مردمی‌سازی اداره کشور در گفتگو با دکتر روح‌الله ایزدخواه نماینده مجلس شورای اسلامی

حاکمیت به هسته‌های جهادی مأموریت نداده است/ با لشکرکشی و هیاهو و ساختارسازی‌های تکراری و بی‌ثمر این حرکت احیا نخواهد شد/ خارجی‌ها نگران تغییر دست‌فرمان در کشور هستند

روح الله ایزدخواه نماینده مردم تهران در مجلس را می‌توان جز نمایندگان حامی اما منتقد دولت دانست که می‌گوید مردمی‌سازی اداره کشور مهم ترین مسئله ایران است اما آیا دولت توانسته این مهم را محقق کند؟

حاکمیت به هسته‌های جهادی مأموریت نداده است/ با لشکرکشی و هیاهو و ساختارسازی‌های تکراری و بی‌ثمر این حرکت احیا نخواهد شد/ خارجی‌ها نگران تغییر دست‌فرمان در کشور هستند
17320

مهدی پناهی: هرچند دولت سیزدهم تلاش کرده کشور را در فضایی آرام و بدون تنش اداره کند اما تحولات جهانی همچون جنگ اوکراین و روسیه و تحولات داخلی همچون اتفاقات اخیر به بهانه مرگ مهسا امینی بر عملکرد آن تأثیر زیادی گذاشته است. شاید مدیریت این تحولات خود یک نقطه مثبت در کارنامه دولت سیزدهم باشد اما سؤال اساسی این هست که آیا رئیسی و دولت‌مردانش توانسته‌اند شعار عدالت و مردم محوری خود را محقق کنند؟ در گفتگو با دکتر روح‌الله ایزد خواه نماینده مردم تهران در مجلس، تحولات اخیر و نسبت آن با عملکرد دولت سیزدهم را بررسی کرده‌ایم. ایزدخواه را می‌توان جز نمایندگان حامی اما منتقد دولت دانست که می‌گوید مردمی‌سازی اداره کشور مهم ترین مسئله ایران است اما آیا دولت توانسته این مهم را محقق کند؟

رهبری در بخشی از تحلیلشان از اتفاقات اخیر، ریشه موضوع را مقابله دشمن با جریان پیشرفت کشور عنوان کردند. نسبت این پیشرفت با عملکرد دولت سیزدهم چیست؟
ما یک ریل مستمر پیشرفت از روز اول انقلاب تا به امروز داشته‌ایم که لزوماً منطبق با عملکرد دولت‌ها نبوده است. این ریل پیشرفت درواقع همان موتوری است که در انقلاب روشن شد تا عناصر انقلابی و جهادی در عرصه‌های مختلف خوداتکا و خودجوش کار را جلو ببرند بدون اینکه ببینید دولت دراین‌باره چه نظری دارد.
منتها زمانی که دولت‌هایی با این عزم روی کار می‌آیند که جلوی این نیروها و عناصر را بگیرند یا آن‌ها را زیر تیغ دولت و حاکمیت بیاورند، مسیر این عناصر دشوار می‌شود. مثلاً در عرصه نفت زمانی که مدیرانی روی کار می‌آیند که قائل به خام فروشی نیستند و به سمت توسعه زنجیره‌های داخلی می‌روند و به شرکت‌های خارجی که تعهدپذیر نیستند، اتکا می‌کنند یعنی دست‌فرمان دولت عوض‌شده است یا در حوزه علم و فناوری هم شاهد این هستیم که همین عناصر جهادی تحریم‌ها را دور می‌زند و با اتکا به صنایع دانش‌بنیان و ساخت داخل مسیر خودکفایی را دنبال می‌کنند. خارجی‌ها نگران این تغییر دست‌فرمان هستند و تلاش می‌کنند که چنین اتفاقی نیفتد.
همین کشورهای خارجی وقتی دولت غرب‌گرا در ایران بر سرکار می‌آید و جلو عناصر انقلابی و جهادی گرفته می‌شود، تلاشی برای تغییر دست‌فرمان نمی‌کنند.
بنابراین موتور اصلی پیشرفت کشور تا امروز همین نیروهای جهادی بودند، یعنی اگر نگاه صفر و یکی به مقوله پیشرفت کشور داشته باشیم می‌توانم بگویم که اساساً پیشرفت خیلی به بروکراسی و مناسبات اداری و سیاست‌گذاری ما ربط نداشته است بلکه به این موتور بالنده انقلاب و عناصر انقلابی آن ربط داشته است.
اوایل انقلاب نهادهای انقلابی جهادی داشتیم که فراتر از نهادهای فردی و گروهی جریان وسیعی را راهبری می‌کردند و به جریان پیشرفت کشور سرعت زیادی می‌بخشیدند اما آن نهادها را بعد از جنگ قلع‌وقمع کردند مثل جهاد سازندگی. در نهایت هم این حرکت‌های جهادی به هسته‌های کوچک تبدیل شد ولی بسیار متکثر و غیر نهادی یعنی کاملاً خودجوش و بدون ارتباط با عقبه یا بدون برنامه‌ریزی وسیع سازمان‌یافته در کشور فعالیت می‌کنند.
دولت قبل عامدانه و آگاهانه مخالف حرکت‌های خودجوش جهادی و حتی حرکت‌های ساده مردمی بود و جریان تکنوکرات به عنوان مخالف این حرکت‌های جهادی در قدرت بودند.
در آن دوران نیروهای جهادی یا سرخورده بودند یا انگیزه‌ای برای سازمان‌دهی خودشان نداشتند و منتظر تغییر شرایط بودند. بعد از دولت آقای روحانی فارغ از اینکه چه کسی سرکارآمد، یک امیدی تازه شد و خود این تغییر خیلی‌ها را امیدوار کرد که می‌شود کار را دوباره شروع کرد.
بخشی از امید ایجادشده هم به خاطر شعار جهادگری رئیس‌جمهور و دولت سیزدهم بود البته ما هنوز برنامه منسجم و متفاوتی از گذشته در دولت سیزدهم ندیدیم.

