درباره جایزهای که در دورههای مختلف منتقدان زیادی داشته
جلال رو بذارید برای ادبیات بمونه
از جان جایزه جلال چه میخواهیم؟ این سوال مهمی است که ای کاش همه اهالی کتاب از برگزارکنندگان جایزه تا وزارت فرهنگ و ارشاد، نویسندگان حاضر در جایزه و خبرنگاران حوزه کتاب به آن پاسخ دهند. حالا اجازه بدهید یک سوال دیگر بپرسیم؛ چرا جایزه جلال هیچگاه تکلیفش میان مردم و اهالی کتاب مشخص نیست؟
به گزارش جهت پرس؛ از جان جایزه جلال چه میخواهیم؟ این سوال مهمی است که ای کاش همه اهالی کتاب از برگزارکنندگان جایزه تا وزارت فرهنگ و ارشاد، نویسندگان حاضر در جایزه و خبرنگاران حوزه کتاب به آن پاسخ دهند. حالا اجازه بدهید یک سوال دیگر بپرسیم؛ چرا جایزه جلال هیچگاه تکلیفش میان مردم و اهالی کتاب مشخص نیست؟ قرار نیست در این مطلب سوگنامهای از وضعیت کتاب در ایران و نرخ تکراری سرانه مطالعه در ایران باشد بلکه میخواهیم، روایت جایزهای را بگوییم که سالبهسال ارزشش روندی نزولی داشته، جایزهای که روزگاری امید ادبیات داستانی ایران بود.ماجرای جلال سال 87 در میان انبوه جایزههای ادبی آغاز شد. جایزهای که هدفش را «ارتقای زبان و ادبیات ملی- دینی» عنوان کرد. تا اینجای ماجرا قصه خوب پیش میرود اما یک سوال هنوز هم این جایزه را برای ما مبهم کرده است. اصلا چرا نام این جایزه را گذاشتند جلال آلاحمد؟ چه نسبتی میان اهداف برگزارکنندگان این جایزه و نام جلال برقرار شده؟ وقتی اولین دوره جایزه جلال برگزار شد قرار بود حداقل، زمان برگزاری این جایزه در سالروز تولد او باشد و به دلیل اهمیت ادبیات داستانی در ایران و نقش جلال در این ادبیات نام مهمترین جایزه ادبیات داستانی در ایران، جلالآل احمد شد. البته در سالهای بعد هم زمان برگزاری عوض میشود و هم رنگ و بوی داستان از این جایزه حذف شد.
چرا اینقدر قواعد را میشکنید!
روند زیر سوال رفتنهای قواعد اولیه جشنواره، تنها به ماجرای زمان برگزاری جایزه محدود نمیشود و یکی پس از دیگری، سایر قواعد هم در سالهای مختلف شکسته میشوند. قاعدهشکنیهایی که دلیلی ندارد جز تغییر و بیایده بودن دولتها. اگر بخواهیم نگاهی به وضعیت قواعد جایزه جلال بیندازیم، آنقدرها هم وضعیت نابسامانی ندارد. جایزهای که برخلاف بسیاری از جایزههای ادبی کشور، حائز آییننامهای مشخص و چهارچوبی معین است اما یک مسئله هر سال این جایزه را دچار بحران کرده است، بحرانی که نتیجهای جز اهدا نشدن هشت دوره این جایزه به هیچ یک از کتابهای رمان و داستان کوتاه نداشته است و جایزه جلال قرار بود کاری کند که نبض کتابهای داستانی در ایران تندتر بزند. با این حال نبض خودش با تغییر دولتها دچار نوسانی جدی شده. با تغییر هر وزیر ارشاد و آمدن تیم جدیدی در معاونت فرهنگی، عملا صاحبان و نحوه برگزاری جایزه بهطور کلی تغییر میکنند. به شکل واضحی این تغییرات را در طول دولتهای مختلف میتوان پیدا کرد. عملا برگزار کنندگان این جایزه در سالهای مختلفی بدون آنکه توجهی به آییننامه جشنواره و فلسفه برگزاری آن داشته باشند جایزه را یا به ادبیات داستانی ندادهاند یا برگزیدگانی که انتخاب کردهاند همیشه محل ابهامات مهمی است.
مسئله دبیر جایزه، ثبات است؟
جایزه جلال بر طبق آییننامه آن باید یک هیئتعلمی داشته باشد و دبیری برای این هیئتعلمی تا در نهایت این گروه منتخب جایزه را برگزینند. با این حال دبیر علمی جایزه در سالهای مختلف به قدری نسبتشان با ادبیات داستانی متفاوت بوده که باعث شده نتیجه عملکرد جایزه نهتنها جامعه ادبیات را راضی نکرده بلکه حتی طیف خاصی را هم راضی نگه نداشته. حقیقت ماجرا این است که سازوکار اهدای جایزه بهخصوص در بخش ادبیات داستانی بلند و کوتاه به حدی مبهم است که میان برندگان این جایزه در سالهای مختلف عملا هیچ وجه اشتراکی نمیتوان پیدا کرد.
