‌های برجسته آمریکایی بودند که به دولتمردان آمریکایی می‌گفتند از دخالت مستقیمِ غیرضروری در سایر مناطق جهان اجتناب کنند. آنها همچنین می‌گفتند آمریکا نباید برای پیشبرد پروژه «دموکراسی‌سازی» [تغییر حکومت‌ها] هزینه کند چرا که این پروژه با وجود هزینه زیاد موفقیت چندانی نداشته است. در عوض آمریکا باید از ظهور قدرت‌های منطقه‌ای در جهان و به‌ویژه در منطقه اوراسیا جلوگیری کند. از نظر نویسندگان مقاله واشنگتن باید اطمینان حاصل کند که هیچ قدرتی در اروپا، خلیج ‌فارس و شرق آسیا دست برتر را نسبت به سایرین پیدا نخواهد کرد و برای این کار باید ائتلاف یا شبکه‌ای از متحدان خود را شکل دهد. طبق محاسبه آنها راهبرد «موازنه از راه دور» با کاهش حضور و نقش مستقیم آمریکا در مناطق مختلف جهان، میلیاردها دلار از منابع این کشور را آزاد می‌کرد و بهترین شیوه برای تأمین منافع آمریکا بود.

اما از نظر طراحان این راهبرد، در غرب آسیا یک نگرانی جدی وجود داشت: «ایران نسبت به همسایگان عرب خود دارای جمعیت بسیار بیشتر و پتانسیل اقتصادی بیشتری است و ممکن است در نهایت در موقعیتی قرار گیرد که بر [غرب آسیا] تسلط یابد. اگر [ایران] در این مسیر حرکت کند، ایالات متحده باید به سایر کشورهای حاشیه خلیج ‌فارس کمک کند تا در برابر تهران توازن برقرار کنند و تلاش‌های خود و حضور نظامی منطقه‌ای خود را در حد هشدار تنظیم کند.»

آمریکا از این واهمه داشت که با کاهش حضورش در غرب آسیا؛ خلأ قدرتی به‌وجود آید که ایران را با توجه به نفوذ روزافزونش تبدیل به قدرت برتر در این منطقه کند. چاره‌ای که مقامات واشنگتن برای این مشکل در نظر گرفتند پُر کردن جای خالی آمریکا در منطقه با رژیم صهیونیستی بود. «توافق ابراهیم» و پروژه عادی‌سازی را باید در همین چارچوب فهمید. پروژه‌ای که شامل پیمان‌ها و همکاری‌های سیاسی، اقتصادی، نظامی و امنیتی رژیم صهیونیستی با کشورهای منطقه می‌شد. برای این منظور آمریکا ژانویه ۲۰۲۱ اسرائیل را از منطقه عملیاتی «یوکام»(فرماندهی اروپایی ایالات متحده) به «سنتکام»(فرماندهی مرکزی ایالات متحده) منتقل کرد و وابستگان نظامی اسرائیل در پایگاه‌های نظامی آمریکا در منطقه مستقر شدند. به دنبال «نشست نقب» که اواخر مارس ۲۰۲۲ با حضور سران چهار کشور عربی در اراضی اشغالی برگزار شد؛ سه ماه بعد «بنی گانتس» وزیر جنگ رژیم صهیونیستی از برنامه گسترده اسرائیل طی یک سال گذشته برای تقویت همکاری با کشورهای تحت حمایت آمریکا در منطقه خبر داد و یک نمونه از آن را ائتلاف «دفاع هوائی خاورمیانه» برای مقابله با اقدامات ایران نام برد. با به رسمیت شناخته شدن رژیم صهیونیستی توسط کشورهای منطقه در عرصه سیاسی، مسیر اجرای «راه‌گذر آیمک(IMEC)» در حوزه اقتصادی نیز هموار شد تا آمریکا علاوه‌بر اهداف نظامی و امنیتی، منافع سیاسی و اقتصادی اسرائیل و کشورهای عرب منطقه را بیش از پیش در هم تنیده کند. صهیونیست‌ها حتی پیشنهاد اجرای طرح «مارشال خاورمیانه» را به مقامات آمریکایی دادند تا با سرمایه‌گذاری مشترک و توزیع رفاهی محدود میان جوانان عربِ منطقه، آنها را از ایده مقاومت و الگوگیری از جریان‌های مقاومت منطقه دور کنند. آخرین سخنرانی نتانیاهو پیش از طوفان ‌الاقصی در سازمان ملل به همین اقدامات برای یکپارچه‌سازی منافع رژیم صهیونیستی با کشورهای منطقه اشاره داشت. او با نشان دادن نقشه‌ای که رژیم صهیونیستی را در کنار کشورهای دیگری مانند مصر، اردن، سودان، بحرین، امارات و عربستان سعودی قرار می‌داد از «طلوع عصری تازه» و «خلق خاورمیانه جدید» در تقابل با ایران گفت.

