تحلیل الجزیره از مدل حکمرانی دولت رئیسی

همزمان با پیروزی “ابراهیم رئیسی” در انتخابات ریاست جمهوری ایران و مستقر شدنِ دولت وی از ماه آگوست سال جاری میلادی در این کشور، بسیاری از ناظران و تحلیلگران بر این باورند که ریاست جمهوری وی، حامل تبعات و پیامدهای مختلفی در عرصه سیاست خارجی ایران است.

تحلیل الجزیره از مدل حکمرانی دولت رئیسی
105336

“خبرگزاری الجزیره” در گزارشی، ضمن پرداختن به رویه‌های احتمالی دولت آتی ایران به ریاست جمهوری “ابراهیم رئیسی”، به طور خاص سه سناریو در مورد مدلِ حکمرانی که در دوره ابراهیم‌رئیسی می‌توان انتظار آن را از ایران داشت ارائه کرده و در چهارچوب آن ها، پیشنهاد‌های مشخصی را مطرح کرده است.

الجزیره در این رابطه می‌نویسد: «در بحبوحه طرح گمانه زنی‌های مختلف در مورد قریب الوقوع بودنِ انعقاد یک توافق هسته‌ای میان ایران و دیگر طرف‌های بین المللی برجام در جریان مذاکرات هسته‌ای وین (که با هدف احیای توافق برجام صورت می‌گیرد)، انتخابات ریاست جمهوری در ایران برگزار شد و ابراهیم رئیسی به سِمت ریاست جمهوری ایران انتخاب شد. رئیس جمهور جدید ایران این فرصت و شانس را دارد تا اقتصاد کشورش را احیا کند، به روابط خارجی آن سامانی جدید دهد، و دسترسی و قدرت ژئوپلیتیک ایران را در منطقه خاورمیانه و حتی ورای آن، توسعه بخشد و قدرتمند کند.

حکمروایی، قرابت نزدیکی با مفهوم “اولویت بندی” دارد و بدون تردید رئیس جمهور جدید ایران باید دست به انتخاب‌هایی بزند که قطعا تبعات و پیامد‌های زیادی را با خود، در مقطع حساس فعلی در حوزه مسائل مرتبط با ایران در عرصه روابط بین الملل، به دنبال خواهند داشت. شکی نیست که انتخاب‌های ابراهیم رئیسی در مسائلی نظیر مساله هسته‌ای ایران و همچنین نفوذ منطقه‌ای این کشور، تا حد زیادی از این قابلیت برخوردار هستند تا آینده ایران و همچنین منطقه خاورمیانه را شکل دهند.

اینطور به نظر می‌رسد که رئیس جمهور جدید ایران، در امر حکروایی با سه سناریو عمده رو به رو است که در ادامه به آن‌ها اشاره می‌شود:

اول، رئیسی می‌تواند اصلاح گرایی و توسعه اقتصادی را در اولویت کاری خود قرار دهد و به طور خاص این سیگنال را ارسال کند که دولت وی از مزایای اقتصادیِ احیای توافق برجام و همچنین دیگر فرصت‌ها و گشایش‌های اقتصادی که احیای برجام برای ایران فراهم می‌سازد استفاده خواهد کرد تا وضعیت زندگیِ شهروندان ایرانی را بهبود بخشد. مردم ایران در سال‌های اخیر تحت فشار تحریم‌های گسترده اقتصادیِ مخصوصا دولت آمریکا، فشار‌های زیادی را متحمل شده اند.

با این حال، برای حصول اطمنیان در مورد تغییر و تحول اقتصادی در ایران، این کشور باید در زمینه‌های سیاسی، اجتماعی و دیگر عرصه‌ها نیز دست به تغییر و تحولات بزند. با این همه، باید توجه داشت که این مهم نیز محقق نمی‌شود مگر اینکه در داخل ایران، با مساله فساد و سومدیریت، برخوردی قدرتمندانه صورت گیرد. این دو مساله تا حد زیادی به ایران و توان و قدرت آن آسیب زده اند.