علت عدم ارائه برنامه از سوی دولت طی یک سال اخیر چه بوده است؟
عدم شناخت ماهیت حرکت‌های جهادی و مردمی است. متأسفانه حرکت جهادی را به فضای سیاسی منتسب می‌کنیم درحالی‌که ارتباطی به جناح‌های سیاسی ندارد، عناصر جهادی متکی به هیچ جناحی نیستند. حرکت جهادی یعنی دست روی زانوی خودت بگذار و کار را شروع کن و مردم هم به کمکت خواهند آمد. این باور و انگاره حرکت جهادی است. این باور را نمی‌شناسیم متأسفانه نگاه تزریقی از بالا داریم و نگاه کمیته امدادی به حرکت‌های جهادی داریم. اگر یادتان باشد در ابتدای دولت وقتی بحث شورای عالی جهادی مطرح شد بسیاری از هسته‌ها مخالف بودند چون به طور اساسی جهاد متکی به دولت نبوده که با شورای عالی احیا شود.
بنابراین بخشی از این نگاه ناشی از بهره‌برداری سیاسی است، بخشی هم عدم شناخت و بخشی هم اعتماد خوش‌بینانه و ساده‌انگارانه به بروکراسی بی‌رحم دولتی است. تصور می‌کنند با رفتن مدیران مسئله حل خواهد شد اما نمی‌دانند که بروکراسی خودش را بروز می‌کند و با شعارهای شما کار خودش را ادامه می‌دهد. ما شاهد آمدورفت رئیس‌جمهورهای متفاوتی بودیم اما شاهد تغییر در روندها نبودیم پس به طور اساسی مشکل بروکراسی ناشی از رئیس‌جمهور نیست که با رفتن آن و آمدن این حل شود.

