حاشیه‌ای بر اعلام تعطیلیِ درس آقا مجتبی خامنه‌ای !

یک استاد حوزه با اشاره به ماجرای تعطیلی درس خارج فرزند رهبر انقلاب نوشت: بنده البته به شهادت برخی فضلا، باخبرم از سطح خوب و مقبولِ درس آقا مجتبی خامنه‌ای؛ لکن اگر تعطیلیِ درس‌شان ادامه یافت، به‌نظر می‌رسد بهتر است که دروس گذشته ایشان منتشر شود و در معرض استفاده و نقد جامعه علمیِ حوزه قرار گیرد.

حاشیه‌ای بر اعلام تعطیلیِ درس آقا مجتبی خامنه‌ای !

به گزارش جهت پرس؛ محسن قنبریان، استاد حوزه نوشت: سال‌هاست که دشمن ایشان را به اتّهام «تلاش برای جانشینیِ رهبری» تخریب می‌کند؛ حال‌آنکه غیر از شنیده‌های سابق، اخیراً نیز از پدر متّقی و حکیم‌شان نَقل و رسانه‌ای شد که مخالف جانشینیِ فرزندشان – به‌خاطر شبههٔ موروثی‌شدن یا چیز دیگری – هستند. این را به کمیتهٔ خاصّ خبرگان (کمیسیون اصل ۱۰۷ و ۱۰۹) هم گفته‌اند؛ اما می‌بینید قضیه تمام نمی‌شود!

تعطیلیِ درس ایشان (به دلیلی بین خودشان و خدا) گرچه می‌شد مسئله‌ای «عادی» در حوزه تلقّی شود، باز مسئله‌ای «خاص» بین دوست و دشمن می‌شود؛ برخی دوستان به جهات اخلاقیِ ایشان استناد و استدلال کردند که «اقبال» هزاروششصد متقاضی برای شرکت در درس ایشان، آن‌هم در هنگام رکود حلقه‌های استادوشاگردی، و کم‌رونقی و تعطیلیِ برخی دروس در حوزه، عاملی برای تعطیل‌کردن درس‌شان شده است، دشمنان هم که…!

بنده ناچیز در مسئله جانشینی، هم‌نظر -بلکه مطیع- پدر بزرگوار ایشان هستم؛ اما در سایر مسائل از جهات علمی و عملی نباید به فرزندان ایشان -از جمله این فرزند فاضل‌شان- جفا شود؛ مثلاً ایشان حق دارند از عالمان حوزه باشند، آن‌چنان که فرزندانِ برخی زعمای گذشته بودند و هستند.

البته اینجا نکته‌ای مهم می‌شود که «جریانی عادی» را «غیرمعمول» می‌کند و آن، غیر از شائبه جانشینِ رهبری و اشتهار در رسانه‌هاست:

«معمول» در حوزه‌ها این بوده که فرزند فاضل و درس‌خوان، درس می‌گوید و دروسش منتشر می‌شود، تألیف می‌کند و نقد می‌شود؛ مؤافق و مخالفِ علمی پیدا می‌کند و تدریجاً در صحن علنیِ حوزه علمیه، در مرآی اساتید و بزرگان رشد می‌کند. فخرالمحققین در قدما، و آقامصطفی خمینی در متأخرین، نمونه‌های روشنی هستند؛ سیدمصطفی باآن‌که مستشکلِ درس امام بود، خودش درسی بعضاً شلوغ‌تر هم داشت و آثار علمیِ ایشان منتشر می‌شد (هشت‌کتاب فقهی و فلسفی، دوکتاب در تبعیدِ ترکیه، ده‌اثر در تبعیدِ نجف). این‌گونه بود که غیرشاگردانش، او را نه به شهادت شاگردان و هم‌بحث‌ها، بلکه به شهادت آثارش قضاوت می‌کردند.

می‌دانیم که در حوزه، هم‌نشینیِ نام با عنوان «آیت‌الله» و پیداشدن نمودهای زعامت؛ تحفّظ یا ملاحظه‌کاری درباره پرداختن به آرای آن شخص شکل می‌دهد و معمولاً مورد نقد و ابرام جدّی قرار نمی‌گیرد. (مگر درباره کسانی که خلاف مشهوراتشان فزونی گیرد!)
لذا دوره مناسب جهت تناظرها و بحث‌ها، دقیقاً در همین دورهٔ سنّی و مرحلهٔ علمیِ مثل آقامجتبی دامت‌توفیقاته انجام می‌شود و خروجیِ آن مواجهات علمی با هم‌سطح‌ها، با «روندی طبیعی» و «روشی عادلانه» به ارتقاهای علمی رسیدن و نشستن بر پلّه‌های فضلیت است.

اقتضای «ورع» این نیست که برای انتشار صوت و متنِ «سیزده‌سال تدریس» اقدامی نشود. چه‌اینکه حضور در میزگردها و همایش‌های علمی، با ارائه‌های تخصّصی برای عالمان دینی؛ ناجورتر از برخی فعالیت‌های سیاسی-انتخاباتی نیست که تقوا و خویشاوندی با رهبر انقلاب اسلامی بخواهد مانع آن و موجب احتیاط گردد، یا رانت و امتیازِ آقازادگی تلقی شود.

همه شاهدیم که آقازاده‌های فاضل و درس‌خوانده – حتی اگر در زیّ شخصیِ برخی از ایشان اخلاق آقازادگی مشهود باشد – در این مسئله، نوعاً «عادی»اند؛ یعنی دروس‌شان منتشر و کتاب‌های‌شان چاپ می‌شود و در معرض نقد قرار می‌گیرد. در مجامع تخصصی، لَه یا علیه آرای علمی حاضر می‌شوند و این‌گونه به شکل عادی، دارای مؤافق و مخالف علمی، شاگرد و منتقد می‌شوند. درس‌شان هم از همین مجرای عادی؛ پُر یا خالی، شروع یا تعطیل می‌شود.

بنده البته به شهادت برخی فضلا، باخبرم از سطح خوب و مقبولِ درس آقامجتبی؛ لکن اگر تعطیلیِ درس‌شان ادامه یافت، به‌نظر می‌رسد بهتر است که دروس گذشته ایشان منتشر شود و در معرض استفاده و نقد جامعه علمیِ حوزه قرار گیرد. چه‌اینکه حضور علمیِ ایشان در مسئله‌های مطروحه در حوزه، علاوه‌بر استفاده جامعه علمی، پاسداشت رویه‌های معمول در ارتقای علمی در انظار نخبگان حوزوی نیز هست و از قضا دقیقاً همین روش، اقتضای تقوا و ورع و ناآقازادگیِ متوقع از ایشان است.