کارشناس مسائل غرب آسیا در گفتگو با جهت پرس:

توافق در خاورمیانه؛ زلزله در جهان سیاست/ دست دوستی تهران و ریاض

قنادباشی گفت: توافق کنونی نقش زیادی در پرونده سوریه و یمن نخواهد داشت اما باعث کاهش تنش ها در منطقه شده و اسرائیلی ها خود را شکست خورده تلقی خواهند کرد.

توافق در خاورمیانه؛ زلزله در جهان سیاست/ دست دوستی تهران و ریاض
12666

توافق ایران و عربستان سعودی ۱۹ اسفندماه در پکن برای از سرگیری  روابط دوجانبه به تحلیل برخی کارشناسان به مثابه زلزله ای سیاسی  در روابط بین الملل بود توافقی که سبب بازگشایی سفارت دو کشور پس از 7 سال در تهران و ریاض خواهد شد.

«علی شمخانی» دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران و «مساعد بن محمد العیبان» مشاور امنیت ملی عربستان به عنوان بالاترین مقام امنیتی دو کشور بزرگ غرب آسیا این توافق را امضا کردند. «وانگ یی» وزیر امورخارجه و بالاترین مقام دیپلماتیک چین هم واسطه این توافقنامه بود.

توافقی که علیرغم غافلگیری در مجامع بین المللی و تاثیری که روی بازار داشت؛ اما و اگرها و سوالات  بسیاری در خصوص پایان یافتن اختلافات اساسی ایران و عربستان خصوصا در مسئله سوریه و یمن ایجاد کرده است.

در همین خصوص با جعفر قنادباشی، کارشناس مسائل غرب آسیا گفتگویی داشته ایم که در ادامه می خوانید.

جناب قنادباشی! آیا توافقی که جمعه 19 اسفند در پکن میان ایران و عربستان شاهد آن بودیم به معنای پایان اختلافات اساسی دو کشور در پرونده سوریه و یمن خواهد بود؟ این مهم را چطور تحلیل  می کنید؟

توافق برای برقراری رابطه میان ایران و عربستان توافقی نیست که به سرعت و به همین راحتی تحقق پیدا کرده باشد بلکه  اگر به دو یا سه سال پیش برگردیم به مذاکراتی میرسیم که در عراق میان مقامات ایران و عربستان در پیش گرفته و در دولت دوازدهم 4 دوره  از این دست مذاکرات میان دو کشور برای برقراری روابط انجام شد.  مذاکراتی که با حضور دیپلمات های ایرانی و عربستانی و میانجیگری عراق برگزار شد و باپایان هر بار مذاکره طرفین هم نسبت به برقراری روابط و ثمربخش بودن آن اظهار خوشبینی می کردند.

اما با برگزاری انتخابات در ایران و زمانی که صرف انتقال دولت از آقای روحانی به آقای رئیسی شد و تا زمانی  که دولت سیزدهم سرکار آمد مدتی در این مذکرات وقفه ایجاد شد اما در دولت سیزدهم  این مذاکرات مجددا در عراق آغاز شد و آنچه امروز ما ماحصل آن را در پکن شاهد بودیم در حقیقت به نتیجه رسیدن  مذاکراتی است که از سه سال پیش آغاز و 5 دور مذاکرات را پشت سرگذاشته و در چین و میانجیگری این کشور محقق شده است.

البته عامل دیگری که  سبب این توافق  شد عقب نشینی عربستان از برخی مواضع و اقدامات خصمانه اش بود چرا که قطع رابطه میان دو کشور در واقع ماشی از خصومت ورزی های عربستان  و سیاست های غلط و مداخله جویانه ای بود که عربستان در منطقه اجرا  و سبب ایجاد تنش در منطقه می شد اما در مذاکرات اخیر نشانه هایی وجود دارد که عربستان از سیاست های گذشته اش دست برداشته و خواهان تنش زدایی در  منطقه است یعنی دقیقا سیاستی که با راهبرد ما در منطقه تطابق دارد.

البته توافق با عربستان برای برقراری رابطه به معنای همسویی با این کشور نیست ما با بسیاری  از کشورها رابطه داریم ولی در سیاست همسو نیستیم و این در دنیا نمونه های بسیاری دارد که کشورها در سیاست ها حتی مخاف یکدیگرند ولی با هم رابطه داشته و  سفارت خانه هاشان فعال است.

لذا در قضیه یمن و سوریه طبیعتا توافق کنونی نقش زیادی نخواهد داشت چراکه به خصوص عربستان قدرت منطقه ایش را برای تاثیرگذاری از دست داده  ودر حال حاضر در یک موقعیت انفعالی قرار دارد. با این حال این توافق باعث کاهش تنش ها در منطقه و کاهش دخالت و سواستفاده قدرت های خارجی  خواهد شد خصوصا اسرائیلی ها که جنگ میان ایران و عربستان را طراحی کرده بودند خود را شکست خورده تلقی خواهند کرد.

واکنش افکار عمومی را در توافق تهران ریاض چطور تبیین می کنید؟ خصوصا که با دو طیف مخاطب ضد عربستانی(طیفی که به سفارت عربستان حمله کرد) یا غربگرا و ضد چین مواجه هستیم؟

اینکه قشرها و طیف هایی از جامعه مخالف یک بخش از سیاست خارجی کشور باشند  امری عادی است چرا که سیاست خارجی کشور با سلایق، گروه های کوچک و اقلیت های جامعه تعیین نمی شود بلکه با توجه  به نظر اکثریت و با توجه به آنچه مجلس آن را تایید می کند و با توجه به دیدگاه های ریاست جمهوری منتخب و ایدئولوژی مردم و قانون اساسی یک کشور تعیین می شود لذا  این امری طبیعی است که در توافق با عربستان با افرادی مخالف عربستان مواجه باشیم . در همه کشورها چنین چیزی ممکن خواهد بود که دو کشوری با هم در ارتباط باشند ولی بخشی از مردم با آن مخالف باشند.

همانطور که  برخی مخالف چین بوده یا غربگرا هستند در اینجا هم دقیقا  همان فرمول قبلی برقرار است اینکه چین به عنوان میانجیگر ظاهر شده ممکن است قشرهایی مخالف باشند ولی تاثیری ندارد چرا که برقراری رابطه با یک کشور  به معنای تایید سیاست ها و همسویی با آن کشور نیست؛ ما با بسیاری از کشورها ممکن است رابطه داشته باشیم ولی همسو نیستیم همانند زمانی که امارات یمن رابمباران می کرد و ما مخالف این سیاست ها بودیم ولی با هم روابط داشتیم لذا  توافق و برقراری رابطه به معنای همسویی با سیاست های آن کشور نیست.

میانجیگری هم به معنای تایید سیاست ها یا آنچه در چین می گذرد یا به معنای همسویی با ما نیست بلکه چین برای کاهش تنش در منطقه به این عرصه ورود کرده است تا آمریکایی ها حضور کمتری داشته باشند  و این توافق توانسته زمینه حضور آمریکایی ها در منطقه و ایجاد تنش را کاهش دهد که هر دو از سیاست های راهبردی ماست.