مهم‌ترین مؤلفه حرکت‌های جهادی چیست؟ آیا همین روحیه جهادی نیروهای انقلابی مهم‌ترین مؤلفه است؟
 نه‌فقط روحیه نبود؛ روحیه جهادی یکی از 10 مؤلفه جهادی است. تکنوکرات‌ها بدشان نمی‌آمد که بعد از انحلال جهاد سازندگی موضوع جهادگری را به روحیه جهادی تقلیل دهند چون نمی‌توانستند اصل جهاد را بزنند لذا گفتند یک روحیه است و قابل‌حذف هم نیست. روحیه جهادی را در حرکت‌های نمایشی و همایش‌ها تشویق هم کردند اما در عمل هیچ تره‌ای برایش خرد نکردند.
بزرگ‌ترین خیانت دستگاه بروکراسی کشور به الگوی جهادی این بود که سال‌ها باوجود هزاران هسته جهادی هیچ مسئولیت جدی حکومتی به این‌ها داده نشد و هیچ مأموریت خاصی از این‌ها خواسته نشد درحالی‌که حضرت امام در زمان جهاد سازندگی یکی از بزرگ‌ترین مأموریت‌های دولت و حاکمیت در قبال توسعه روستایی را به همین نیروهای جهادی محول کرد. قرار بود هسته‌های جهادی روستاها را از محرومیت در بیاورند و دولت هم پشت سرشان بیایند و از آن‌ها حمایت کنند. آقایان تکنوکرات و بروکرات اصلاح‌طلب و اصولگرای حاکم بر قدرت حاضر نشدند بسیار کوچک‌تر از این مأموریت را به گروه‌های جهادی واگذار کنند و این بزرگ‌ترین خیانتی بود که در طول انقلاب شد.
ما در دلوت جدید امید داشتیم و داریم که بفهمند مسئله از کجا خراب شد و از همان‌جا اصلاح کنند؛ یعنی به‌جای پراکنده و شعاری کاری به معنای واقعی جراحی کنند. کار از آنجایی خراب شد که ساختار و نهاد جهاد دولتی و وزارتخانه‌ای شد و انواع قوانین و آیین‌نامه‌ها خلق شد تا دست و پای عناصر خودجوش را ببندد.
مسئله اول و آخر جمهوری اسلامی این است که آیا کار را به دست مردم از طریق الگوی جهادی می‌دهی یا نمی‌دهی. هیچ گره‌ای از این کورتر و اساسی‌تر در کشور نداریم.

در بحث احیای حرکت‌های جهادی ابتدای انقلاب دو بُعد داریم، بُعد اول اراده و بُعد دوم سازوکار احیاست. در مورد اراده صحبت شده است اما به طور دقیق مشخص نشده که از کجا و چگونه باید شروع کرد؟
الگوی جهادی مردمی نه‌تنها درست شناخته‌نشده است، بلکه بد هم تفسیر شده است؛ حتی وابسته به دولت و بودجه شناخته می‌شود یا تصور می‌کنند که حکومت باید شروع‌کننده آن باشد؛ این‌ها ضد آن الگوی اصیل است چون به طور اساسی حکومت شروع‌کننده نبوده است. مأموریت جهاد را ولی امر داد، عناصر جهادی میان‌داری کردند و خود مردم هم اجرا کردند. امروز هم ولی امر جهادهای مختلف را تبیین کرده‌اند و مأموریت را داده‌اند اما یا عناصر جهادی گیج بودند و در اقتباس این مأموریت لنگ زدند یا حاکمیت با دخالت‌های بیش‌ازحد خودش مانع شده است.
پس درک مسئله مهم است. با لشکرکشی و هیاهو و ساختارسازی‌های تکراری و بی‌ثمر این حرکت احیا نخواهد شد و جان نخواهد گرفت. چون همانطور که رهبری اشاره کردند از ابتدای انقلاب هر جایی که کار را دست مردم دادیم موفق شدیم هر جا ندادیم، شکست خوردیم.
اما در پاسخ به سازوکاری که پرسیدید. عرصه‌های جهادی متکثر هستند و هیچ‌کدام جای دیگری را تنگ نخواهد کرد. ما برای تمام عرصه‌ها نیروی انقلابی و جهادی داریم. اگر در این سال‌ها انقلاب هیچ دستاوردی هم نداشت، خود تربیت این نیروی پیش برنده یک دستاورد است.