دوم، ایران به دنبال احیای توافق برجام، می‌تواند وضعیت کنونی خود را که در آن، این کشور از بالا رفتن قیمت نقت و همچنین استفاده بیشتر از سرمایه‌های خارجی استفاده خواهد کرد، حفظ کند. در عین حال این کشور می‌تواند تا حدی نیز روابط خود را از حیث سیاسی و مخصوصا اقتصادی با شرکای منطقه‌ای و همچون متحدان اروپایی اش توسعه خواهد داد. روابطی که مبنای آن را “احترام و منافع متقابل” تشکیل می‌دهند.

در این چهارچوب، ایران حتی می‌تواند تبدیل به یک ضامن امنیت منطقه‌ای تبدیل شود. این مساله مخصوصا با توجه به اینکه آمریکا در حال کاستن از میزان حضور و تعهدات نظامی خود در منطقه خاورمیانه است، بیش از پیش از اهمیت برخوردار می‌شود. در این چهارچوب اینطور به نظر می‌رسد که ایران حتی می‌تواند روابط خوبی را با کشور‌های عرب منطقه نظیر عربستان سعودی داشته باشد. امری که بدون تردید حامل منافع و امتیازات زیادی برای مردم منطقه نیز است. با این همه، حضور رئیسی در قدرت، دیدگاه ایران به رژیم اسرائیل و همچنین آن‌هایی که روابط نزدیکی با آن دارند را تغییر نمی‌دهد و ایران همچنان رویکردی تهاجمی و غیرمصالحه جو با اسرائیل خواهد داشت.

همزمان با خروج نیرو‌های آمریکایی و ناتو از افغانستان، نوعِ کنش‌ورزی دولت ابراهیم رئیسی در افغانستان، به همراه پاکستان و ترکیه می‌تواند آزمونی جدی برای دولت جدید ایران باشد. شکی نیست که روابط ایران و آمریکا در دولت ابراهیم رئیسی، همچنان با شک و بدگمانی‌های فراوان ادامه خواهد یافت. وضع تحریم‌های گسترده علیه ابراهیم رئیسی از سوی دولت ترامپ (در دو سال قبل)، کمکی به بهبود روابط دو طرف حداقل در کوتاه مدت نمی‌کند.

در نهایت سومین سناریو مبتنی بر این فرض است که دولت ابراهیم رئیسی با استفاده از ظرفیت‌های ایدئولوژیک و همچنین افزایش قیمت نفت و تقویت سرمایه گذاری در ایران، رویه‌های قدرتمندانه‌ای را در عرصه بین المللی در پیش خواهد گرفت (آنچه که طرف‌های مخالف با ایران آن را رویه‌های تهاجمی این کشور می‌خوانند) و بیش از پیش، دامنه قدرت و نفوذ ایران را درمنطقه خاورمیانه افزایش خواهد داد. این مساله در نوع خود تا حدی می‌تواند روابط منطقه‌ای ایران را نیز با توجه به تحریکات طرف‌های مخالف با ایران، با تنش همراه کند. بدون تردید در این چهارچوب، کشور‌های عربی با توجه به اینکه سازوکاری جمعی جهت مقابله با ایران ندارند، باید منتظر توسعه نفوذ و قدرت این کشور در خاورمیانه باشند. از طرفی، انعقاد پیمان عادی سازی روابط دیپلماتیک میان برخی کشور‌های عرب منطقه و اسرائیل نیز ایران را جسورتر خواهد کرد تا در این رابطه، به نحو قاطع تری در عرصه منطقه‌ای برخورد کند.

جدای از همه این ها، کاهش تعهدات نظامی و امنیتی آمریکا در منطقه، عملا ایران را به بازیگری قابل توجه در منطقه خاورمیانه تبدیل خواهد کرد. به نظر می‌رسد که در چهارچوب این سناریو که تا حدی نیز محتمل‌تر است، ایران به بازیگری قدرتمند‌تر از گذشته در دولت رئیسی در منطقه خاورمیانه تبدیل خواهد شد.

نباید فراموش کرد که سیاست ایران، همچون تحولات منطقه خاورمیانه، به هیچ‌عنوان ایستا و راکد نبوده و نیست. امری که بدون تردید تبعات قابل توجهی را برای منطقه خاورمیانه و حتی در سطحی کلان‌تر به دنبال خواهد داشت».