یادداشتی تحلیلی

جنگ احد رسانه‌ای و تکلیف دولت رئیسی

دولت سیزدهم متاسفانه، فعالیت رسانه‌ای جهت پوشش اقدامات مثبت خویش نداشته و اساسا اهمیت فوق العاده رسانه‌ها در هدایت افکار عمومی را جدی نگرفته است.

جنگ احد رسانه‌ای و تکلیف دولت رئیسی
95922

محمد رستم‌پور تحلیل گر مسائل سیاسی در یادداشتی نوشت: خلاف آنچه رایج شده، دولت‌های یازدهم و دوازدهم از حیث رسانه‌ای، تبحر و مهارتی مثال‌زدنی داشتند و از انفعال و کم‌کاری و تفرعن و ویژه‌ خواری، تصویر تسلط، فرزانگی، بزرگ‌منشی و قهرمانی ساختند.

به صورت مشخص می‌توان به برجام به عنوان برنامه محوری اداره کشور اشاره کرد که از یک سند پراشکال حقوقی و تفسیرپذیر اتکاء ناپذیر که نه وضعیت اقتصادی را بهبود بخشید و نه عزت را به پاسپورت بازگرداند، چگونه آفتاب تابان و مانع جنگ و قحطی ساختند.

اتفاقاً در مجموعه دولت روحانی، شکلی از رسانه‌ مداری حاکم بود که توانست کشور را با همه بی‌توجهی به اولویت‌ها و نیازمندی‌ها 8 سال اداره کند و جز در موارد خونباری همچون آبان 98 که تاریک‌ترین نقطه حکمرانی جمهوری اسلامی ایران را رقم زد، به صورت اعجاب‌ آوری، رئیس‌جمهور و دولتمردان را از مخمصه‌های عجیب در تصمیم‌گیری نجات دهد. از همین روست که تکلیف نخست رهبر معظم انقلاب برای دولت سیزدهم «بازسازی» است: 

«همّتتان را متمرکز کنید بر اینکه یک بازسازی انقلابی و البتّه عقلانی و فکورانه در همه‌ی عرصه‌های مدیریّتی ان‌شاءالله به وجود بیاید؛ یعنی حرکت بر روی ریل انقلاب، در بخشهای مختلف مدیریّتی‌ای که در کشور هست. در همه‌ی بخشها؛ بخش‌های اقتصادی، بخش‌های سازندگی، بخش‌های مربوط به سیاست خارجی و دیپلماسی، بخش‌های خدمت‌ رسانی به مردم، بخش‌های علمی و فرهنگی و غیره؛ در همه‌ی این بخش‌ها یک تحرّک انقلابی باید به وجود بیاید.»

اما در روزهایی که از دولت رئیسی گذشته است، در حوزه رسانه‌ای همچنان با مجموعه‌ای از اشتباهات، کج‌ سلیقگی‌ها و غفلت‌ها روبروییم. گویی در همچنان بر همان پاشنه می‌چرخد و رسانه، اضافی، زائد و غیرتخصصی دیده می‌شود. دولت رئیسی با بحران‌ها و معضلات متعدد سیاسی و اقتصادی پرشماری روبروست اما پیش از همه باید به دنبال ساخت یک برنامه جامع رسانه‌ای باشد تا بداند چگونه انتخاب‌هایش را تبیین کند و اولویت‌هایش را تشریح نماید. در دولت روحانی، این مهم مبتنی بر دو عنصر «غریزه سیاستمداران» و «پروژه ذی‌نفعان» پیش می‌رفت.

برای اولی کافی است به کنش محمدجواد آذری جهرمی و محمدجواد ظریف در شبکه‌های اجتماعی توجه کنیم که چگونه خود را از تیررس منتقدین نجات دادند و نیازها و اولویت‌هایی مانند «توسعه زیرساخت» در مورد وزارت ارتباطات و «تماس با جهان» در مورد وزارت خارجه را برای شهروندان ایرانی حیاتی کردند. و در مورد دومی کافی است به انبوه حرکت‌های توئیتری مانند «انسولین نیست» و «روحانی تنها نیست» که کوشش داشتند معادلات ساده ضعف در تصمیم‌گیری و اجرا را به عوامل دیگری همچون دولت پنهان نسبت دهند، توجه کنیم.

دولت رئیسی اما نه اولی را دارد و نه دومی را. اولی را بلد نیست و دومی را قبول ندارد. از این روست که انتخاب وزرا و مدیرانش در عین هوشمندی تمسخر می‌شود یا برجسته نمی‌شود. دولت رئیسی رسانه را در حکم یک پیوست هم قبول ندارد و گمان می‌برد رسانه کار مهره‌های درجه سه و چهار است و حل مسائل واقعی‌تر از بازنمایی آنهاست.

اینجاست که اقدامات ارزشمندی مانند بازدید سرزده‌ها یا مشورت با کارشناسان یا حتی کاهش قیمت سیمان، آنچنان که باید در جامعه دیده نمی‌شود. رئیسی دو موجودی بیشتر ندارد: اخلاص و اعتماد مردمی. هر دوی این دو موجودی، از جمله دارایی‌های نرم به شمار می‌آیند که کمیت‌پذیر نیستند و قابل انکار و فرسایشند. از این روست که او در کنار برنامه تحول دولت و اولویت‌ دهی به چالش‌هایی مانند کرونا و معیشت، باید به فکر ارتقای اعتماد عمومی، تاب‌آوری ملّی و سرمایه اجتماعی باشد. چیزی که در دیدار رهبر معظم انقلاب در مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری نیز برجسته شد: 

«امروز بیشترین تحرّک دشمنان ما علیه ما بیش از تحرّکات امنیّتی و اقتصادی، تحرّکات تبلیغاتی و جنگ نرم و تبلیغات رسانه‌ای است؛ برای اینکه بر افکار عمومی مردم مسلّط بشوند مبالغ هنگفت هزینه می‌کنند، کارهای بسیار انجام می‌دهند؛ فکرهای بسیاری  را در مجموعه‌های فکری برای این کار استخدام می‌کنند تا بتوانند با جنگ روانی، با تبلیغات گوناگون، افکار عمومی کشورها را از جمله بیشتر از همه امروز کشور ما را که هدف سوء‌نیّت قدرت‌های بزرگ است قبضه کنند و در اختیار بگیرند. وقتی افکار عمومی یک ملّت در اختیار بیگانه قرار گرفت، حرکت آن ملّت هم طبعاً طبق میل آن بیگانه پیش خواهد رفت.»