برای همه اهداف و آرمان‌ها هم عرصه جهادی داریم و هم عنصر جهادی. این شهدا که دائماً در عرصه‌های مختلف شهید می‌شوند نشان می‌دهد مسئله فقدان نیرو نیست. گاهی در برخی دوره‌ها برخی سازمان‌های انقلابی این خطای استراتژیک را کردند و تصور کردند که مشکل کمبود نیرو است و سراغ جذب نیرو رفتند و در این جذب دچار مسامحه و محافظه‌کاری شدند.
حاکمیت بعد از جنگ تا امروز مأموریت اجرایی واقعی مبتنی بر میدان به عناصر جهادی نداده است؛ یعنی حاکمیت باید مسئله را به آن‌ها نشان دهد، به آن‌ها اتکا کند و طبق فرموده امام خمینی به مردم متوسل بشویم.
در همین مسئله اشتغال مسئولان تصور می‌کنند که با بودجه دولتی و تسهیلات بانکی می‌توان اشتغال ایجاد کرد. همه طرح‌های اشتغال از سال 79 تا امروز مبتنی بر تسهیلات بوده اما دچار انحراف از اهداف شده و همه منابع تزریقی با تأخیر یک یا دوساله تبدیل به تورم شده‌اند.
اشتغال در بستر زنجیره فعالیت رخ می‌دهد یعنی سیستم مولد اشتغال، زنجیره فعالیت است. زنجیره چه کسی است؟ عوامل مردمی بالادست، میان دست، پایین‌دست و نهادهایی که این رابطه زنجیره را پشتیبانی می‌کنند. نهادهای مالی فنی اجرایی و غیره.
وام بانکی و بودجه دولتی اشتغال ایجاد نمی‌کند. اگر می‌خواهیم اشتغال ایجاد کنیم از طریق اتکا به زنجیره‌های فعالیت در کشور و عواملش مثل تشکل‌های کسب‌وکار، اتحادیه‌ها و انجمن‌ها و نهادهای پشتیبانی است که در عرصه کشور گسترش‌یافته‌اند. متأسفانه دولت هیچ‌وقت سراغ این‌ها نرفته است.

اگر بخواهیم مصداقی بررسی کنیم، در زنجیره محصولات کشاورزی حضور نیروهای جهادی چه کمکی می‌کند؟
ببینید ما در اقصی نقاط ایران تعاونی‌های روستایی را داریم، یعنی نزدیک به 3 هزار تعاونی روستایی در سطح کشور وجود دارد اما تاکنون دولت هیچ‌گاه سراغ این‌ها نرفته است جز برای خرید تضمینی؛ یعنی هیچ کار حاکمیتی دست این تعاونی‌ها نبوده است. درحالی‌که مثلاً می‌توانستیم در جنوب کشور، برای ایجاد مشاغل مبتنی بر سواحل و شیلات سراغ آن برویم، فراخوان بدهیم و به خودشان هم مأموریت بدهیم. بگوییم ما از شما این تعداد شغل را می‌خواهیم، حالا شما بگویید چه می‌خواهید، مجوز، سرمایه‌گذار و … هرچه می‌خواهید بگویید.
عقل برنامه‌ریز برای اشتغال را در درون نهاد مردمی می‌گذاشتیم و پشتیبانی را بر عهده دولت می‌گذاشتیم ولی عکس این کار را انجام دادیم. عقل را وارد ادارات کردیم و به آن‌ها گفتیم شغل ایجاد کنیم. ادارات که نمی‌توانند شغل ایجاد کنند. اگر می‌توانستند که برای خودشان ایجاد می‌کردند و از کارمندی خارج می‌شدند! الان مسئله حاکمیت و جهت‌گیری‌اش به سمت آزادسازی عناصر جهادی، مأموریت سپاری حاکمیتی و تجهیز منابع مردمی نیست. مأموریت جهاد درواقع این سه مسئله است.
دولت امروز هم در عرصه اقتصادی هنوز اکراه دارد که کار را به دست مردم دهد و درواقع بر سر این مسئله با مردم می‌جنگد. خصوصی‌سازی که اتفاق افتاد ضد مردمی سازی اقتصاد بود.

مجلس چه نقشی در این حوزه دارد؟
مجلس یک شورا است و یک سازمان نیست که رئیس از بالا دستور بدهد و تا پایین همه گوش بدهند. علاوه بر این مجلس یک دست نیست؛ هر نماینده به‌اندازه رئیس مجلس برای خودش قدرت اظهارنظر و تشخیص قائل است. در مجموع مجلس باید عزم جدی برای این کار داشته باشد که بتواند دولت را وادار به این کار بکند وگرنه در درون خودش خنثی می‌شود. شما یک طرح خوب می‌آورید در لابه‌لای فرآیند قانون‌گذاری شاخ و برگش ریخته می‌شود و حتی ضد خودش عمل می‌کند.