گفتگوی اختصاصی جهت پرس با مریم قربانزاده نویسنده کتاب
خاتون و قوماندان روایتی از ام البنین و ابوحامد/ علت توجه رهبری به روایت شهدای افغانستانی چیست؟
کتاب خاتون و قوماندان روایتی از زبان همسر شهید مدافع حرم افغانستانی خانم ام البنین حسینی ست که مورد توجه و تقریظ رهبری قرار گرفته است. گفتگوی اختصاصی با نویسنده این کتاب مریم قربانزاده را می خوانید.
“خاتون و قوماندان” ششمین اثر مریم قربان زاده است که این روزها به سبب توجه و تقریظ رهبری بر آن توجهات بسیاری به خود جلب کرده است؛ اثری که خاطرات زندگی همسر شهید ابوحامد، ام البنین حسینی و فراز و فرودهای زندگی شهدا را به رشته تحریر در آورده است. روایتی از همسر سردار شهید «علیرضا توسلی» فرمانده و بنیانگذار لشکر فاطمیون که در بیستمین دوره کتاب دفاع مقدس به عنوان کتاب منتخب گروه مدافعان حرم معرفی شد.
این اثر سومین کتاب تاریخ شفاهی زنان قهرمان است که در دو فصل «ایران» و «سوریه» به رشته تحریر درآمده و توسط نشر «ستارهها» و مشارکت مرکز رسانه فاطمیون چاپ و منتشر شده است.
باید گفت خاتون و قوماندان ششمین اثر مریم قربانزاده بعد از آثاری چون ” گیرنده پدرم، دیالمه ، رمان شهربانو ، دریا دل و روپوش های سفید” است. آخرین کتابی که از این نویسنده در دست چاپ است “کتاب سه خواهرون” است. کتاب های مریم قربانزاده همگی درحیطه همسران و مادران شهدا از باب نگاه به جنبه اجتماعی دفاع مقدس و نه جنبه نظامی و صرفا ثبت خاطرات است. خاتون و قوماندان هم روایت همسر شهید ابوحامد است خاتون نامی که ابوحامد همسرش را صدا میزد و قوماندان به زبان افغانستانی به معنای فرمانده یعنی ابوحامد یا شهید علیرضا توسلی است.
با خانم مریم قربانزاده نویسنده اثربه گفتگو نشسته ایم.
*خانم قربانزاده! چرا به سراغ تحریر چنین اثری رفتید و علت اهمیت چنین آثار و موضوعاتی در شرایط فعلی چیست؟
ایده کتاب خاتون و قوماندان از آشنایی و رفاقت با ام البنین حسینی شروع میشود. چند ماهی بعد از شهادت ابو حامد، من همسرشان را ملاقات کردم و دوستی ما شروع شد. از همانجا به ایشان اصرار کردم که در کنارشان باشم و صحبت های شان را برایم بازگو کنند. روندی طولانی داشت. مسائلی در مصاحبه ها پیش می آمد که باعث شد که خانم حسینی ادامه ندهد و چند سالی کار به تعویق افتاد. اما بعد مجددا کار را شروع کردیم. این توفیق نصیب من شد و مصاحبه های گرفته شده، تکمیل و کار بعد از دو سال به چاپ رسید.
اما مسئله اینجاست که شخصیت ابوحامد به لحاظ جغرافیایی گسترده و به لحاظ تاریخی عمیق است و نمی شود در یک کتاب به ابوحامد پرداخت. لازم است که یک سه گانه ای در مورد ایشان نوشته شود. یکی حضور ایشان در افغانستان را بنویسد، یکی ایران و یکی هم ابوحامد سوریه را به رشته تحریر درآورد. نمی شود یک کتاب به ابو حامد اختصاص داد و ایشان را در یک کتاب جمع کرد.
علیرضا توسلی روزهای زیادی را در جنگ تحمیلی ما گذراند. یک روز در افغانستان مقابل طالبان ایستاد و یک روز در مصاف شوروی لباس جهاد به تن کرد. زندگی مبارزاتی او بسیار پرشور و هیجان است. نوشتن از ابوحامد کار سختی است. در قوماندان هر چه هست رشحات و پرتاب هایی از ابو حامد است نه همه آنچه که باید باشد.
آنچه که درکتاب خاتون و قوماندان می بینیم ، از حاشیه زندگی ابو حامد عبور می کند و به متن زندگی خانم ام البنین حسینی می پردازد. طبیعتا زندگی یک نظامی در رتبه ابو حامد ،به گونه ای نیست که همسرش از آن مطلع شود . آنچه هست روایت زندگی ام البنین حسینی است نه روایت از زندگی خود شهید.
