یادداشت تحلیلی؛

تروریستی خواندن سپاه، آغاز مسیر حمله نظامی است؟/ تاریخ حملات و عدم‌حملات نظامی چه می‌گوید

وحید خضاب کارشناس تاریخ با اشاره به رای گیری پارلمان اروپا و رای آوردن متن لایحه در مورد قلمداد شدن سپاه پاسداران به عنوان تروریست احتمال حمله نظامی را ناممکن دانست.

تروریستی خواندن سپاه، آغاز مسیر حمله نظامی است؟/ تاریخ حملات و عدم‌حملات نظامی چه می‌گوید
18567

وحید خضاب کارشناس تاریخ  با اشاره به تصویب یک پیشنهاد درباره تروریستی خواندن سپاه در پارلمان اروپا نوشت: پارلمان اتحادیهٔ اروپا، متن لایحه‌ای را برای رأی‌گیری فردا تصویب کرده که در آن، سپاه پاسداران تروریست قلمداد شده. خود متن به عنوان متن پیشنهادی تصویب شده اما رأ‌ی گیری برای آن، فردا صورت میگیرد و احتمالا رأی خواهد آورد. برخی نگران شده‌اند که این مسیر، نهایتا به حملهٔ نظامی منتهی شود.
اما در واقع، فارغ از شعارپردازی، برای تک تک کشورهای اتحادیه اروپا به علاوهٔ آمریکا و حتی خود اسرائیل (با فرض عملیات تکی) یک مسئله روشن است: گزینه نظامی اصلا وجود ندارد که روی میز باشه یا نه.
این قبیل اقدامات اتحادیهٔ اروپا، در سطح سیاسی واجد بار معنایی است، ولی اگر گمان کنیم ابتدای راهی است برای رسیدن به گزینه نظامی، نشانگر ناآگاهی از توازن قوا و تاریخ حملات نظامی است.
برای دست بردن به گزینه نظامی، بیش از هیولاسازی، اجماع‌سازی و قانونی‌سازی، «توان» حمله و مثبت شدن جمع جبری «زده‌ها و خورده‌ها» لازم است. 
زده‌ها و‌ خورده‌ها، هم خود کشورهای مهاجم احتمالی را شامل می‌شود، هم متحدین آنان، هم دوستان آنها، و هم هم‌منفعت‌های آنان را (مثلا کشورهایی که از نظر تجاری یا اقتصادی، برای آنها اهمیت مستقیم دارند).
جمع جبری،در این زمینه، فعلا (و در چشم‌انداز کوتاه و میان مدت) به شدت منفی و داده‌های مهاجمین بالقوه بسیار کمتر از ستانده‌های آنهاست.
نمونه‌های متعدد حمله یا عدم حمله از سال ۱۹۹۰ به بعد وجود دارد که معادله بالا را به وضوح اثبات میکند (حمله به عراق در جریان اشغال کویت، حمله به سومالی برای مقابله با گروه‌های بنیادگرای اسلامی،حمله موشکی به لیبی برای تنبیه قذافی، حمله به یوگسلاوی در جریان جنگ داخی آن کشور، حنلات مپشکی به عراق در عملیات روباه صحرا، حملات موشکی به افغانستان برای انتقام از برخی حملات القاعده پیش از یازهم سپتامبر، لشکرکشی به افغانستان و سرنگونی طالبان ، لشکرکشی به عراق و سرنگونی صدام، عدم حمله به ایران و کره شمالی در سال ۲۰۰۴ با وجود محورت شرارت خواندن آنها در کنار عراق، حمله به لیبی و سرنگونی قذافی، حمله فرانسه به مالی برای سرکوب بنیادگرایان اسلامی، عدم حمله به سوریه در سال ۲۰۱۱ با وجود تصریح واضح رئیس جمهور آمریکا به این حمله، و …).
تمامی این موارد نشان می‌دهد حریف، بیش از سطح مصوبه، به سطح میدان نظر دارد و در سطح میدان، هزینه‌ای که باید برای حمله متحمل شوند فعلا بسیار بیش از سود آن است.