همه این رویدادها پیش از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ به وقوع پیوست. «مسئله فلسطین» از نظر آمریکا و اسرائیل تمام شده بود و آنها به دنبال مقابله با تنها مزاحم‌شان در منطقه یعنی ایران و محور مقاومت بودند. شاید هیچ چیز به اندازه یادداشت سرتیپ «مئیر فینکل» رئیس تحقیقات مرکز «دادو» که در تارنمای رسمی ارتش اسرائیل منتشر شد، این گزاره را تأیید نکند. مرکز «دادو» بازوی پژوهشی ستاد کل ارتش رژیم صهیونیستی است. «فینکل» مقاله خود را تنها چند ماه پیش از طوفان ‌الاقصی در ۱ ژوئن ۲۰۲۳ نوشت. مقاله‌ای که آسودگی خاطر او و سایر مقامات رژیم درباره «مسئله فلسطین» از کرانه باختری تا غزه را نشان می‌دهد و برای جنگ با حزب‌الله لبنان با هدف شکست و نابودی کامل آن طرح و برنامه می‌ریزد. «فینکل» اعتراف می‌کند که رژیم صهیونیستی توانایی درگیری گسترده با ایران را ندارد و برای جلوگیری از کمک ایران به حزب‌الله لبنان پیش از نابودی آن، راهبرد «حمله محدود به اهداف ارزشمند ایرانی» را پیشنهاد می‌دهد. از نظر او این راهبرد تنها دو نقطه ضعف دارد: اول اینکه ایران طوری به حملات پاسخ دهد که مانع از تمرکز اسرائیل بر حزب‌الله لبنان شود و دوم؛ حزب‌الله لبنان علی‌رغم حملات اسرائیل به صورت کامل شکست نخورد.

درواقع رژیم صهیونیستی با خیال خام «مهارشدگی حماس» پیش از عملیات طوفان ‌الاقصی مشغول زمینه‌سازی جنگی برای نابودی حزب‌الله لبنان بود که حمله محدود به ایران بخشی از این جنگ محسوب می‌شد. رزمایش «ارابه‌های آتش» توسط رژیم صهیونیستی با همین طرح برگزار شده بود که در آن حمله به مواضع حزب‌الله لبنان و مراکز اتمی ایران را شبیه‌سازی کردند.

با این حساب اوضاع در منطقه غرب آسیا پیش از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ اصلا عادی و قابل قبول نبود. آمریکا دست به معماری جدیدی برای منطقه با هدف مهار ایران زده بودند و خیالش از تأمین منافعش با این رویکرد جدید راحت بود. تنها چند روز پیش از ۷ اکتبر «جیک سالیوان» مشاور امنیت ملی رئیس‌جمهور آمریکا با اشاره به این معماری جدید برای مجله «فارن افرز» نوشت: «رئیس‌جمهور سیاستش را برای خاورمیانه در سخنرانی‌ای مطرح کرد. رویکرد او، نظم و قاعده را به سیاست ایالات متحده برمی‌گرداند. روی بازدارندگی در مقابل تهاجم، کاهش تنش درگیری‌ها و یکپارچه ‌کردن منطقه از طریق پروژه‌های زیرساختی مشترک و شراکت‌های جدید، از جمله بین اسرائیل و همسایگان عربش تأکید می‌کند [که] در حال ثمر دادن هم هست… این رویکرد قاعده‌مند، منابع را برای دیگر اولویت‌های جهانی آزاد می‌کند، خطر درگیری‌های جدید [آمریکا] در خاورمیانه را کاهش می‌دهد و تضمین می‌کند که منافع ایالات متحده، به شکلی بسیار پایدارتر حفظ شده‌اند.» مشاور امنیت ملی رئیس‌جمهور آمریکا هم مثل مقامات رژیم صهیونیستی «مسئله فلسطین» را تقریبا تمام شده می‌دانست و نوشت: «در مواجهه با اصطکاک‌های جدی، ما سطح تنش بحران‌ها در غزه را پایین آورده‌ایم و دیپلماسی مستقیم بین دو طرف را بعد از سال‌ها فقدانش، احیا کرده‌ایم.» سیاستمداران آمریکایی نقشه‌ای با جزئیات کامل برای غرب آسیا در نظم نوین آینده داشتند و سعی کرده بودند تمام اجزای نقشه را با دقت کنار یکدیگر قرار دهند.

وقتی «محمد ضیف» فرمانده کل گردان‌های قسام(شاخه نظامی حماس) ۷ اکتبر ۲۰۲۳ (۱۵ مهر ۱۴۰۲) بیانیه آغاز عملیات «طوفان ‌الاقصی» را خواند، از سال‌ها ظلم و جنایت رژیم صهیونیستی علیه مردم فلسطین گفت؛ از اینکه ترجیح می‌دهند حین مقاومت، در مقابل گلوله‌ها کشته شوند تا اینکه هنگام اسارت، در سکوت جامعه جهانی ذره‌ذره بمیرند. او «طوفان ‌الاقصی» را فراتر از جغرافیای فلسطین تعریف کرد و همین‌طور هم بود. «طوفان ‌الاقصی» محاسبات ساکنان کاخ سفید برای منطقه غرب آسیا را به هم ریخت. پروژه عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی را به پستو برد. آمریکا را به عقب بازگرداند و وادار کرد هزینه‌ای سنگین در حمایت از اسرائیلی بپردازد که فکر می‌کرد در غیابش می‌تواند جای خالی‌اش را پُر کند؛ و البته ضعف و شکنندگی رژیم صهیونیستی را بیش از پیش برای آمریکا و کشورهای منطقه آشکار کرد. عملیات طوفان ‌الاقصی در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ هدیه پنهان خدا به ما و بزرگ‌ترین چوبی بود که مجاهدان فلسطینی می‌توانستند با دست خالی لای چرخ سیاست خارجی آمریکا در منطقه بگذارند.