اما در خصوص اهمیت تحریر چنین آثاری باید گفت لشکر فاطمیون خیلی مظلوم است. با اینکه از مدافعان حرم کتاب های زیادی منتشر شده است، علی الخصوص از همسران شهدا روایت های زیادی منتشر شده است، اما همه این کارها از لحاظ جنبه نظامی ناگفته مانده است. هر کسی می آید از شهید و از همسرش می گوید. مطمئنا جنبه مبارزات و جنبه نظامی جنگ ها را نمی توانند واضح بیان کنند. برای اینکه یا در این مورد چیزی نمی دانند یا ملاحظاتی است که نباید در مورد آنها گفته شود. جنبه امنیتی اش شاید باعث شود که کسی صحبتی در مورد آن نمیکند. فاطمیون هم درگیر همین مسئله است. البته شاید مشکل عمده و مانع در نگارش کتابهای فاطمیون، جلب اعتماد خانواده ها باشد. نمیگویم همکاری نمی کنند، ولی مهم است که اعتماد شان جلب شود و بدانند این کار به ثمر می نشیند.
*چرا رهبری به چنین آثاری توجه میکنند؟
یک کتاب خودش باید خودش را پیش ببرد، خود باید دیده و خوانده شود. اینکه بخواهم از نظرات بزرگان انقلاب برای دیده شدن کار خودم استفاده کنم، پسندیده نمیدانم. ما باید خودمان و نوشتههایمان خرج انقلاب اسلامی شویم، نه اینکه انقلاب را خرج خودمان کنیم.
اما مسرت و شادمانیام را نمیتوانم با دوستانم شریک نشوم. از دفتر حضرت آقا تماس گرفتند و پیام انگیزهبخش و شادی آفرینشان را به حقیر رساندند: حضرت آقا فرمودند سلام ایشان را به شما برسانیم و پیامشان را بگوییم: «از خواندن کتاب خاتون و قوماندان لذت بردم. چه کار خوبی کردید که این حوادث را ثبت کردید».
شاید دلیل عمده اش مطرح شدن ویژگیهای اخلاقی و روحی شهید در این کتاب از زبان همسرش و ارج نهادن به جایگاه بالای همسران شهدا و زنان فداکاری که مشکلات را به دوش میکشند تا همسرانشان به اهداف دیگری برسند، باشد.
*از سیر نگارش و محتوای کتاب بفرمایید؟
سیر کتاب از زمان ورود خانم حسینی و خانواده اش به ایران و دوران مدرسه شروع می شود. سعی کرده ام که در این کتاب نشان بدهم موضوع در خصوص یک شهید افغانستانی است. در سبک زندگی شان، آشپزی هایشان، مکالمات، کلام ها و گفت وگوها و… فرهنگ افغانستان را نشان بدهم. هر چند برای کسی که در ایران به دنیا آمده و با فرهنگ ایرانی بزرگ شده است، سخت است که بیاید خودش را در آن فضای افغانستان قرار بدهد . شاید برای این کارمن هزار صفحه رمان به زبان افغانستانی خواندم که لحن و کلام و واژه ها و تعبیرات را بتوانم در متن کتابم داشته باشم . حتی کتاب “آشپزی” که در کتابخانه شهید بود یا کتاب “افغانون” را از همسرشان به امانت گرفتم و بعد از اینکه کار نوشتن تمام شد یک دور با ادبیات فارسی دری کتاب را بازنویسی کردم و کتاب را در اختیار همسر شهید توسلی قرار دادم. ایشان هم با حوصله کتاب را خواندند و یک جاهایی را اصلاح کردند و یک جاهایی را حذف کردند. یک جا هایی را هم گفتند این تعبیر دیگر استفاده نمی شود. همه این نکات بسیار به من کمک کرد. سعی کردم که صرفا یک گزارش گر صرف نباشم. اینکه بخواهم گزارش یک زندگی را بدهم .این کتاب روایت یک زندگی است، با همه فراز ها و نشیب هاو احساسات و همه این مسائل. من متعهد به واقعیت هستم، از جهت نوع زمان، مکان و اسامی و همه اینها. امادر پاره ای از توضیحات و ضریب دادن ها به عنوان نویسنده برای خودم حقی قائلم و این در همه کتاب های من دیده می شود، نه اینکه بخواهم بگویم دخل و تصرف می کنم نه ! سعی می کنم کتاب به واقعیت نزدیک باشد و وجهه ادبی کتاب کاملا مشخص باشد.
*این اثر در استقبال مخاطبان چگونه است؟
من طوری می نویسم که خیلی مخاطبان را وارد دسته بندی سنی نمی کنم. یعنی از سن بالای 15سال می تواند کتاب را بخواند چه خانم ها و چه آقایان . به این دلیل که سعی می کنم فاکتور هایی که در کتاب می آید،خیلی فاکتور های خاصی نباشد ،که بگوئیم مناسب این سن هست یا نیست . شاید به عنوان یک کتاب نوجوان نشود معرفی کرد اما فصول مربوط به نوجوانی به نظرم در همه کتاب ها ،فصول مغتنمی است که نباید نوجوان ها را از آن محروم کرد. چه در زندگی خود شهدا و چه در زندگی همسران شهدا . ازاین جهت به نظرم نوجوانان هم می توانند به سراغ ای
ن کتاب ها بروند .