شاید این پاسخ برای تغییر مثبت در برگزاری جایزه جلال به نظر کافی برسد که اگر ثبات را در هیئتعلمی جایزه و برگزارکنندگان آن به کار ببندیم پس نتیجه جایزه مناسب و نتیجهبخش خواهد بود. با این حال در شش دورهای که این جایزه در دولت احمدینژاد برگزار میشود عملا سه دوره آن دبیر هیئتعلمی یک نفر است با این حال در تمام سالهایی که جایزه جلال در دولت احمدینژاد برگزار میشود تنها «جاده جنگ» منصور انوری برنده این جایزه میشود. این وضعیت تا سال اول دولت روحانی هم ادامه پیدا میکند و دوره اول جایزه جلال در دولت تدبیر و امید هیچ جایزه داستانی بلند یا کوتاهی ندارد. با این حال جایزه جلال در دولت روحانی وضعیت بهتری پیدا میکند و حداقل به یک نفر میرسد اما در سال آخر این جایزه هم باز مسئولان برگزاری به حالت کارخانه برمیگردند و جایزه را به هیچ فردی اهدا نمیکنند. البته دولت روحانی تنها در اهدای جایزه نمره مناسبی میگیرد اما عملا جایزههای اهدایی در هشت دوره برگزارشده این جایزه در دولت تدبیر و امید هیچ فلسفه خاصی را دنبال نمیکند و حتی این سوال را به وجود میآورد که آیا این انتخابها براساس قواعد آییننامه جایزه جلال انتخاب شدهاند؟
تمامی این اتفاقات در جایزه جلال باعث شد تا این جایزه از جایگاه اصلی خود یعنی، مهمترین جایزه ادبیات داستانی در کشور دور بشود و نتواند لقبش را به دوش بکشد. با تغییر دولت دوازدهم و پس از دوباره اهدا نشدن این جایزه به هیچکدام از نویسندگان، جایزه جلال با وضعیت نابسامانی تحویل دولت سیزدهم داده میشود. در سهساله این دولت سیزدهم، مریم بصیری، وجیهه سامانی و گلعلی بابایی دبیری جایزه را بر عهده میگیرند اما در همین سه سال هم تنها در دوره آخر آن یعنی در دوره شانزدهم آن جایزه بهصورت معمول آن اهدا میشود.
سوال مهم اینجاست که ارشاد طی 17 دوره برگزاری این جایزه موقع انتخاب دبیر آن چقدر متوجه اهمیت ادبیات داستانی در ایران بوده است؟ نحوه انتخاب هیئتعلمی این جایزه و همچنین دبیر انتخابشده در سالهای مختلف نشان میدهد انتخاب دبیر جایزه چندان ناظر بر ادبیات داستانی نبوده و به جای آنکه جایزه جلال و کتابهای انتخابشده در آن مهمترین نمایندگان ادبیات داستانی در ایران در طول هر سال باشند تبدیل به جایزه جایزهای آکادمیک شده که درنهایت هیئتعلمی آن به نتیجهای نمیرسند یا به دلیل مسائل مالی جایزه آن اهدا نمیشود.
ایرادهای دوره هفدهم حل میشوند؟
با توجه به تجربه 17ساله جایزه جلال به نظر میرسید این جایزه بالاخره به بلوغی رسیده باشد و بتواند سر و شکلی پیدا کند اما برخی اخبار منتشرشده از حوالی جایزه عملا روی به سروسامان کشیدن این جایزه خط پررنگی میکشند.
بهعنوان مثال دو اثر معرفیشده بهعنوان نامزد هفدهمین دوره جایزه ادبی جلال آلاحمد، به گواه سایت رسمی خانه کتاب و ادبیات برای نخستین بار در سال ۱۴۰۳ منتشر شدهاند و بنابر نصصریح آییننامه جایزه امکان حضور در بخش رقابتی را نداشتند و باید از فهرست نامزدها حذف شوند. کتابهایی همچون «دختران قبیله جنگ» نوشته جواد افهمی و کتاب «کیمیای کرامت؛ کرامت اولیا از تحلیل واقعنمایی تا واقعگرایی ادبی هنری» نوشته محمد رودگر، به دلیل آنکه نخستین بار در سال 1402 منتشر نشدهاند با آییننامه تعارض دارند.
با این حال این تنها نقطه تعارض هفدهمین دوره جایزه و آییننامه جایزه جلال نیست. براساس متن آییننامه برگزاری جایزه جلال آلاحمد (منتشرشده در سایت این جایزه) داوران در مرحله نخست مجازند حداکثر ۵ اثر را در هر بخش بهعنوان نامزد معرفی کنند. این در حالی است که در فهرست منتشرشده از سوی دبیرخانه هفدهمین دوره جایزه جلال آلاحمد در بخش مستندنگاری ۷ اثر بهعنوان نامزد معرفی شدهاند.
تمامی این اتفاقات باعث شده امیدها نسبت به هفدهمین دوره جایزه هم کمرنگ شود و عملا برای بهتر شدن وضعیت مهمترین جایزه ادبی ایران باید تا دورههای بعدی آن صبر کنیم. جایزهای که در صورت کمرنگ شدن اثر آن در ادبیات داستانی کشور، ضربه مهمی به کل جامعه کتاب ایران میخورد. ضربهای که نتیجهای جز پررنگ شدن جایزههای حاشیهای حوزه کتاب ندارد. جایزههایی که به جای اهمیت کتاب و داستان در آن چهرهها و جلسات تقدیر برایشان مهمتر است.
نظرات
لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
از ارسال نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بیاحترامی به اشخاص، قومیتها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزههای دین مبین اسلام باشد خودداری کنید.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نماييد.
نظرات پس از تایید مدیر بخش مربوطه منتشر میشود.