*تمایز این اثر از منظر شما با دیگر آثار دفاع مقدس چیست؟
من دنبال این بوده و هستم که درباره جنگی که هست حرف بزنم، نه درباره جنگی که بود. جنگی که هنوز خانوادههای اسیر داده و شهید داده و جانباز داده، چه دخترهایشان، چه همسرهایشان، چه فرزندان، همه درگیر آن هستند و مبارزه میکنند اما مبارزهشان به چشم نمیآید. اینها را بشنوم و بنویسم.
چهار دهه فقط مستندسازی و روایت خاطرات حول محور مردانهی جنگ کردهایم؛ جنبههای اجتماعی این موضوع چندان پررنگ نشده است. نقش ویژهی زنان بیشتر در حوزهی اجتماعی بوده است. این بخش باید با صداقت و بدون اضافهگویی و ترس و دلهره بیان شود تا همه بدانند که این جنگ طولانی را چگونه از سر گذراندهایم، چگونه توانستیم فاتح باشیم، چطور توانستیم یک سانت از کشورمان را هم از دست ندهیم. در دفاعمقدس جنگ را با صبوری و ایثار زنان گذراندیم، نه با دولت نحیف یا با سیاستهای اقتصادی بسیار ضعیف که آن سالها بر سر کار بود. همدلی و همراهی این زنان و مادرها بود که خانواده را مجاب میکرد سختیها را تحمل کنند و اسراف نکنند و به جبههها کمک کنند. مهمترین نقشی که داشتند این بود که همسران و پسران خود را راهی جنگ میکردند و ازشان دل میبریدند و آن سالهای سخت را با صبوری از سر گذراندند تا این کشور و ملت سر جای خود باقی بماند.
* تاکنون چه واکنش ها و بازخوردهایی داشته است؟ میزان اقبال مخاطبان به این اثر چقدر بوده است؟
بازخوردهایی که دریافت کردیم، خدا را شکر مثبت بود. چقدر خوب است که انسان صبور باشد، بساز باشد تا بتواند سختیها را تحمل کند؛ دنبال غرزدن و فقط خواستن که این روزها مرسوم است و اینجور مسائل ظاهری نباشد و به این نتیجه برسد که آرامش در مسائل ظاهری نیست؛ اینها مهماند؛ اما اصل ماجرا چیز دیگری است.
*وضعیت تولید چنین آثاری چطور است و چه فرصت ها و تهدیداتی پیش رو دارد؟
آثار اینچنینی برای انتقال مفاهیم از یک نسل به نسل دیگر قطعا لازم است مفاهیمی مانند گذشت، صبر، ایثار و شهادت. یعنی یکی از راه های انتقال فرهنگ و مفاهیم همین آثار مکتوب اینچنینی است.
اینکه فاطمیون و خانواده آنها در خط مقدم جبهه مقاومت بوده و ارزشها دفاع کردند یک سر ماجراست که لازمه نگارش در خصوص آنها را ضروری می کند و بخش دیگر ماجرا هم تاثیری که بین خود مهاجرین دارد مهم است چرا که بالاخره مهاجرین از یک سرزمین دیگری هستند که لازم است ریشه هایشان حفظ شود آنچه ما برای دور شدن از ریشه و اصالتمان داریم در مورد مهاجرین هم صدق میکند و چه بسا بیشتر. هویت نسل جدید و کودکان و نوجوانانی که در ایران متولد شده و میشوند خیلی مهم است و فاطمیون از این منظر در هویت بخشی به آنها قطعا خیلی اثرگذار است اینکه نسلی قهرمانان خود را بشناسد و افتخارات خود را بداند باعث میشود ریشه دار تر شود و ریشه هایش را حفظ و نگه دارد. لذا از این جهت ضرورت دارد و بیش از اینها باید روی آن کار شود و با این دید هم دنبالش باشیم.
تهدیدی که ممکن است داشته باشد شاید اینکه در دام گزارش نویسی ها بیفتد اینکه به صرف ثبت یکسری اتفاقات و ماجراها اکتفا و توجهی به پیشبرد ادبیات پایداری نداشته باشیم. شخصا معتقدم که صرفا اینکه یک کتاب در حیطه شهدای دفاع مقدس و مضامین اینچنینی هست نمیتوان آن را به ادبیات پایداری منتسب کرد شاید به عنوان اسناد بتوان آن را حفظ کرد ولی ادبیات پایداری مولفه های اصلی ادبیات را دارد و باید داشته باشد که اگر نداشته باشد به عنوان یک موضوع بسیار مهم ادبی کم رنگ خواهد شد لذا صرفا نوشتن و ثبت کردن مهم نیست بلکه می بایست مولفه های ادبیات پایداری هم رعایت شود.
نظرات
لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
از ارسال نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بیاحترامی به اشخاص، قومیتها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزههای دین مبین اسلام باشد خودداری کنید.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نماييد.
نظرات پس از تایید مدیر بخش مربوطه منتشر میشود.